تنبیه نزدیکی با خر و دزدیدن کفن مرده
نویسنده جلاء و شفاء در خبری آورده است که: وقتی امام رضا علیهالسلام به شهادت رسید، محمد بن جمهور قمی و حسن بن راشد و علی بن مدرک و علی بن مهزیار و عده زیادی از شهرهای مختلف، به مدینه آمدند و از جانشینی آن حضرت، سراغ گرفتند؛ به آنها گفته شد: جانشین حضرت در «صریا»[۱] است؛ لذا ما به صریا رفتیم و داخل خانه بزرگی شدیم و حاضران را، سر در گریبان دیدیم؛ ما هم در کنار آنها نشستیم که ناگهان عبدالله، پسر امام موسی بن جعفر علیهالسلام درحالیکه سنی از او گذشته بود، داخل گشت؛ مردم گفتند: این امام ماست؛ اما دانشمندان و فقیهان، اظهار داشتند که از امام جعفر صادق و امام باقر علیهماالسلام برای ما روایت شده که امامت، بعد از امام حسن و امام حسین علیهماالسلام میان دو برادر پدید نمیآید؛ بنابراین، این آقا امام ما نیست؛ اما عبدالله آمد و آمد تا اینکه در بالای مجلس نشست؛ مردی خطاب به او گفت: خدایت گرامی دارد! چه میفرمایی راجع به مردی که: با خری نزدیکی کند؟
عبدالله گفت: دستش قطع میشود و حد، بر او جاری میگردد و به مدت یک سال، تبعید میشود؛ سپس مرد دیگری برخاست و خطاب به او گفت: خدایت شایستگی دهد! چه میفرمایید راجع به مردی که همسر خود را به شمارش ستارگان آسمان، طلاق گوید؟ عبدالله جواب داد: زن از آن مرد جدا میشود به سینه و مرکز برج جوزاء (که سه ستاره دارد) و به نسر طایر (که آنهم ستارهای است که درواقع سه ستاره است که یک ستاره دیده میشود) و به نسر واقع (که آنهم درواقع سه ستاره استعنی این زن سهطلاقه شده و حق رجوع ندارد و طلاق هم بیش از سه واقع نمیشود). پس از بیباکی او در اشتباه و لغزش، متحیر و شگفتزده شدیم که در این هنگام، امام جواد علیهالسلام که هشت سال داشت، به میان ما آمد؛ به احترام او از جا بلند شدیم و حضرت به حاضرین سلام داد و عبدالله، پسر امام کاظم علیهالسلام از جای خود برخاست و در مقابل امام جواد علیهالسلام که بر صدر مجلس، جلوس کرده بود، نشست؛ سپس امام جواد علیهالسلام فرمود: پرسشهای خود را مطرح کنید، خدایتان رحمت کند. مرد نخست از جای برخاست و خطاب به حضرت عرض کرد: خدای متعال به شما احسان و نیکی کند! چه می فرمایید راجع به مردی که با خری نزدیکی کند؟
حضرت در جواب فرمود: به کمتر از حد زنا، تازیانه میخورد و قیمت خر را میپردازد و سواری و زادوولد خر، حرام است و در بیابان رها میشود تا مرگش فرارسد، تا درنده و گرگی او را بخورد. سپس و بعد از سخنی فرمود: ای سؤالکننده! آن مرد (فرضی که در سؤال قبل فرض کردی، اگر) قبر زنی را بشکافد و کفنش را سرقت کند و به او تجاوز کند، در این صورت واجب است، دستش را بهواسطه سرقت، قطع کنند و به خاطر زنا، حد بر او جاری نمایند و اگر ازدواجنکرده و مجرد است، تبعیدش کنند و هرگاه متأهل باشد، کشتن و سنگ سار کردنش واجب و اجتنابناپذیر است. مرد دوم عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! چه می فرمایید، راجع به مردی که همسرش را به شماره ستارگان آسمان، طلاق گفته است؟
حضرت فرمود: قرآن میخوانی؟ آن مرد جواب داد: آری؛ حضرت فرمود: سوره طلاق را تا آیه کریمه: (و أقیموا الشهاده لله)[۲] «و شهادت را، برای خدا بر پا دارید.» بخوان؛ ای سؤالکننده! طلاق جز با پنج شرط، واقع نمیشود: گواهی دادن دو شاهد عادل؛ پاک بودن زن از حیض؛ همخوابگی نکردن در آن پاکی و عزم و اراده قطعی؛ آنگاه بعد از سخنی فرمود: ای سؤالکننده! آیا در آیات قرآن کریم، شماره ستارگان آسمان، وجود دارد؟
عرض کرد: نه؛ تا آخر حدیث.[۳]
پی نوشت ها:
[۱] . صریا، روستائی در سه مایلی شهر مدینه که حضرت امام موسی بن جعفر علیهالسلام، آن را ساخته بود.
[۲]. طلاق: ۶۵ ۲.
[۳] . المناقب ۴: ۳۸۲.
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان ۱۳۸۷.
واقعا اگه شما اینها را نمیگفتید ما نمیدونستیم چگونه الاغ رو بکنیم!!!