شرط نجات از منجلاب گناه
امام محمد باقر (علیه السلام) میفرمایند:
وَ اللَّهِ مَا یَنْجُو مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا مَنْ أَقَرَّ بِهِ
به خدا سوگند، تنها کسی از گناه نجات پیدا میکند که به آن، اعتراف کند.
(بحار الأنوار: ۶/ ۳۶/ ۵۶.)
تبیین حدیث :
یعنی اینطور نباشد که گناه کند و بعد هم به روی خودش نیاورد و بگوید: خدا میبخشد. این مطلب یک دلیل دارد و آن این است: پروردگار عالم دوست ندارد غرور انسان در مقابل دیگران شکسته شود. امّا از طرفی دوست ندارد که انسان در مقابل خدا هم متکبّر باشد. انسان باید در مقابل خدا، ذلیل و خاضع و خاشع باشد.
از نشانههای خضوع و خشوع انسان هم اعتراف به گناه است و إلّا خدا که میداند. وقتی فرمود: «و نحن اقرب الیه من حبل الورید»، ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم، بعد نمیداند که ما چه کردیم؟! خدا حتّی این را که چه کار میخواهیم انجام بدهیم، میداند؛ چون فکر ما را میخواند و ما هم معمولاً براساس این فکر عمل میکنیم. امّا اینکه اقرار کنیم، دلالت بر این است که من اشتباه کردم، من متکبّر نیستیم و نمیگویم: همین است که هست، بلکه اعتراف میکنم که من اشتباه و گناه کردم.
ضمن اینکه با این اعتراف، اعلان میکنیم که من دشمنی نمیکنم. به تعبیر عامیانه مورچه چیست که کلهپاچهاش باشد، پس خدایا من چی هستم که بخواهم با تو دشمنی کنم؟! اصلاً من هیچ و پوچ هستم. نفس دون و هوی و هوس بر من غالب شدم و غلطی کردم، امّا نخواستم با تو بجنگم و بگویم: همین است که هست. خوبی اقرار به گناه این است که اعلان میکند قصد دشمنی ندارد.
لذا میفرمایند: «وَ اللَّهِ مَا یَنْجُو مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا مَنْ أَقَرَّ بِهِ»، نجات از گناه فقط در اعتراف به آن است. پس اگر گناهی کردید، با اقرار به آن گناه، سبب میشود که نجات یابی و دیگر آن گناه را انجام ندهی و إلّا اگر انسان به گناهی اقرار نکند، ای بسا در آن، غوطهور شود.
اصلاً معنای فرمایش حضرت هم همین است؛ چون نفرمود راه نجات از آتش، اقرار است، بلکه فرمود راه نجات از آن گناه، اقرار است. «وَ اللَّهِ مَا یَنْجُو مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا مَنْ أَقَرَّ بِهِ»، آن کسی که اقرار به آن گناه کند که خدایا! من این گناه را کردم، اشتباه کردم، میتواند از آن گناه، نجات پیدا کند.
واقعیّت هم همین است، یک دقّت کنیم، خدا وکیلی وقتی ما اقرار میکنیم، یعنی علن به خدا داریم اعلان میکنیم: خدایا! من از این عمل خوشم نمیآمد، امّا گرفتار شدم. چون اگر کسی از چیزی خوشش بیاید که اقرار نمیکند من اشتباه کردم. وقتی اقرار میکند که من گناه کردم؛ یعنی خوشم نمیآمد، امّا گرفتار آن شدم.
اولیاء خدا میفرمایند: ولو نعوذبالله ده بار و بیست بار و صد بار هم به آن گناه، مبتلا شود، هر بار دارد اقرار میکند؛ یعنی من از این خوشم نمیآید؛ حالا به این عمل آلوده شدم و نمیتوانم نفسم را کنترل کنم.
مثل اینکه بعضی سیگار میکشند و خودشان هم میدانند که سیگار مضرّ است، امّا همچنان ادامه میدهند. مگر اینکه دیگر دکتر به آنها بگوید که قبلتان دارد از بین میرود که دیگر از ترس جانشان قطع کنند و إلّا میکشند. حالا این، خودش هم میداند بد است، مانند پزشکی که سیگار میکشد و تازه به دیگران هم توصیه میکند که سیگار نکشید، امّا اقرار به آن، خیلی خوب است؛ یعنی اگر بگوید: من میدانم سیگار بد است، شاید اوّلاً نجات پیدا کند، ثانیاً با اقرارش میگوید که من از این بدم میآید، امّا فعلاً گرفتار آن هستم.
اقرار به گناه در نزد خدا یعنی بالاخره من در جبهه دشمنان تو، شیطان لعین و رجیم و هوی و هوس نیستم، امّا من را میبرند، من را میکِشند و من قدرت مقاومت ندارم. همین اقرار هم باعث نجات میشود، «وَ اللَّهِ مَا یَنْجُو مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا مَنْ أَقَرَّ بِهِ».
آیت الله رو ح الله قرهی
۹۵/۰۳/۳۱
منبع: فارس نیوز