غیبت ناپیدا
غیبت دو گونه است: غیبت آشکارا، که معلوم است و غیبت ناپیدا، که موارد آن فراوان مىباشد. چنان که مثلًا کسى با کنایه بگوید: من در محفل دولتمردان حاضر نمىشوم، من مال یتیم خور یا مال مردم خور نیستم و اشاره به کسى داشته باشد که این کارها را مىکند. یا بگوید: خدا را شکر که ما را از فلان چیز پاک نگه داشت و با این شکر کردن به دیگرى کنایه زند.
از جمله غیبت کردنهاى ناپیدا، ایما و اشاره کردن به عیب و نقص در دیگرى است، گر چه آن فرد حاضر باشد.
و نیز از آن جمله است، عباراتى مانند: اگر این کار را مىکرد بهتر بود و خوب بود این کار را نمىکرد.
همچنین از این نوع غیبت است که کسى نقایص و معایب شخص مستحقِ غیبت را بگوید، تا بدین وسیله عیبهاى کس دیگرى را که مستحق غیبت نیست گوشزد کند.
اما خطور نقایص و عیبهاى دیگران در ذهن و خاطر آدمى، غیبت به شمار نمىآید؛ زیرا خداوند متعال خطورات ذهنى را بخشیده است [و به سبب آنها کسى را کیفر نمىدهد].
از مخفىترین نوع غیبتها این است که کسى خود را [نزد دیگران] به خاطر صفات ناپسندى که دارد یا در وجود او نیست، نکوهش کند تا بدین وسیله به عیبهاى دیگران توجّه دهد.