بیحجابی، علت اصلی انحرافات جنسی/ فیلم و داستان
در حال حاضر چه اندازه انحرافات و پیوندهای نامشروع جنسی در جامعه رخ میدهد؟ آیا بیحجابی زنان در آن نقش اساسی ندارد؟ آیا زن بیحجاب و بیبندوبار، بند حیا را در مردها پاره نمیکند؟ و آیا مردهای شهوتپرست را برای اشباع نامشروع غرایزشان به دنبال خود جلب نمیکند؟
آیا جواهرفروشی، طلا و جواهراتش را کنار خیابان رها میکند تا مورد دستبرد سارقین قرار بگیرد؟! اما زن بیحجاب اینگونه است و چهبسا ممکن است، عفت و دامنش مورد دستبرد بلهوسان قرار بگیرد!
بد نیست در این زمینه بر واقعیاتی چند از جوامع غربی نظر بیفکنیم:
یک قاضی آمریکائی به نام (لندسی) اظهار میدارد که: ۴۵% از دوشیزگان دبیرستانهای مختلف پیش از فارغالتحصیل شدن بیعفت میشوند و این نسبت در مراحل آموزش عالی بالاتر هم میرود.
چنانکه آمارهایی که از کیفهای دختران مدارس در انگلستان گرفتهشده نشان میدهد که ۸۰% آنان قرص منع حاملگی به همراه خوددارند و این گویای این واقعیت است که آنها بهخودیخود برای انجام اعمال منافی عفت و فسادهای اخلاقی در همان لحظات نخستین آمادگی داشته و حاضرند به اولین درخواست نامشروع پاسخ مثبت بدهند و برای فرار از مشکلات سنگینی که بیعفتی برایشان به وجود میآورد، این قرصها را با خود حمل میکنند.
و بالأخره کشف حجاب در حوادث تجاوز به عنف، کشتن و جنایاتی از این قبیل نقش مهمی را ایفا کرده و میکند.
روزنامه انگلیسی (گاردین) اظهار میدارد: (گزارشهای پلیس آمریکا به بالا رفتن جنایات و تجاوز به عنف اشاره میکند، مثلاً در واشنگتن به تنهائی بهطور نسبی هر پانزده دقیقه یک تجاوز به عنف به وقوع میپیوندد و در حقیقت مظاهر بیعفتی که در آمریکا پخش میشود، اثر زیادی در ازدیاد تجاوزهای نامشروع جنسی داشته و خیلی اوقات به علّت عدم آمادگی دختر و ممانعت از تسلیم خود، جنایت قتل رخ میدهد)!
فیلم آزمایش اجتماعی حجاب
فیلم زیر با یک آزمایش اجتماعی (social experiment) که در نیویورک آمریکا انجامشده است، نشان داده میشود که نگاه مردان، بهطور خاص مردان جوان در این شهر به یک دختر جوان بدون حجاب و همان دختر جوان باحجاب چگونه است. این دختر جوان یکبار بدون حجاب ۵ ساعت در خیابانهای نیویورک راه میرود و عکسالعمل جوانان نسبت به او مشاهده میشود و بار دیگر باحجاب در همان خیابانها و به همان مدت راه میرود و این بار عکسالعمل پسران جوان دیده میشود.
این فیلم را میتوان بهعنوان نمونهای از یک نگاه اجتماعی به حجاب در نظر گرفت و به مسئله ضرورت یا عدم لزوم حجاب در یک جامعه پرداخت.
چند داستان مختصر:
در اینجا بایستی چند مثال واقعی پیرامون مسئله حجاب بهمنظور اکمال مقصود و بیان فواید آن ذکر کنیم:
۱- در تفاسیر آمده: جوانی از انصار (۱) با زنی خوشسیما و زیبا که حجاب کاملی نداشت و زیباییهای خود را بروز داده بود روبرو شد و در یکلحظه عشق وی در دلش جای گرفت، لذا چشم از آن زن برنداشت و باحالتی مست مانند که شعورش را ازدستداده بود او را دنبال کرد، هر راهی را که زن پیش میگرفت جوان هم به دنبالش گام برمیداشت تا آنکه زن وارد کوچهای شد و او همپشت سرش، در آن هنگام صورت جوان به شیشهای برخورد و مجروح شد، ولی او که فاقد شعور خود بود متوجّه نشد، قطرات خون از زخم صورت به سینهاش میلغزید، ولی باز متوجّه خون نشد، مگر پسازاینکه زن وارد خانه خویش گردید، جوان با همان حالت خونآلود با سرعت بهسوی پیغمبر اسلام (ص) شتافت و با تقدیم شکایتی جریان خود و زن را برای پیغمبر حکایت کرد، در همان هنگام آیه شریفه نازل شد: (قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم) یعنی: بگو به مؤمنین که هنگام دیدن زن نامحرمی چشمهای خود را بسته و شهوتشان را کنترل نمایند.
۲- نقل میکنند که روزی دختری حامله شد، خانوادهاش فکر کردند که گاز معده و یا روده علّت بالا آمدن شکم دخترشان شده، لذا او را نزد پزشک بردند تا آزمایشش کند، پزشک پس از آزمایش اظهار داشت که دختر حامله است.
خانواده دختر یکّهای خورده و از وی پرسیدند:
– چگونه حامله شدی؟!
– فرشته خدا میکائیل مرا حامله کرد!
– این دیگر چه حرفی است، مگر میشود فرشته، دختری را حامله کند؟
– بله آیا این عجیب است مگر نشنیدهاید که مریم دختر عمران را یک فرشته حامله کرد؟
خلاصه بعد از جستجو و تحقیق معلوم شد، صاحب مغازهای که ساکن آن محلّه بود از دیدن دختر و زیبایش خوشش آمده و پس از فریب دختر، با وی همبستر گشته است، شاعر میگوید: (با نگاهی و سپس لبخند، بعدازآن سلامی و کلامی و سپس وعده دیدار و لقاء است).
۳- دریکی از خانوادههای محترم، زنی زیبا و خوشاخلاق زندگی میکرد، او با شوهر و چهار فرزندش- باوجودی که شوهرش چندین سال از او بزرگتر بود- در یک جوّ پرمهر و محبت و با تفاهم کامل روزگار را سپری میکردند. نزدیک خانه ایشان کاسب خبیثی بود که همیشه به زیبایی آن زن (که بیحجاب بود) چشم دوخته و در او طمع میکرد، کمکم با کلمات و نغمههای عاشقانهای او را فریب داد و بدو گفت: تو زنی زیبا و کم سن هستی و چگونه به زندگی با این مرد بزرگسال تن میدهی؟! و پیوسته در گوش او زمزمه میکرد تا اینکه شوهر آن زن تحتفشار همسر فریبخوردهاش، مجبور شد طلاقش دهد تا با آن مرد جوان کاسب ازدواج کند و بهاینترتیب (بیحجابی) کانون گرم خانوادهای را منهدم، میان دو همسر جدائی و بالأخره فرزندان آنها را ضایع ساخت.
۴- در قوم بنیاسرائیل عابدی بود که از کثرت عبادت مستجابالدعوه شد و برای هرکس که دعا میکرد، خداوند متعال استجابت مینمود، یکی از روزها چهار برادر نزدش آمدند و خواهر خود را که لال و بسیار زیبا بود نزدش نهادند تا دعا کند که خداوند زبان دختر را از بند لالی برهاند.
چون عابد از داخل صومعه خود درب را بسته و مشغول عبادت بود، چهار برادر خواهر لال خود را در مقابل درب صومعه رها ساخته و رفتند تا عابد هنگام باز کردن درب او را ببیند.
هنگام صبح، عابد در صومعه را باز کرد و با آن دختر زیبای خوشسیما روبرو شد، زیبایی بیش از حدّ دختر چشمان او را خیره کرد و پس از مبارزهای سرسخت میان شهوت و عقل، متأسفانه در لحظه سرنوشت، اسیر شهوت خویش گردید و طرحی را در نهاد خود آماده ساخت.
دست دختر را گرفت و با نوازش فریبکارانهای او را داخل صومعه کرد و همانجا با دختر- و العیاذ بالله- زنا کرد، پس از انجام عمل شنیع زنا، به فکر رسوایی ناشی از این کار افتاد، نفس امارهاش او را وسوسه کرد تا دختر را بکشد و بالفعل دختر را کشت و به خاک سپرد!
پس از چندی، چهار برادر آمدند تا خواهر بهبودیافته خود را به خانه بازگردانند، ولی پیدایش نکردند، از عابد پرسیدند؟ او انکار کرد و اظهار داشت که چنان دختری را ندیده است، برادران ناچار به جستجوی خواهرشان پرداختند تا بالأخره به قسمتی از زمین رسیدند که خاکش جدید و وضعی غیرطبیعی داشت، همانجا زمین را حفر کردند و با جنازه خواهرشان مواجه شدند.
آنان که در آن منطقه کسی جز عابد را سراغ نداشتند، عابد را دستگیر نموده و به شهر بردند، پس از بازجوئی، عابد به جنایت زشت خود اقرار کرد و محکوم به اعدامش کردند و سپس نزدیک چوبه دار هنگامیکه طناب دار را بر گردنش انداختند، شیطان مقابلش مجسّم شد و به او گفت: من تو را به این روز انداختم و میتوانم با یک شرط نجاتت بدهم!
– عابد ناآگاه باکمال اشتیاق پرسید: با چه شرطی؟
– اینکه برایم سجده کنی.
– من که با این حالت نمیتوانم سجده کنم.
– به اشاره دو چشمت به نیت سجده در برابر من کافی است و همینطور هم شد، عابد با بستن دو چشم بهعنوان سجود، برای شیطان اشاره کرد و همان لحظه به دار آویخته شد درحالیکه زناکار، قاتل و کافر به خدا بود، بهسوی آتش جهنّم روانه گشت. (۱)
این داستانها (خیلی اندک از بسیار است) دلایل آشکار از عواقب وخیمی است که بیحجابی به بار میآورد حال آیا کسی هست که از آنها پند و عبرت گیرد؟
پینوشت:
۱) کتاب نکاتی از شخصیت اسلامی زن