پاداش فرار از گناه جنسی در صورتی که شرایط گناه مهیاست
حمایت مالی از گناه شناسی
وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ؛ وجهاد کنید در راه خدا با اموال و جانهایتان (توبه 41)
عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی تعالی اخلاقیات در جامعه، نشر و تبلیغ احادیث و معارف اهل بیت علیهم السلام و انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، شریک باشند تقاضا میشود که ما را در پرداخت هزینه های جاری سایت گناه شناسی از قبیل هاست، پشتیبانی فنی ، تالیف و تولید پستها و… یاری فرمایند.
عمل بزرگ پاداش بزرگی هم دارد و یکی از بزرگترین اعمال کنترل شهوت و گناه جنسی است. کنترل شهوت و گذشتن از گناه جنسی ازاینجهت بزرگ است که تقریباً نقطهضعف همه مردان شهوت و نیروی جنسی آنان است[۱] و در صورت شعلهور شدن شهوت، کنترل عقل و رفتار خود را از کف بدهند، به همین دلیل است که در قرآن خداوند متعال میفرماید به زنا نزدیک نشوید[۲]، یعنی از مقدمات آن مثل قرار گرفتن در محیط فاسد، چشمچرانی، بیحجابی، ارتباط با نامحرم و…، هم دوری کنید.
برخی از روایات هم نیروی جنسی را دام شیطان معرفی کردهاند.[۳]
ازاینرو کنترل نیروی جنسی مخصوصاً وقتیکه شرایط گناه مهیاست هنر میخواهد و اگر کسی بتواند چنین کند خداوند متعال پاداش بزرگی برای وی تدارک دیده است. حضرت رسولالله صلیالله علیه و آله دراینباره میفرمایند:
«هر کس که فحشاء یا شهوت نامشروعی برایش فراهم شود ولی از ترس خدای متعال از آن دوری کند خداوند آتش را بر او حرام گرداند و او را از وحشت روز قیامت ایمنی بخشد.»
مَنْ عَرَضَتْ لَهُ فَاحِشَهٌ أَوْ شَهْوَهٌ فَاجْتَنَبَهَا مِنْ مَخَافَهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِ النَّارَ وَ آمَنَهُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکبَرِ.[۴]
[۱]. «رولف پوهل» روانشناس اجتماعی غربی: «ما باید دوباره بیشتر درباره میل جنسی مردانه تأمل کنیم، چون میل جنسی مردان آنها را به وضعی بغرنج میکشاند…، نقطهضعف مردان، میل جنسیشان است» به نقل جام نیوز http://www.jamnews.com/detail/News/928810
[۲]. «لا تَقْرَبُوا الزِّنَا» اسراء ۳۲. دراینباره حضرت مسیح علیهالسلام میفرماید: «به زنی که به تو تعلق ندارد خیره نشو، زیرا تا زمانی که چشم خود را نگهداری هرگز مرتکب زنا نخواهی شد، اگر توانستی، حتی به لباس زن نامحرم نگاه نکنی چنین کن». مجموعه ورام، ج ۱، ص ۶۲.
[۳]. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۶.
[۴]. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص: ۱۴.