مهلتی برای خدا/ فیلم کوتاه
مهلت دادن به بدهکار از مستحبات اکید میباشد و روایات بسیاری در بهره دنیوی و اخروی این مهم وارد شده است که قبل از بیان آنها به آیه ذیل توجه کنید:
«وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَهٍ فَنَظِرَهٌ إِلی مَیسَرَهٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ»[۱]
[و اگر بدهکار قدرت پرداخت بدهی را نداشته باشد، او را تا هنگام توانش مهلت دهید و اگر برای کسب رضای خدا به او ببخشید بهتر است.]
در این آیه شریفه در پی دستور به انظار، میفرماید: اگر بدهکار توان پرداخت بدهی را ندارد و نمیتواند بپردازد، شما آن را صدقه محسوب کنید و بر او ببخشید، چه اینکه خداوند جزای این عمل نیک را بهطور مضاعف خواهد داد و از سوی دیگر، شخص بدهکار در خودخوری بدهی باقی نخواهد ماند و روان او بیش از آن متأذی نخواهد گشت.
داستان:
محمد بن عمیر از اصحاب اجماع و از یاران امام کاظم علیهالسلام است. شخصیت وی نزد علماء رجال ما به حدی قوی است که روایات نقل شده از او هرچند از سلسله سند آن، اسمی از اسماء رواه حذف شده باشد، همانند روایات تام السند تلقی میشود و لذا مَثَل شده است که «مَراسیله کمساینده» یعنی روایات مرسل ابن ابی عمیر همانند روایاتی است که سند آنها تکمیل است.
شغل وی بزازی بود، حکومت وقت او را به خاطر وابستگی به امام بازداشت نمود و پس از شکنجه، چهار سال به زندان افکند و اموالش را مصادره کرد.
محمد بعد از خلاصی از زندان دستش از اموال دنیا تهی بود و در مضیقه جدّی قرار داشت.
وی نزد کسی ده هزار درهم طلب داشت، بدهکار خانه خویش را فروخت و ده هزار درهم را به حضور محمد آورد، محمد چون متوجه فروش خانهاش شد، فرمود: بااینکه اکنون خودم به یک درهم پول محتاجم ولی نمیگیرم چراکه امام صادق علیهالسلام فرموده است:
«لایخْرُجُ الرَّجُلُ مِنْ مَسْقَطِ رَأسِهِ بِالدَّینِ»[۲]
[کسی از خانه خویش به واسطه قرض اخراج نمیشود.]
اینک ثواب و پاداش انظار در دنیا و آخرت را از زبان اخبار و احادیث میبینیم.
الف) پاداش طلبکار مهلت دهنده در دنیا
قال رسولالله صلیالله علیه و آله:
«مَنْ انْظَرَ مُعْسِراً کانَ لَهُ عَلَی الله فی کلِّ یوْمٍ صَدَقَهٌ بِمِثْلِ مالَهُ عَلَیهِ حَتّی یسْتَوْفِی حَقَّهُ»[۳]
[کسی که تنگدستی را از پرداخت بدهی مهلت دهد، بر خداست که بهاندازه هرروزی که به وی مهلت داده تا زمان پرداختش و به مقدار تمام پول، ثواب صدقه به وی اعطاء کند.]
و نیز فرموده است:
«مَنْ ارادَ انْ تُسْتَجابَ دَعْوَتُهُ وَ انْ تَکشِفَ کرْبَتُهُ فَلْیفَرِّجَ عَنِ الْمُعْسِرِ»[۴]
[کسی که میخواهد دعایش مستجاب شود و غمش زدوده گردد، بر بدهکار تنگدست گشاده گیرد.]
و همچنین میفرماید:
«مَنْ اقرَضَ مُؤْمِناً قَرْضاً ینْتَظِرُ بِهِ مَیسُورَهُ کانَ مالُهُ فی زَکوهٍ وَ کانَ هُوَ فی صَلاهٍ (الصَّلاهِ مَعَ) مِنَ الْمَلائِکهِ حَتّی یؤَدّیهِ الَیهِ»[۵]
[کسی که به مؤمنی قرض دهد و مطالبه نکند و منتظر غنی شدن وی باشد، مال وی ثواب زکات را داشته و در معرض دعاء ملائک است تا زمانی که قرضش برگردانده شود.]
ب) ثواب بستانکار مهلت دهنده در آخرت
قال رسولالله صلیالله علیه و آله:
«مَنْ انْظَرَ مُعْسِراً اوْ وَضَعَ لَهُ، وَقاهُ الله عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ فیحِ جَهَنَّمَ» [۶]
[کسی که بدهکار تنگدستی را مهلت دهد، یا از او دست بردارد و ببخشد، خداوند او را از شدّت حرارت جهنم مصون دارد.]
امام صادق علیهالسلام:
«مَنْ انْظَرَ مُعْسِراً اظَلَّهُ الله بِظُلِّهِ یوْمَ لاظِلَّ الّا ظِلُّهُ»[۷]
[کسی که تنگدستی را مهلت دهد، خداوند با سایه خویش، روزی که سایهای جز سایه او نیست، بر او سایه خواهد انداخت.]
امام باقر (علیهالسلام)
یبْعَثُ یوْمَ اَلْقِیامَهِ قَوْمٌ تَحْتَ ظِلِّ اَلْعَرْشِ وَ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِیاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَی کرَاسِی مِنْ نُورٍ قَالَ فَتَشَرَّفَ لَهُمُ اَلْخَلاَئِقُ فَیقُولُونَ هَؤُلاَءِ اَلْأَنْبِیاءُ فَینَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ أَنْ لَیسَ هَؤُلاَءِ بِأَنْبِیاءَ قَالَ فَیقُولُونَ هَؤُلاَءِ شُهَدَاءُ فَینَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ لَیسَ هَؤُلاَءِ بِشُهَدَاءَ وَ لَکنْ هَؤُلاَءِ قَوْمٌ کانُوا ییسِّرُونَ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ وَ ینْظِرُونَ اَلْمُعْسِرَ حَتَّی ییسَّرَ.[۸]
در روز رستاخیز گروهی در زیر سایه عرش برانگیخته شوند درحالیکه رخسارشان و جامههایشان از نور است و بر تختهایی از نور نشستهاند و آفریدگان بر آنان نظر افکنند و گویند: اینان پیامبراناند. پس نداگری از زیر عرش ندا سر دهد که اینان پیامبر نیستند. آفریدگان دیگربار گویند: اینان شهیدان هستند. پس نداگری دیگربار ندا برآورد که اینان شهید نیستند و لکن اینان گروهی هستند که بر مؤمنان آسان میگرفتند و به بدهکار تنگدست، مهلت میدادند تا فراخدست گردد.
پی نوشت ها:
[۱]. بقره- ۲۸۰.
[۲]. وسایل الشیعه- جلد ۱۳- صفحه ۹۵.
[۳]. بحار الانوار- جلد ۱۰۳- صفحه ۱۵۱.
[۴]. کنز العمال- ۱۵۳۹۸.
[۵]. بحار الانوار- جلد ۱۰۳- صفحه ۱۳۹.
[۶]. الترغیب- جلد ۲- صفحه ۴۶.
[۷]. بحارالانوار- جلد ۷۸- صفحه ۲۱۸.
[۸]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج ۲، ص ۱۴۵.