کبر و تکبر چیست؟
ابوذر غفاری: زمانى در آغاز روز در مسجد خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله رسیدم و گفتم: اى رسول خدا! پدر و مادرم به فداى شما! مرا یک سفارشى کنید که خداوند مرا بدان نفعى رساند، حضرت فرمود: اى ابوذر! هر کس بمیرد و در دلش ذرّهاى تکبّر باشد، بوى بهشت را استشمام نمىکند مگر این که پیشتر توبه کند. عرض کردم: اى رسول خدا! من زیبایى را دوست دارم، حتى دوست دارم بند تازیانهام و دوال کفشم زیبا باشد. آیا از این حالت، بیمِ کبر و خود پسندى مىرود؟ فرمود: دلت را چگونه مىیابى؟ عرض کردم: آن را شناساى حق و آرام گرفته بدو، مىیابم.
فرمود: پس این حالت، کِبر نیست. بلکه کبر، آن است که حق را فرو گذارى و به ناحق روى آورى و به مردم با این دید نگاه کنى که هیچ کس آبرویش چون آبروى تو و خونش چون خون تو نیست.
بحار الأنوار عن أبی ذرّ: دَخلتُ ذاتَ یَومٍ فی صدرِ نَهارِهِ على رسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله فی مَسجدِهِ … فقلتُ: یا رَسولَ اللّهِ، بأبی أنتَ و امی، أوصِنی بِوَصیَّهٍ یَنفَعُنی اللّهُ بِها، فقالَ: … یا أبا ذَرٍّ، مَن ماتَ و فی قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّهٍ مِن کِبرٍ لم یَجِدْ رائحَهَ الجَنَّهِ إلّا أن یَتوبَ قبلَ ذلکَ، فقالَ: یا رسولَ اللّهِ، إنی لَیُعجِبُنی الجَمالُ حتّى وَدِدتُ أنَّ عِلاقَهَ سَوطی و قِبالَ نَعلی حَسَنٌ، فَهل یُرهَبُ على ذلکَ؟ قالَ: کیفَ تَجِدُ قَلبَکَ؟ قالَ: أجِدُهُ عارِفا للحَقِّ مُطمَئنّا إلَیهِ، قالَ:
لیسَ ذلکَ بالکِبرِ، و لکنَّ الکِبرَ أن تَترُکَ الحَقَّ و تَتَجاوَزَهُ إلى غیرِهِ، و تَنظُرَ إلَى النّاسِ و لا تَرى أنَّ أحَدا عِرضُهُ کَعِرضِکَ و لا دَمُهُ کَدَمِکَ.
بحار الأنوار: ۷۷/ ۷۴، ۹۰/ ۳.