احادیثی در مذمت همسایه بد
همسایه بد، بزرگترین رنج و سختترین بلا و مصیبت است.
همسایه بد تا جایی زشت شمرده شده است که آخرین فرستاده الهی یکی از موارد شومی خانه را «همسایه بد» دانسته و در فرمایش دیگری «جار سوء» را مصداق شقاوت تلقّی نموده است.[۱] حضرت علی علیهالسلام از آن بهعنوان سختترین بلا و مصیبت یاد میکند: «جارُ السُّوء اعظمُ الضَّراءِ و اَشَدُّ البَلاءِ؛ همسایه بد، بزرگترین رنج و سختترین بلا و مصیبت است.»[۲]
باز در نکوهش همسایه بد، از لقمان نقل کردهاند که فرمود: «من صخرههای بزرگ و آهن و هر بارِ سنگینی را به دوش کشیدم، ولی باری سنگینتر از همسایه بد ندیدم.»[۳]
میگویند همسایه بد، رفتارش چون کوره آهنگر است که اگر تو را به شعله خود نسوزاند، بوی بد دودش در تو اثر کند و رنجت دهد.[۴] اسدی طوسی در این مورد سروده است:
مجویید همسایگی با بدان مدارید افسوس نابخردان
ناپسند بودن همسایگی بد، نزد پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله تا جایی است که در سفارش خود به علی علیهالسلام میفرماید: «ای علی! چهار چیز است که پشت انسان را میشکند… و یکی از آنها همسایه بد است.»[۵]
آن حضرت همچنین میفرماید:
سه چیز کمرشکن است:
- قدرتمندی که اگر به او نیکی کنی، سپاسگزاری نمیکند و اگر به وی بدی کردی، هرگز تو را عفو نمیکند.
- همسایهای که چشم او مراقب توست و دل او چشمبهراه خبر مرگ تو؛ اگر از تو رفتار خوب و عمل نیکی بیند، آن را مستور نماید و کسی را به آن آگاه نکند، ولی اگر عمل ناگواری از تو سر زد، آن را آشکار ساخته و منتشر نماید.
- همسری که اگر نزد او باشی، چشم تو را روشن نکند و اگر غایب شوی، از او مطمئن نباشی.[۶]
سعدی از این کلام نورانی، الهام گرفته و گفته است:
خداوند تعالی میبیند و میپوشد و همسایه نمیبیند و میخروشد!
نعوذ بالله اگر خلق غیب دان بودی کس به حال خود از دست کس نیاسودی[۷]
امام صادق علیهالسلام هم یکی از سه چیزی که زندگی انسان را تیره و تار میسازد، «همسایه بد» معرفی میکند.[۸] به قول عمادالدین نسیمی:
سه عامل است که دل را کند مکدّر و غمگین
بگوش باش که تا بشنوی تو طرفه حکایت
مجاور بدِ ناساز، یار و همره بد بدخو
عیال بد، همه آنها عقوبت است و سیاست
[۱]. حلیهالمتقین، ص ۴۴۵.
[۲]. غررالحکم و دررالکلم (تک جلدی)، ص ۴۳۶.
[۳]. غررالحکم و دررالکلم (تک جلدی)، ص ۴۳۶.
[۴]. «در سایه همسایه»، نشریه پیام زن، ش ۸۰، ص ۷۲.
[۵]. الخصال، ص ۲۰۶، ح ۲۴
[۶]. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۱.
[۷]. گلستان سعدی، تصحیح و توضیح: غلامحسین یوسفی.
[۸]. تحف العقول، ص ۳۰۷.