تبریک! بچه پولدارهای تهرانی گرفتار شپش سگی شدند!
تبریک! بچه پولدارهای تهرانی گرفتار شپش سگی شدند!
آلودگی به شپش در سر انسان، از آلودگیهای جدی، شایع و یکی از مشکلات بهداشتی جوامع انسانی است. شپش از خون انسان تغذیه میکند و بزاق آن از لخته شدن خون جلوگیری کرده، باعث خارش و التهاب پوستی میشود و این بیماری در بسیاری موارد بدون علامت است. این انگل قادر به پریدن نیست بلکه حرکت لغزشی دارد و رنگ آن از طیف خاکستری تا قرمز متغیر است. شپش ماده، طی عمر یک ماهه خود، روزانه ۴تا۶تخم بیضی شکل، سفید رنگ و به اندازه ته سنجاق میگذارد که به مو و درز لباس فرد میچسبد و پس از ۷ روز، نوزادها از تخم که رشک نام دارد خارج میشوند. انگل شپش سر، در لابه لای موهای سر به ویژه در نواحی پشت گوش و پس سر، زندگی و تخمگذاری میکند و پوست سر را مورد گزش قرار میدهد. این انگل در دختر بچهها بیشتر مشاهده شده است.
همه چیز از مدارس شروع شد. از همین جهت است که طرح پیشگیری و کنترلهای بهداشتی هم در همین نهاد متمرکز شده است. در سالهای اخیر به دلیل کمبود مربیهای بهداشت در مدارس و جلوگیری از جذب نیروهای جدید همواره این انگشت اتهام بسوی آموزش و پرورش بوده که در کنار بسیاری از مسائل دیگر، مسائل بهداشتی را هم از اولویتهای خود خارج کرده است.
دکتر رضا شیبانی، دامپزشک در خصوص این پدیده میگوید شپش اصلاً بیماری طبقاتی نیست و چیزی شبیه سرماخوردگی است. اگر بهداشت عمومی ضعیف باشد، سراغ هر طبقهای میرود. پس ابتدا باید بهداشت عمومی بالا رود. در کنار این، خانوادهها و مدارس هم این بیماری را دست کم گرفتهاند. مثلاً قبلاً بچهها موظف بودند موهای خود را کوتاه کنند که یک دلیل عمده آن همین شپش بود ولی هم اکنون با خیال اینکه شپش ریشه کن شده اقدامات پیشگیری انجام نمیشود. از طرفی کسی هم باور نمیکند که فرزندش شپش گرفته باشد. اینطور میشود که میبینیم چند ماه است که فرد، شپش گرفته و سرش میخارد اما پدر و مادرش دنبال شامپوی ضد شوره و قرص حساسیت و ضد خارش میگردند!
شیبانی با اشاره به تأثیر نگهداری از حیوانات خانگی در بروز شپش، میگوید: نگهداری از این حیوانات علاوه بر شپش خطر شیوع بیماریهای خطرناکتر را هم افزایش داده است. نگهداری از سگ و استفاده شهرداری از کودهای حیوانی، همه اینها باهم رابطه برقرار میکنند. گرچه خیلی از همکاران من برای سود خود به این مساله دامن میزنند و حقیقت را انکار میکنند. در جامعه ما به جای اینکه ارتباط با حیوانات به سمت اسب و سگ نگهبان و حیوانات مولد برود، به سمت سگهای زینتی بی مصرف رفته است که این، هم هدر دادن منابع انسانی است و هم ظلم در حق آن حیوانهاست.
هرچند که دوباره این ماجرا بین مردم داغ شده اما این مساله مربوط به امروز و دیروز نیست و سالهاست که مدارس گاهی در جنجال رسانهای و گاهی در سکوت و بایکوت خبری با این مشکل روبرو هستند. در حالی که کارشناسان بهداشت شیوع بیماری شپش را تنها مختص فصل سرما و بهخصوص مناطق جنوب شهر و کمتر برخوردار از رفاه و بهداشت میدانند، شیوع این بیماری در اواخر بهار و در مناطق نسبتاً مرفه شهر باعث بروز حدس و گمانهایی در مورد این پدیده شده است.
در ایران آمار دقیقی از مبتلایان به شپش وجود ندارد، اما میزان ابتلا بین دانش آموزان دختر بیشتر است. از جهت جغرافیایی هم مناطق محرومتر مانند ایلام، چهارمحال و بختیاری، خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان، کهکیلویه و بویراحمد، کرمانشاه، لرستان و هرمزگان آسیب پذیری بیشتری دارند.
تماس برخی از مدیران مدارس منطقه ۲ تهران با خانوادههای دانشآموزان پیش دبستانی و ابتدایی و هشدارشان نسبت به شیوع شپش به رغم غیرانتفاعی بودن مدارس و بر خورداری از سیستم کنترل بهداشت، باعث غافلگیری خانوادهها شده است. هر چند عدهای نگهداری سگ در خانهها و شیوع این بیماری را به هم مربوط میدانند اما برخی کارشناسان میگویند، بعید به نظر میرسد که شیوع شپش در مناطق شمال شهر مربوط به نگهداری سگ در آپارتمانها باشد.
نهادینه کردن رعایت بهداشت و توجه به سلامت جسم و روان بدون تردید از کانال آموزش و پرورش میگذرد؛ اما به تنهایی از آموزش و پرورش ساخته نیست و نیازمند همکاری و مساعدت همه بخشها به خصوص مجلس و وزارت بهداشت با این وزارتخانه است. هر چند وقت یک بار خبرهایی از انعقاد تفاهمنامهها و قراردادهایی بین آموزش و پرورش و وزارت بهداشت به گوش میرسد. زنگ سلامت در مدارس نواخته میشود؛ اما به نظر میرسد این کارها بیشتر تبلیغاتی، مقطعی و سلیقهای است و نهاد تعلیم و تربیت همچنان در امر نهادینه کردن فرهنگ بهداشت تنهاست.
بر اساس قانون برنامه چهارم توسعه باید آموزش و پرورش به ازای هر ۷۵۰ دانش آموز یک مربی بهداشت داشته باشد. آموزش و پرورش همچنان از کمبود ۱۴۰۰۰ مربی بهداشت سخن میگوید. کمبودی که حتی اختصاص سهمیه ۵۰۰۰ نفر مربی در طرح استخدام این روزهای آموزش و پرورش آن را به طور کامل حل نمیکند. نا چیز بودن سرانه بهداشت مدارس و اختصاص نیافتن ردیف استخدامی خاص به تأمین مربی بهداشت، موجب شده تا ۸۰درصد مدارس کشور از مربیان بهداشت بی بهره باشند و ما همچنان با رویای مدارس ایمن، سالم و بهداشتی مطلوب، فاصله زیاد داشته باشیم.