موارد جواز غیبت: ۱.غیبت ستمدیده از ستمگر درباره ستمی که روا داشته
لا یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إلَّا مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللّهُ سَمِیعا عَلِیما.النساء: ۱۴۸.
«خداوند بانگ برداشتن به بد زبانى را دوست ندارد، مگر [از] کسى که بر او ستم رفته باشد (درباره ستمگر و ستمی که روا داشته). و خدا شنواى داناست».
کسى که از قاضى به عنوان حق کش و خائن و رشوهگیر یاد کند، غیبتگر و گناهکار است. اما کسى که از قاضى ظلم و حق کشى دیده است، حق دارد براى رفع ظلم قاضى، به کسى که امید به کمک او دارد دادخواهى و تظلم کند و به قاضى نسبت ظلم و حق کشى بدهد؛ زیرا براى گرفتن حقِ خود راهى جز این ندارد.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرموده است: صاحب حق مىتواند حرف بزند. و فرموده است: تعلّل ورزیدن و امروز و فردا کردن شخص توانگر [در پرداخت حقِ مردم] ظلم است. و فرموده است: تعلّل و امروز و فردا کردن شخص دارا [در پرداخت بدهى خود] آبرو و کیفر او را حلال و روا مىسازد. میزان الحکمه،ج۸، ص۵۸۸،گفتار شهید ثانى درباره مجوزهاى غیبت