آیا سرمایه و ثروت میتوانند علت فساد و گناه باشند؟
سرمایه و ثروت گاهی زمینهساز فساد و گناه میشود، نه اینکه دلیل فساد و گناه باشد آنگونه که کمونیستها میگویند؛ و فرق است بین زمینه و علت، به عبارت روشنتر، سرمایه علت گناه نیست بلکه بیجنبگی و ظرفیت پایین و روح ضعیف خود انسان و ایدئولوژی غلط وی است که باعث میشود طغیان کند نه فقر یا ثروت و یا هر چیز دیگر.
در قرآن میخوانیم:
«إنّ الاِنسانَ لِیَطغی أنْ راه استَغنی» [۱]
«و همانا انسان طغیان میکند، به خاطر اینکه خود را بینیاز میبیند.»
این آیه نمیگوید که داشتن پول و ثروت علت و عامل فساد است بلکه میگوید اگر انسان خودش را بینیاز و پولدار ببیند یاغی میشود. ولی اگر این دید و بینش را نداشته باشد سرمایه علت فساد نخواهد شد.
سرمایه همچون چاقو میماند که در دست چاقوکش، مایه فساد است، ولی در دست دکتر وسیله درمان است.
مثال دیگر: سرما زمینهٔ سرماخوردگی میشود ولی علت آن نیست زیرا در زمستان فقط کسانی که مراقبت نکنند سرما میخورند و انسان میتواند با حفظ و مراقبت در زمستان سرما نخورد و انسانی هم هست که بر اثر بیانضباطی در تابستان سرما میخورد؛ بنابراین سرما زمینهٔ بیماری است نه علت آن. سرمایه هم مثل سرماست، زمینهٔ طغیان است نه علت آن. [۲]
سرمایه در دست فرعون و قارون عامل فساد است. ولی در دست حضرت سلیمان علیهالسلام و حضرت داود علیهالسلام مایه برکت و آبادانی و جبران کمبودهای اقتصادی و اجتماعی است.
[۲]. به عبارت علمی: علت تامه نیست، بلکه مقتضی و علت ناقصه است.
منبع: گناه شناسی، ص ۸۹ و ۹۰.