Take a fresh look at your lifestyle.

کنترل اخلاق و رفتار، راه جلوگیری از گناه/ درسهایی از قرآن حاج آقا قرائتی-متن و صوت

0 634

موضوع: کنترل اخلاق و رفتار، راه جلوگیری از گناه
تاریخ پخش:  ۱۱/۰۵/۹۱

بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

رمضان ۹۱ را در مازندران هستیم. بیننده‌ها بحث را در آستانه‌ی افطار می‌‌بینند. و موضوع ما بحث گناه‌شناسی است. ما برای اینکه گرفتار نشویم باید چه کنیم. چه کنیم گرفتار گناه نشویم؟ در طب، گاهی وقت‌ها می‌گویند: باید چکاپ کرد. موضوع: چه کنیم گرفتار لغزش نشویم؟ مورد نیاز همه است. کوچک و بزرگ به خصوص نسل نو.
ماشینی که می‌خواهند مسافرت بروند می‌دهند این ماشین را بررسی می‌کنند، آب و روغنش را، لاستیکش را، هرچه در ماشین هست کنترل می‌کنند. بدن همینطور، چکاپ می‌شود. قندش، چربی‌اش، فشارش، کنترل می‌شود. ما هم باید دینمان را، فکرمان را چکاپ کنیم. از نظر اعتقادی، چکاپ اعتقادی، چکاپ اخلاقی، چکاپ سیاسی، چکاپ خانوادگی که از همه مهمتر است بعد از اعتقادی. فکری و فرهنگی. فقهی، فرهنگی. در چه حالی هستیم، در چه شرایطی هستیم؟چکاپ اعتقادی، این عقیده‌ای که من دارم درست است یا نه؟
۱- عرضه عقاید بر امامان معصوم و عالمان دین
حضرت عبدالعظیم که در شهرری هست، نزد امام هادی آمد. گفت: من می‌خواهم عقایدم را برای شما بگویم. عقاید من راجع به توحید، راجع به نبوت، راجع به معاد، راجع به چه، راجع به چه… یک دور اصول دینش را برای امام هادی(ع) گفت. امام هم فرمود: این عقیده «انت ولینا حقا» حقاً ولی ما تو هستی. شیعه‌ی درجه یک واقعی تو هستی. حضرت عبدالعظیم هم خیلی مقام دارد. کسی اگر زیارت کند حضرت عبدالعظیم را در شهرری ثواب کسی را دارد که امام حسین را در کربلا زیارت کند. خیلی باید مقام باشد که زیارت او اینقدر اجر داشته باشد.
گاهی وقت‌ها عقایدمان را مطرح کنیم. یک کسی به یک چیزی عقیده دارد. خوب این عقیده‌ات درست نیست. شبهاتی که هست به ذهنتان می‌آید. مثلاً آمده نزد من می‌گوید: آقا ما چرا خمس بدهیم؟ مگر حکومت، حکومت جمهوری اسلامی نیست. مالیات هم که می‌دهیم. دیگر چرا خمس بدهیم؟ من چون چنین شبهه‌ای دارم، دیگر خمس نمی‌دهم. زکات هم نمی‌دهم. گفتم: خوب، باید اینطور می‌گفتم. نزد کسی رفته‌ای ببینی حرفت درست است یا نه؟ پیش خودت تحلیل می‌کنی. تحلیل‌های ما خیلی‌هایش خلاف واقع است.
یک کسی می‌گفت: درخت گردکان با آن بزرگی، بعد پیش خودش می‌گفت: درخت خربزه الله اکبر! وقتی گردو درختش بزرگ است، پس خدا می‌داند درخت خربزه… اینها سلیقه‌ای نیست. (کسی یک انگشت قطع کند، ده تا شتر. نصفش را من می‌گویم، نصفش را شما بگویید. دو تا قطع کند بیست تا شتر، سه تا قطع کند، بگویید… سی تا شتر! چهار تا قطع کند، باز می‌گوید: بیست تا شتر! خوب این با کدام عقل می‌سازد؟ یکی ده تا، دو تا، بیست تا. سه تا، سی تا، چهار تا، بیست تا. در حالی که طبق معمول باید بگوییم: چهار تا چهل تا. این رازش چیست که به چهار تا که رسید، نصف می‌شود؟ روی حساب نیست.
به کسی گفتند: بیمارستان نیروی دریایی کجاست؟ یک خرده فکر کرد گفت: لابد کنار دریا. بگوییم: کجای ایران کشاورزی می‌شود؟ بگوید: لابد بلوار کشاورز! چون تهران بلوار کشاورز است، پیش خودمان حدس می‌زنیم که لابد کشاورزی هم بلوار کشاورز می‌شود. اینطور نیست.) گاهی افرادی فکر می‌کنند زیاد بخورند قوه پیدا می‌کنند. و حال آن که حضرت امیر می‌فرماید: غذای کم خوردن به تو زور می‌دهد. نه غذای زیاد خوردن، بعد حضرت مثل زدند. می‌گوید: درخت‌هایی که به آنها آب کم می‌رسد چوبش سفت‌تر است. این درخت‌های کنار جوی آب چوبش شل است. اینطور نیست که اگر هر روز آب بخورد چوبش هم سفت‌تر باشد. با قیاس و استسحان و به نظرم و تحلیل‌هایی که خودمان می‌کنیم…
۲- تفاوت خمس و مالیات
ببینید ما دو تا خرج داریم. خرج خودم، خرج دولت من در خانه‌ام موزاییک کردم، به دولت می‌گویم: این پول را بده، پشت خانه‌ی مرا آسفالت کن. در خانه‌ام باغچه دارم، می‌گویم: این پول را بگیر، پشت خانه پارک درست کن. در خانه کپسول آتش‌نشانی دارم، می‌گویم: بگیر، ماشین آتش نشانی. در خانه قفل می‌زنم، می‌گویم: دولت این پول را بگیر، بیرون خانه من پلیس بگذار. در خانه چهار تا قرص کمک‌های اولیه دارم، می‌گویم: این پول را بگیر، یک درمانگاه بیرون خانه من درست کن. به دولت پول می‌دهی برای مشکلات خودت، همینطور که حیاط خانه موزاییک است، بیرون خانه آسفالت می‌خواهی. در خانه گلدان است، بیرون خانه باغچه می‌خواهی. در خانه کپسول آتش نشانی است، هرچه دولت مالیات می‌گیرد برای اینکه نیازهای شما را تأمین کند. اما خمس برای تأمین شما نیست. خمس را می‌دهی برای مصرف دیگر. خمس را می‌دهی که فقرا سیر شوند نه برای تأمین زندگی خودت. کدش فرق می‌کند. مصرفش فرق می‌کند. گیرنده‌ی خمس باید مجتهد عادل باشد. گیرنده‌ی سهم امام باید مرجع تقلید باشد. جانشین امام زمان(ع) باشد. گیرنده عوارض دولت را که لازم نیست جانشین امام زمان شود. بنابراین نمی‌شود گفت: حالا که در جمهوری اسلامی ما مالیات می‌دهیم پس خمس ندهیم. مالیات و خمس دو تا خرج است برای دو کار.
یک کسی گوشش درد می‌کرد گفت: گفت برو بکش. گفت: چرا؟ گفت: من دندانم درد می‌کرد کشیدم. گفت: اِ… دندان تو چه کار به گوش دارد. بارها مثال زدم گاهی وقت‌ها گرد گچ که روی لباس می‌نشیند، شما با سیلی بلندش می‌کنی. اما دود هم بنشیند چنین می‌کنی؟ دوده اگر بنشیند، چنین کنی، دوده فرو می‌رود و دستت را هم سیاه می کند. دوده را باید چنین کرد… دوده و گرد گچ هر دو منکر است، با هر منکری باید یک جور برخورد کرد. پول دادن به فقیه فرق می‌کند با غیر فقیه. پول دادن برای اینکه نیازهای مرا بیرون خانه تأمین کند فرق می‌کند با اینکه پول را بگیر، خرج دین کن. خرج فقرا کن.
باید عقیده‌ی خودمان را چکاپ کنیم، بی‌خود به یک چیزی معتقد نباشیم. یک کسی نمازش غلط بود. گفتند: آقا نمازت غلط است. گفت: برو! اینقدر خدا تارک‌الصلاه دارد که الآن فرشته‌ها سر همین نماز غلط من دعوایشان است. او می‌گوید: به من بده. او می‌گوید: به من بده.
چکاپ اخلاقی، موعظه، مرحوم مطهری(ره) یک بحثی دارد تفاوت بین موعظه و حکمت. حکمت یعنی استدلال، موعظه، یعنی پند. من جملات ایشان را برای شما بخوانم. حکمت تعلیم است، چیزی یاد می‌دهد. موعظه، تذکر. گاهی از ما می‌پرسند: چرا قرآن بعضی از قصه‌ها را تکرار کرده است؟ گاهی خدا در قرآن یک چیزی را تکرار کرده است. به او می‌گویم: آقا، قرآن کتاب علمی نیست که یاد بگیرید، کتاب علمی نیست. کتاب هدایت است. برای هدایت و موعظه تکرار لازم است. بله، علم وقتی یکبار گفتی یاد گرفت، دیگر بس است. آقا کوه هیمالیا چند متر است؟ خیلی خوب دیگر یاد گرفتم. اما یکوقتی می‌خواهی یک کسی را با یک خصلتی تربیت کنی. با یک بار تربیت نمی‌شود باید پی در پی گفت. حکمت تعلیم است، موعظه تذکر. حکمت مبارزه با جهل است، موعظه مبارزه با غفلت است. سر و کار حکمت با عقل است، سر و کار موعظه با دل. حکمت یاد می‌دهد و موعظه یادآوری می‌کند. حکمت چراغ است، موعظه باز کردن چشم برای دیدن است. حکمت برای اندیشیدن است. موعظه برای به خود آمدن. حکمت زبان عقل است، موعظه زبان پیام روح.
۳- نیاز همه انسان‌ها به موعظه
ما نیاز داریم که گاهی وقت‌ها به کسی بگوییم آقا ما را موعظه کن. همه هم نیاز داریم. استاد دانشگاه و آیت الله ندارد. امامان ما، گاهی می‌گفتند: «عظنی»، به اصحابشان می‌گفتند: «عظنی» گاهی پیغمبر به جبرئیل می‌گفت: «عظنی» موعظه‌ام کن. موعظه کن. رابطه‌ی پدر و پسری و مادر و دختری الآن متأسفانه از موعظه قطع شده است. خوراک، پوشاک، مسکن. مادر یک چیز درست کند بچه‌ها بخورند و امتحانات را بدهند. و لذا موعظه در بین ما، اصلاً واعظ هم کم داریم.
ما جوان که بودیم، حدود هفده، هجده ساله بودیم. یک واعظ‌هایی در قم بود. خدا رحمت کند آیت الله مشکینی می‌آمد مدرسه‌ آیت الله العظمی گلپایگانی، طلبه‌ها را موعظه می‌کرد. در آن اتاق من یادم هست که طلبه‌ها چقدر گریه می‌کردند. امیرالمؤمنین یک موعظه‌ای کرد، که طرف وقتی شنید، افتاد مرد. موعظه مسأله‌ی مهمی است. این لیسانس و فوق لیسانس و آیت اللهی و دکتری و درس‌های دانشگاه کار موعظه را نمی‌کند. رشد علمی هست اما گاهی وقت‌ها می‌بینی با اینکه باسواد است، متعصب است. با اینکه باسواد است، بی‌تفاوت است. با آنکه باسواد است… سوادش بالا است، اما مغرور است، متکبر است.
چکاپ اقتصادی، حساب سال، بیننده‌ها زمانی فیلم مرا می‌بینند، بحث مرا می‌بینند که چند شبی به شب قدر هست. بیایید هرکدام حساب سال دارید حساب کنید. خدا چقدر به تو داده است؟ هرچه به تو داده که خرج کردی در حد شأن تو، به مقدار شأن خمس ندارد. شأن یعنی چه؟ یعنی مردم سوت نکشند. این فرش را چند خریدی؟ اینقدر… اوه… هووو… اگر سوت کشید، پیداست این فرش نباید در خانه‌ی شما باشد. آقای قرائتی انگشتر شما چند است؟ اگر گفتم: انگشتر من فلان مبلغ است، سوت کشیدی، پیداست خمس دارد.
نمی‌شود گفت: خوب پس ما پول را خرج کنیم که خمس ندهیم. یک ماشین برای خانم بگیریم، یکی برای بچه، این لامپ را برداریم لوستر کنیم. قالی را ابریشم کنیم. نه من خمس ندارم، خرج زندگی است! بیا، این زندگی که تو داری در شأن تو نیست. کلاه برای سر تو گشاد است. زندگی خمس ندارد که مردم سوت نکشند. هرکجا در زندگی سوت کشیدند، خمس دارد. این چادر باید چقدر باشد؟ تا این حد مردم سوت نمی‌کشند. ماشین تا چند میلیون را سوت نمی‌کشند. اگر یک ماشین دیدند سوت کشیدند پیداست اضافی‌اش را باید خمس بدهی. کسی تیز بازی نکند بگوید: خیلی خوب، حالا اسلام گفته هرچه خرج کردی خمس ندارد. پس من زودتر خرج کنم که خمس ندهم. قرآن می‌گوید: آنهایی که خدعه می‌کنند و «وَ هُوَ خادِعُهُم‏» (نساء/۱۴۲) خدا به اینها خدعه می‌کند. این فکر می‌کند سر خدا کلاه گذاشت. کلاه سر خودش گذاشت.
قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «فَهُوَ یُخْلِفُه‏» (سبأ/۳۹) هرچه در راه خدا بدهی، جایش را پر می‌کند. همه حساب سال داشته باشیم. حالا یا کم یا زیاد. کم و زیاد مهم نیست. مهم این است که قرآن می‌گوید: مال مردم را دقت کن. بنویس! «أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیرا» (بقره/۲۸۲) صغیر و کبیر ندارد. مال مردم یا قاشق چایخوری است، یا کشتی آهن در دریا. مال مردم باید حساب و کتاب داشته باشد. آدم خودش را کنترل کند.
۴- تربیت فرزندان در خانواده
چکاپ خانوادگی، ما بچه‌مان را ول می‌کنیم. بعد می‌گوییم: آخ از دستمان رفت. ما باید کنترلش کنیم. نه کنترل در حد جاسوسی که بچه در مضیقه است و احساس کند هیچ آزادی ندارد. آزادی به بچه نه، حالا دیگر بزرگ شده و خودش می‌فهمد چه کند. باسمه تعالی نخیر! خودش که نمی‌فهمد، پدر و مادرش هم ممکن است متوجه نباشند. انسان نیاز به کنترل و مراقبت دارد. این بچه‌ی ما کجا می‌رود؟ چه می‌خواند؟ کتاب‌های درسی‌اش چیست؟ با چه کسی رفیق است؟ نگوییم: حالا باشد بعداً ازدواج کنید. بچه همسر می‌خواهد. حالا دهانش بوی شیر می‌دهد. تو فکر می‌کنی دهانش بوی شیر می‌دهد.
یک بچه‌ی کوچولو بود. حافظ قرآن بود. یک نفر به او گفت: تو کی داماد می‌شوی؟ گفتم: بابا این شش سال، هفت سالش است. حرف دامادی با این نزن. این نمی‌فهمد! تا گفتم نمی‌فهمد، گفت: «فَفَهَّمْناها سُلَیْمان‏» (انبیاء/۷۹) آیه‌ی قرآن خواند. که ما به سلیمان چیزی فهماندیم. من می‌فهمم. بچه‌های حالا خوب می‌فهمند. (بنابراین اولین خواستگاری که برای دخترتان می‌آید، ازدواج. مگر اینکه دختر، پسر عیب داشته باشد. معتاد باشد. بی‌دین باشد. لا ابالی باشد. هرزه باشد. اگر پسر، پسر صالحی است شهوت را خیلی جدی بگیرید. شهوت خیلی جدی است.
گاهی وقت‌ها ممکن است شما اگر بچه‌ات را چکاپ نکنی، کلاه سر شما بگذارند. مردی می‌گفت: پسر من از قول پسری نقل می‌کرد که سی‌دی از دستش افتاد رفت. من برداشتم دیدم سی‌دی مداح است. گفتم: اوه، چقدر پسرم حزب اللهی است. شب‌ها که بالا می‌رود، مداحی گوش می‌دهد لااقل دو لیتر هم گریه می‌کند. می‌گفت: گذاشتم دیدم یک عکس‌های خیلی خیلی بد است. منتها برای اینکه سر پدر و مادر کلاه بگذارد یک عکس مداح هم روی آن می‌چسباند. کاری ندارد.) باید کنترل کنیم. منتها از راه‌های طبیعی هم ارضایش کنیم. بالاخره اگر می‌خواهد تفریح کند، حدیث داریم با بچه‌هایتان بازی کنید. «مَنْ کَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا» (کافی/ج۶/ص۴۹) کسی که بچه دارد، در خانه بچه شود که این بخندد. نگوید: آقا من کار دارم. من گرفتار هستم.
امیرالمؤمنین آمد دید یک بچه یتیمی گرفته است. هی گفت: عزیز، عزیز! آقا زاده! عزیز، هرچه گفت: عزیز، این بچه‌ی یتیم همینطور نگاه کرد. هرکاری کرد آخرش حضرت امیر با زانو و دست‌هایش راه رفت و گفت: بع! مع! صدای بزغاله کرد. تا صدای بزغاله کرد، بچه خندید. گفتند: آقا بد است. می‌دانی تو چه کسی هستی؟ تو رییس حکومت اسلامی هستی. رییس حکومت اسلامی صدای بز می‌کند؟ بد است. فرمود: طوری نیست که علی صدای بز کند و یتیم بخندد. این یتیم نیاز به خنده دارد. تفریح بچه، خنده‌ی بچه، بازی بچه باید تأمین شود. بچه عقده‌ای نشود، کمبود احساس نکند. چون اگر شما به او بی‌محبتی کردی، بیرون از خانه با یک بستنی گول می‌خورد. این آهک را که آب به آن می‌ریزی متلاشی می‌شود چون آب ندیده است. در جوی نم‌دار که آب می‌رود انفجار نیست. آهک را آب بریزی منفجر می‌شود. چیزی که خشک است، به آب رسید، بچه‌ای که خشک تربیت شد، با یک محبت گول می‌خورد. با یک تلفن، با یک لبخند، چون لبخند ندیده است. بنابراین باید در خانواده هم بچه‌هایمان را چکاپ کنیم. اینها را رها می‌کنیم…
۵- دقت در منابع خبری و سیاسی
از نظر سیاسی، قرآن یک آیه دارد می‌گوید: بعضی از مردم تا یک خبر شنیدند پخش می‌کنند. درست نیست هرچه شنیدید پخش کنید. گاهی ممکن است شایعه باشد. گاهی ممکن است، گاهی ممکن است. «لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَسْتَنْبِطُونَه‏» (نساء/۸۳) آیه‌ی قرآن است. یعنی اگر یک خبری شنیدید بدهید به کارشناسان سیاسی آنها استنباط کنند. «لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَسْتَنْبِطُونَه‏» اینها خبرها را باید به یک مرکزی بدهند خبرسنجی شود. گاهی وقت‌ها در روزنامه یک کلمه است، ۱۸۰ درجه خواننده را عوض می‌کند. اسرائیل به لبنان حمله کرد. این یک جمله است. اسرائیل متقابلاً به لبنان حمله کرد. یک کلمه‌ی متقابلاً را می‌نویسد. ولی ۱۸۰ درجه فرق می‌کند. بنابراین باید در خبرها هم حساب شود، یک دایره‌ای باشد، یک اتاق فکری باشد، این خبر درست است یا غلط است و یا و یا…
۶- مراجعه به فقیهان عادل و پرهیزکار
از نظر فقهی، یک چیزی را می‌شنویم. داریم گفتند: «الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَر» (کافی/ج۵/ص۱۵۰) اول مسأله را یاد بگیر و بعد برو تجارت بزن. حدیث است. یا قرآن    می‌فرماید: «فارجعوا الی رواه احادیثنا» دینتان را با یک فقیه چک کنید. نه با عارف! من اصرار دارم. چون ما عرفایی داریم که فقیه بودند، عرفایی داریم که کلک هستند. الآن در زمان ما عارف کلکی زیاد داریم. عارف کلکی! چون وقتی یک چیزی خوبش درآمد، قلابی‌اش هم درست می‌شود. پول خوب است قلابی‌اش هم هست. طلا، طلای بدلی هم هست. هرچه بود قلابی‌اش هم درست می‌شود. ما عارف حقیقی داریم، عارفی که براساس فقه، براساس قرآن و حدیث به عرفان برسد. عارفی هم داریم که نخیر، با یک انگشتر و با یک ریش و با یک چادر مشکی و… نمی‌دانم…
یک خانمی بود همه‌ی لباس‌هایش را سبز کرده بود، چادر سبز هم سر کرده بود. گفتند: ایشان وصل شده به چه… گفتم: خانم! دست از کلکت بردار. با چادر سبز تو وصل به سیر و سلوک نمی‌شوی. خیلی وقت‌ها انسان دکان باز می‌کند. و لذا به ما گفتند: دینتان را با فقیه، آن هم نه هر فقیهی. به دو شرط! فقیه عادل و فقیه بی‌هوس. فقیه عادل و بی‌هوس! دینتان    را با او چک کنید. شاعر گفته، بگوید. در سایت‌ها آمده، باسمه تعالی غلط کرد که آمد. مگر هرچیزی در سایت آمد درست است؟ در روزنامه نوشتند. بنویسند، مگر در روزنامه‌ها نمی‌توانند دروغ بنویسند؟ هیچی برای شما سند نیست، جز فقیه… فقیه هم غیر از عالم است. عالم یعنی می‌داند، فقیه یعنی عمیق می‌داند. فقه یعنی دانستن عمیق. من این سالن را فهمیدم. ولی خوب یک مهندس که می‌آید روی محاسبات حساب می‌کند که این ساختمان وضعش چطور است؟ ما ظاهر را می‌بینیم، او باطنش را هم می‌بیند. فقیه غیر از عالم است. اسلام شناس عمیق و عادل و بی‌هوس!
چکاپ علمی، «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْر» (نحل/۴۳) بنابراین، یکی از راه‌هایی که ما گول نخوریم این است که دست ما در دست کسی باشد. اگر دستمان را از دست فقیه برداشتیم، دستمان را از دست پدر و مادر دلسوزمان برداشتیم. دستمان را از دست استاد هم برداشتیم. خوب بالاخره یک کسی که دستش را از دست برداشت دیگر راحت گول می‌خورد. چگونه مردم به گناه گرفته می‌شوند؟ مربی ندارند. واعظ ندارند. پدر و مادر نظارت ندارد. دستش در دست فقیه نیست. هرچه را که شنیدند پخش می‌کنند. اتاق فکر ندارند. اینها یک عواملی است که ما را…
مسأله‌ی دیگر اینکه شاخص‌های چکاپ چیست؟ بالاخره یک چیزی را با متر، متر می‌کنند. پایه را با شاقول اندازه می‌گیرند. هوا را با هواسنج، نمی‌دانم… هندوانه را با کیلو، پارچه را با متر… بالاخره هرچیزی یک شاخصی دارد. چطور چکاپ کنیم؟ کتبی اگر می‌خواهی قرآن و حدیث. باز قرآن هم باید قرآن شناس باشد. هرکس نمی‌دانم ادبیات عربی خوانده خوب کافی نیست. ادبیات عرب کافی نیست، باید قرآن شناس باشد. قرآن و حدیث، وگرنه گروه فرقان پیش می‌آید. فرقانی که مطهری را کشت، همین است.
یکی از رهبران گروه فرقان یک وقتی منزل ما آمد. الحمدلله اعدامش کردند. خوب من زمان شاه هم کلاس‌های خوبی داشتم. آمد گفت: من یک سری حرف‌هایی به تو می‌زنم، تو در جلساتت این‌ها را برای جوان‌ها بگو. قصه‌ی ۳۵، ۳۶ سال پیش هم من جوان و لاغر و چابک و شهر به شهر کلاس‌های شلوغی داشتم. آمد منزل ما یک حرف‌هایی را بزند. حرف‌هایش را که زد دیدم اینها با قرآن نمی‌خورد. خوب من طلبه بودم. ده، دوازده سال درس آخوندی خوانده بودم. گفتم: اینها با قرآن نمی خورد. من شب جمعه آقای مطهری که از تهران به قم می‌آمد، تشریف می‌آورد منزل ما. من میزبانش هستم. اجازه می‌دهی این حرف‌ها را به مرحوم مطهری بزنم؟ گفت: تو با مطهری رابطه داری؟ گفتم: افتخار داریم خدمتش می‌رسیم. منزل ما تشریف می‌آورند. گفت: خائن! خائن! بلند شد رفت. ناراحت شد که چرا حرف‌هایش را پیش من لو داد. گفت: الآن قرائتی می‌رود همه حرف‌ها را به مطهری می‌زند. و… (رفتیم به مرحوم مطهری گفتیم: آقا، فلانی آمد که ما را شکار کند. یک حرف‌هایی بزند و من این را به جوان‌ها بگویم. تا گفتم: من حرف‌ها را با شما چک می‌کنم، گفت: خائن! گفت: بله، من نباید بفهمم. چیزی که من بفهمم خائن است. می‌خواهد بچه‌ها را گول بزند بدون یک اسلام شناسی که در وسط باشد. پس اینها را برو به مرحوم مفتح هم بگو. سوار شدیم از قم به تهران آمدیم. نزد شهید مفتح رفتیم. گفتم: آقا فلانی.. گفت: خودت شنیدی؟ گفتم: بله. گفت: سریع برو به آقای بهشتی بگو. رفتیم منزل آقای دکتر بهشتی، گفتم: فلانی آمد، چنین گفت. گفت: عجب! سریع بروید مشهد به مقام معظم رهبری ایشان مشهد بود، بگویید. گفت: به خودت گفته، گفتم: بله. گفت: خوب پس معلوم می‌شود خودش را نزد ما لو نمی‌دهد. می‌آید به شما یک چیزهای دیگر می‌گوید، نزد من هم می‌آید یک جانمازی آب می‌کشد و خلاصه… خیلی باید دقت کنیم.)
چهل سال پیش عقیده دزد بوده، هزار سال پیش هم عقیده دزد بوده. ما هرچه را که می‌خواهیم باید دستمان… شما یک ماشین می‌خواهی سوار شوی، ماشین مطمئن. چیزهای دیگر مطمئن هم نبود، طوری نیست. امام که نجف بود هیچ وقت نمی‌گفت یک گوشت خوب، یک نان خوب، پارچه‌ی خوب، لباس خوب، هیچ وقت خوب نمی‌گفت. می‌گفت: یک غذایی تهیه کنید، بخورید. وقتی می‌خواست کربلا برود، می‌گفت: یک ماشین خوب تهیه کنید. بیت آقا حساس شد. گفتند: آقا در خرید هیچ چیز کلمه‌ی خوب نمی‌گوید. اما وقتی می‌خواهد بگوید: ماشین اجاره کنیم کربلا برویم، می‌گوید: ماشین خوب. گفتند: بپرسیم. گفتند: آقا! هرچه شما می‌گویی بخر که ما برای خانه می‌خریم، کلمه‌ی خوب نمی‌گویی. به ماشین که می‌رسی می‌گویی:ماشین خوب! گفت: نان خالی آدم را نمی‌کشد. لباس کرباس هم آدم را نمی‌کشد. ولی ماشین قراضه آدم را می‌کشد. گاهی وقت‌ها آدم می‌رود صرفه‌جویی کند کار غلطی می‌کند.
۷- اصالت قرآن کریم و سنت معصومان
شاخص‌های چکاپ، اگر کتبی است، قرآن، حدیث. تازه حدیث‌ها هم باید چکاپ شود. امام صادق فرمود: اگر یک حدیثی ضد قرآن است به دیوار بزن. (نمی‌گوید: به زمین بزن. چون زمین ممکن است شل باشد. شن باشد، نرم باشد. می‌گوید: دیوار، دیوار باید سفت باشد. چون اگر دیوار شل باشد پایین می‌افتد. نمی‌گوید: «فاترکوه»،) می‌گوید: «فاضربوه» یعنی او را بزن. اگر یک حدیثی ضد قرآن است، حدیث هم به دیوار بزن. اگر بنده قرائتی یک حرفی زدم، ضد قرآن بود این کله‌ی مرا باید به دیوار زد. وقتی امام صادق می‌گوید: حدیث مرا به دیوار بزن، یعنی کله‌ی قرائتی را هم به دیوار بزن. همه چیز باید با قرآن و حدیث چک شود. تازه حدیث هم باید با قرآن چک شود. درست است یا نه؟
الگویی، امام معصوم، سیره‌ی پیغمبر. تذکری، دعا و مناجات. اینها شاخص‌های چکاپ است. برای چکاب باید به متخصص رجوع کنیم. باید به متخصص رجوع کنیم با دفترچه. حالا چکاپ، گاهی سالانه است. گاهی ماهانه است. گاهی شش ماه یکبار است. گاهی هفتگی است. گاهی روزانه است. بعضی جاها چکاپ خصوصی می‌خواهد. مثل اینهایی که می‌خواهند مکه بروند. حتماً باید بروند بگویند. ما آدم داریم که مکه می‌رود ولی هنوز بالغ نشده است.
۸- گذشت از حوزه راه رسیدن به کمالات
یک حاجی نزد من آمده بود. الله اکبر! می‌گفت: آقای قرائتی یک کاری کن ما برای روز عید قربان که حاجی باید سرش را بزند، ما این سر را نتراشیم. هرچه پول می‌خواهی می‌دهیم. به فقرا، هرچه… من این موی سرم را در عمرم نتراشیدم. حالا خدا می‌خواهد ما را کچل کند. این هم عید قربان به همه می‌گوید سرتان… یک کاری کن ما این کار را نکنیم. به او گفتم: می‌دانی اینجا کجاست؟ گفت: مکه. گفتم: می‌دانی مکه کجاست؟ خدا در این مکه به ابراهیم گفت: سر بچه‌ات را ببر. گفت: چشم! ابراهیم از سر بچه‌اش، آن هم نه بچه‌ای که… بچه‌ای که صد سال است منتظرش بوده است. حضرت ابراهیم حدود صد سالگی بچه‌دار شد. تا صد سال دعا می‌کرد بچه‌دار نمی‌شد. صد سال منتظر یک بچه بود، حالا سیزده، چهارده ساله شده، می‌گوید: سرش را ببر. ابراهیم در این سرزمین از سر بچه‌اش گذشت. تو از پشم سرت هم نمی‌گذری! خجالت نمی‌کشی آمدی پایت را جای پای ابراهیم می‌گذاری؟ می‌گویی: مقام ابراهیم، آخر مقام ابراهیم یعنی ابراهیم اینجا ایستاد. آدم پایش را جای پای ابراهیم بگذارد، او از سر گذشت، این از پشم سر هم نمی‌گذرد. یک خرده فکر کرد، گفت: راست می‌گویی. می‌روم می‌تراشم. گفتم: خوب برو بتراش. یعنی انگار می‌خواست جان بکند. بابا پشم است، اینکه ارزش ندارد. تمام پست‌هایی که قرآن است می‌گوید: باید از یک چیزی بگذری تا به تو بدهم. باید از یک چیزی بگذری.
(مثلاً الآن ما ماه رمضان نماز شب می‌خوانیم. می‌دانی چرا؟ سحری خوردیم بعد می‌بینیم هشت دقیقه به صبح است، می‌گوییم: هشت دقیقه صرف نمی‌کند که بخوابیم. خوب چه کنیم؟ نماز شب بخوانیم. الله اکبر! بسم الله الرحمن الرحیم… این نماز شب مثل تق تق رادیو است. چون هفت ثانیه مانده به اخبار، تق تق تق… این تق تق را پر می‌کنیم تا به اخبار برسیم. این تق تق که نماز می‌خوانیم خواب ما راحت باشد.
خدا یکی از علما را رحمت کند. می‌گفت: من همیشه در عمرم نماز اول وقت خواندم. ولی هیچ ثوابی ندارد. گفتیم: چرا؟ گفت: من نمازم را اول وقت می‌خوانم که راحت باشم. وقتی که نخواندم، هی می‌گویم: نماز نخواندم، نماز نخواندم. مثل کسی که شن در پایش هست و هی راه می‌رود هی شن به پایش کوبیده می‌شود. نماز اول وقت می‌خوانم اما ثواب نمی‌برم. برای راحتی خودم می‌خوانم.) نماز شبی ارزش دارد که دل بکنی از رختخواب. «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُم‏» (سجده/۱۶) «جُنوب»، جنب، جفت،«تَتَجافى‏ جُنُوبُهُم عَنِ الْمَضاجِع‏»، مضاجع یعنی رختخواب. اگر از رختخواب کندی، از خواب بگذری، از همسر بگذری،خدایا زن و بچه‌ام را در بیابان‌ها آوردم. از بچه بگذری. خدایا اسماعیل را می‌خوابانم و چاقو به گردنش می‌گذارم. از پول بگذری، از موی سر بگذری. از آرایش برای غریبه بگذری. بگذریم، تا نگذریم به چیزی نمی‌رسیم. تمام پست‌هایی که خدا داده به اولیاء خودش از یک چیزی گذشتند، حضرت خدیجه از مال زیاد گذشت، از مال کثیر گذشت، به کوثر رسید. مادر فاطمه شد. باید بگذریم. در این جلسه چه گفتم؟
چگونه ما گنهکار می‌شویم؟ دست از چکاپ برمی‌داریم. باید فکر و عقیده‌مان را چکاپ کنیم. اخلاقمان را چکاپ کنیم. آقا من یک چنین اخلاقی دارم درست است یا درست نیست؟ اگر درست نیست، کنار بگذاریم. داریم با هرکس که می‌خواهی رفیق شوی، قبلاً او را چکاپ کن. اگر سه تا کار دارد با او رفیق شو. با پدر و مادرش خوب است؟ اگر با پدر و مادرش خوب است با او رفیق شو. چون کسی که به پدر و مادرش نارو می‌زند، تو هم با او دوست شوی به تو نارو خواهد زد. هیچ‌کس به اندازه‌ی پدر و مادر به انسان خدمت نمی‌کند. او به بهترین خادمینش ناروا می‌زند. خوب تو هم هرچه به او خدمت کنی به تو ناروا می‌زند. دوم: ببین با رفقای قبلی خوب بوده؟ اگر به رفقای قبلی ناروا زده، به تو هم ناروا خواهد کرد. سوم: ببین با خدا رفیق است؟ کسی که لطف خدا را نادیده بگیرد، تو هم هرچه به او لطف کنی، نادیده خواهد گرفت. یعنی رفیق را چکاپ کنید. رابطه با خدا دارد؟ به پدر و مادرش احسان و محبت می‌کند؟ با رفیق‌های قبلی‌اش خوب تا کرده است؟ اگر اینطور ایت تو با او رفیق شو. وگرنه کسی که لطف خدا را ندید، لطف پدر و مادر را ندید. محبت رفقای قبلی را ندید، به چه دلیل تو با او رفیق می‌شوی؟ به ما گفتند با چه کسی رفیق شوید و با چه کسی رفیق نشوید. همینطور که بدن را چکاپ می‌بریم، همینطور که ماشین را قبل از سفر چکاپ می‌بریم، برای اینکه خودمان را بیمه کنیم باید دستمان در دست یک اسلام شناس فقیه… بعد از فقیه چه بود؟ با هم بگویید… عادل، با هم بگویید… بی هوس! فقیه عادل بی هوس! کارشناس متخصص، پدر و مادر دلسوز، استاد دلسوز، اینها می‌توانند ما را بیمه کنند. اما اگر از خدا قیچی شدیم. از پدر و مادر قیچی شدیم، ما هستیم و ماهواره، ما هستیم و شهوت، ما هستیم و شیطان، ما هستیم و دوستان بد، خوب این دیگر انسان اصلاً مجرم بار می‌آید. خدایا لحظه‌ی لغزش خودت دست همه‌ی ما را بگیر. هرچه لغزش تا به حال از ما سر زده است، ببخش و بیامرز. از این به بعد یک ایمان و تقوای قوی که بتواند ما را وقت لغزش حفظ کند به همه‌ی ما مرحمت بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
۰ ۰ رای ها
امتیازدهی به این نوشته

لطفا مطالب این وبسایت را با ذکر منبع و لینک مطلب منتشر کنید!

لینک کوتاه مطلب : https://nidamat.com/?p=257

مطالب مرتبط
حمایت مالی از گناه شناسی

وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ؛ وجهاد کنید در راه خدا با اموال و جانهایتان (توبه 41)

عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی تعالی اخلاقیات در جامعه، نشر و تبلیغ احادیث و معارف اهل بیت علیهم السلام و انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، شریک باشند تقاضا میشود که ما را در پرداخت هزینه های جاری سایت گناه شناسی از قبیل هاست، پشتیبانی فنی ، تالیف و تولید پستها و… یاری فرمایند.

اشتراک ایمیلی در نظرات این پست
اطلاع از
جهت اطلاع از پاسخ دیدگاه، ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
دوست داریم نظرتونو بدونیم، لطفا نظر بدهید.x