چهل حدیث: زبان، کلید خوبیها و بدیها
بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست مطالب این پست که با کلیک بر هر یک از عناوین ذیل می توانید به مطلب مورد نظرتان پرش کنید
دستور قرآن: با مردم به زبان خوش سخن بگویید
ده خصلتی که زبان آنها را آشکار میکند
کسی که عدالتش آشکار و برادری با وی واجب و غیبتش حرام است
تفسیر آیه وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا
شوم بودن گناه برای غیر گناهکار
ضمانت بهشت توسط پیامبر برای کسی که مراء ودروغ را ترک کند
نتیجه امربهمعروف و نهی از منکر و ترک آن
گناهانی که باعث نزول عذاب میشوند
راهنمایی کردن به خوبیها و بدیها
لزوم جمع شدن بینیازی و نیاز به مردم در قلب
سفارش حضرت رسولالله پیامبر صلی الله علیه و آله به راستگویی و ترک دروغ
عاقبت فاش کردن عیب مردم در دنیا
دستور قرآن: با مردم به زبان خوش سخن بگویید
قرآن کریم: قولوا لِلنّاسِ حُسْنا؛[۱]
با مردم به زبان خوش سخن بگویید.
ده خصلتی که زبان آنها را آشکار میکند
امام علی علیه السلام:
أیُّهَا النّاسُ فِی الاِْنْسانِ عَشْرَ خِصالٍ یُظْهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ یُخْبِرُ عَنِالضَّمیرِ وَ حاکِمٌ یَفْصِلُ بَیْنَ الْخِطابِ وَ ناطِقٌ یُرَدُّ بِهِ الْجَوابُ وَ شافِعٌ یُدْرَکُ بِهِالْحاجَهُ وَ واصِفٌ یُعْرَفُ بِهِ الاَْشْیاءُ وَ أَمیرٌ یَأْمُرُ بِالْحَسَنِ وَ واعِظٌ یَنْهی عَنِ الْقَبیحِوَ مُعِزٌّ تُسَکَّنُ بِهِ الاَْحْزانُ وَحاضِرٌ تُجْلی بِهِ الضَّغائِنُ وَ مونِقٌ تَلْتَذُّ بِهِ الاَْسْماعُ؛
ای مردم! انسان ده خصلت دارد که زبان او آنها را آشکار میسازد: زبان، گواهی است که از درون خبر میدهد. داوری است که به دعواها خاتمه میدهد. گویایی است که بهوسیله آن به پرسشها پاسخ داده میشود. واسطهای است که با آن حاجت برآورده میشود. وصف کنندهای است که با آن اشیاء شناخته میشود. فرماندهی است که به نیکی فرمان میدهد. پنددهندهای است که از زشتی بازمیدارد. تسلیت دهندهای است که غمها با آن آرامش مییابد. حاضری است که با آن کینهها برطرف میشود و دلربایی است که گوشها با آن از لذّت برخوردار میشوند.[۲]
زبان کلید خوبی و بدی
امام سجاد علیه السلام:
اِنَّ لِسانَ ابْنِ آدَمَ یُشْرِفُ کُلَّ یَوْمٍ عَلی جَوارِحِهِ فَیَقولُ: کَیْفَأَصْبَحْتُمْ؟ فَیَقولونَ: بِخَیْرٍ اِنْ تَرَکْتَنا! وَیَقولونَ: اَللّه َ اَللّه َ فینا! وَ یُناشِدونَهُ وَ یَقولونَ: إِنَّمانُثابُ بِکَ وَ نُعاقَبُ بِکَ؛
زبان آدمیزاد، هر روز به اعضای او نزدیک میشود و میگوید: چگونهاید؟ آنها میگویند: اگر تو ما را به خودمان واگذاری، خوب هستیم! و میگویند: از خدا بترس و کاری به ما نداشته باش؛ و او را سوگند میدهند و میگویند: ما فقط بهواسطه تو پاداشمی یابیم و بهواسطه تو، مجازات میشویم.[۳]
کسی که عدالتش آشکار و برادری با وی واجب و غیبتش حرام است
پیامبر صلیالله علیه و آله:
مَنْ عامَلَ النّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَحَدَّثَهُم فَلَمْ یَکْذِبْهُم وَ وَعَدَهُم فَلَمْ یَخْلِفْهُمفَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَتْ مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَتْ عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَتْ اُخُوَّتُهُ وَحَرُمَتْ غیبَتُهُ؛
هر کس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نکند، دروغ نگوید و خلف وعده ننماید، جوانمردیاش کامل، عدالتش آشکار، برادری با او واجب و غیبتش حرام است.[۴]
با مردم چطور سخن بگوییم؟
امام باقر علیه السلام:
فی قَوْلِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحْسَنَ مَا تُحبّونَ أنْیُقالَ لَکُمْ، فَاِنَّ اللّه َ عزَّوَجلَّ یُبْغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلی الْمُؤمِنین، اَلفاحِشَالْمُتَفَّحِشَ السّائَلَ الْمُلْحِفَ، وَ یُحِبُّ الحَیّی الْحَلیمَ اَ لْعفیفَ الْمُتعَفِّـفَ؛
درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: بهترین سخنی که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چراکه خداوند، لعنت کننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشتگفتار، بدزبان و پرسشگر سمج را دشمن میدارد و باحیا و بردبار و عفیفِ پارسا را دوست دارد.[۵]
تفسیر آیه وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا
امام حسن عسکری علیه السلام:
فی تفسیر قوله تعالی «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا» قالَ: قُولُوالِلنّاسِ کُلِّهُمْ حُسْنا مُؤمِنِهُمْ وَ مُخالِفِهُمْ، أمّا المؤمِنونَ فَیَبْسُطُ لَهُمْ وَجْهَهُ وَ أمّاالْمُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُمْ بِالْمُداراهِ لاِجْتِذابِهِمْ اِلی الاْیمانِ. فَاِنِ استَتَرَ مِنْ ذلِکَ بِکفِّشُرورِهمْ عَنْ نَفْسِهِ وَ عَنْ اِخْوانِهِ المُؤمِنینَ؛
در تفسیر آیه «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: یعنی با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگویید. مؤمن، به هممذهبان، روی خوش نشان میدهد و با مخالفان، با مدارا سخن میگوید تا به ایمان، جذب شوند و حتّی اگر نشدند، با این رفتار، از بدیهای آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پیشگیری کرده است.[۶]
رواج دادن سلام شرط ایمان است
پیامبر صلی الله علیه و آله:
وَالّذی نَفْسی بِیَدِهِ لاتَدْخُلُوا الْجَنَّهَ حَتّی تُؤمِنوا وَ لا تُؤْمِنوا حَتّی تَحابّواأولا أدُلُّـکُم عَلی شَئی اِذا فَعَلْتُموهُ تَحابَبْتُمْ؟ اَفْشُوا السَّلامَ بَیْنَـکُمْ؛
به خدایی که جانم در اختیار اوست، وارد بهشت نمیشوید مگر مؤمن شوید و مؤمن نمیشوید، مگر اینکه یکدیگر را دوست بدارید. آیا میخواهید شما را به چیزی راهنمایی کنم که با انجام آن، یکدیگر را دوست بدارید؟ سلام کردن بین یکدیگر را رواج دهید.[۷]
ممنوعیت لعن
پیامبر صلی الله علیه و آله:
اِنّی لَمْ اُبْعَثْ لَعّانا وَ اِنّما بُعِثْتُ رَحْمَهً؛
من پیامبر نشدهام که لعن و نفرین کنم، بلکه مبعوث شدهام تا مایه رحمت باشم.[۸]
شوم بودن گناه برای غیر گناهکار
پیامبر صلی الله علیه و آله:
اَلذَّنْبُ شومٌ عَلی غَیْرِ فاعِلِهِ اِنْ عَیَّرَهُ ابْتُلِی بِهِ وَ اِنْ اَغْتابَهُ أَثِمَ وَ اِنْرَضی بِهِ شارَکَهُ؛
گناه برای غیر گناهکار نیز شوم است، اگر گنهکار را سرزنش کند به آن مبتلا میشود، اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه او راضی باشد، شریک وی است.[۹]
ضمانت بهشت توسط پیامبر برای کسی که مراء ودروغ را ترک کند
پیامبر صلی الله علیه و آله:
اَنا زَعیمٌ بِبَیْتٍ فی رَبَضِ الْجَنَّهِ وَ بَیْتٍ فی وَسَطِ الجَنَّهِ وَ بَیْتٍ فَی اَعْلَیالْجَنَّهِ، لِمَنْ تَرَکَ الْمِراءَ وَ اِنْ کانَ مُحِقّـا وَ لِمَنْ تَرَکَ الْکِذْبَ وَ اِنْ کانَ هازِلاً وَ لِمَنْحَسَّنَ خُلْقَهُ؛
من برای کسی که بگومگو را رها کند، هرچند حق با او باشد و برای کسی که دروغ گفتن را اگرچه به شوخی باشد، ترک گوید و برای کسی که اخلاقش را نیکو گرداند، خانهای در حومه بهشت و خانهای در مرکز بهشت و خانهای در بالای بهشت ضمانت میکنم.[۱۰]
حق زبان
امام سجاد علیه السلام:
حَقُّ اللِّسانِ اِکْرامُهُ عَنِ الْخَنی وَتَعْویدُهُ الْخَیْرَ وَ تَرْکُ الْفُضولِ الَّتیلافائِدَهَ لَها وَ الْبِرُّ بِالنّاسِ وَ حُسْنُ الْقَوْلِ فیهِمْ؛[۱۱]
حق زبان، احترام گذاشتن به آن با ترک زشتگویی، عادت دادنش به خوبی، ترک گفتار بیفایده و نیکی به مردم و خوشگویی درباره آنان است.
نیاز بندگان به نصیحت یکدیگر
امام علی علیه السلام:
فَهَلُمَّ اَیُّهَا النّاسُ اِلَی التَّعاوُنِ عَلی طاعَهِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْقیامِ بِعَدْلِهِ وَالْوَفاءِ بِعَهْدِهِ وَ الاِْنْصافِ لَهُ فی جَمیعِ حَقِّهِ فَاِنَّهُ لَیْسَ الْعِبادُ اِلی شَی ءٍ اَحْوَجَ مِنْهُمْ اِلَی التَّناصُحِ فی ذلِکَ وَ حُسْنِ التَّعاوُنِ عَلَیْهِ؛
ای مردم! بیاید یکدیگر را بر اطاعت خدا یاری کنید و عدالتش را به پادارید و به عهدش (در عبودیت او و ترک طاعت شیطان) وفا کنید و در تمامی حقوق الهی منصفانه رفتار کنید، زیرا که بندگان خدا به چیزی نیازمندتر از این نیستند که در این امور یکدیگر را نصیحت و خوب یاری کنند.[۱۲]
فرق نصیحت پنهانی و آشکار
امام حسن عسکری علیه السلام:
مَنْ وَعَظَ اَخاهُ سِرّا فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَـظَـهُ عَلانیَهً فَقَدْ شانَهُ؛[۱۳]
هر کس برادر (دینیاش) را پنهانی نصیحت کند، او را آراسته و اگر آشکارا نصیحتش نماید، ارزش او را کاسته است.
ثواب اصلاح و آشتی بین مردم
پیامبر صلی الله علیه و آله:
اَلا اُخْبِرُکُمْ بِاَفْضَلَ مِنْ دَرَجَهِ الصّیامِ وَ الصَّلاهِ وَ الصَّدَقَهِ؟ صَلاحُ ذاتِالْبَیْنِ، فَاِنَّ فَسادَ ذاتِ الْبَیْنِ هِی الْحالِقَهُ؛
آیا به چیزی با فضیلتتر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاهتان نکنم؟ و آن اصلاح میان مردم است، زیرا تیره شدن رابطه بین مردم ریشهکن کننده دین است.[۱۴]
منع اسلام از قهر کردن
پیامبر صلی الله علیه و آله:
أَیُّما مُسْلِمَیْنِ تَهاجَرا فَمَکَثا ثَلاثا لایَصْطَلِحانِ اِلاّ کانا خارِجَیْنِ مِنَ الاِْسْلامِ، وَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُما وَلایَهٌ فَاَیُّهُما سَبَقَ اِلی کَلامِ اَخیهِ کانَ السّابِقَ اِلَی الْجَنَّهِ یَوْمَ الْحِسابِ؛[۱۵]
دو مسلمانی که سه روز باهم قهر کنند و آشتی ننمایند، هر دو از اسلام بیرون میروند و میان آنان هیچ پیوند دینی نیست و هرکدام از آنها پیش از دیگری با برادرش حرف بزند، در روز قیامت زودتر به بهشت میرود.
شوخی پسندیده
امام باقر علیه السلام:
اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ الْمُداعِبَ فِی الْجَماعَهِ بِلارَفَثٍ؛
خداوند عزوجل، کسی را که در میان جمع شوخی کند، دوست دارد بهشرط آنکه ناسزا نگوید.[۱۶]
شوخی زیاد
امام علی علیه السلام:
کَثْرَهُ الْمِزاحِ تُذْهِبُ الْبَهاءَ وَ توجِبُ الشَّحْناءَ؛
شوخی زیاد، ارج و احترام را میبرد و موجب دشمنی میشود.[۱۷]
کسانی که خداوند دوستشان دارد
امام علی علیه السلام:
فی وَصْفِ الّذینَ اَحَبَّهُمُ اللّه ُ تَعالی: … فَلَوْ رَأیْتَهُمْ فی نَهارِهِمْ اِذا لَرَأَیْتَقَوما یَمْشُونَ عَلَی الأرْضِ هَوْنا وَ یَقُولُونَ لِلنّاسِ حُسْنا «فَاِذا خاطَبَهُمْ الجاهِلُونَقالُوا سَلاما» «وَ إذا مَرّوُا بِاللّغْوِ مَرّو اکِراما» قَدْ قَیَّدوُا أَقْدامَهُمْ ألتُهَماتِ وَ اَبْکَمُواألْسِنَتَهُمْ أنْ یَتَـکلّمُوا فی أعراضِ الناسِ؛
در توصیف کسانی که خداوند متعال دوستشان دارد: … اگر در روز آنها را ببینی، خواهی دید که در زمین آرام گام برمیدارند و با مردم به نیکی سخن میگویند «و هرگاه نادانها آنان را صدا میکنند، میگویند سلام» «و هرگاه به لغو برخورد میکنند، بزرگوارانه از آن میگذرند». قدمهایشان از رفتن به جاهای تهمت خیز بستهاند و زبانشان را از اینکه درباره ناموس مردم سخن بگویند خاموش کردهاند.[۱۸]
حق کسی که به تو نیکی کرده
امام سجاد علیه السلام:
و اَمّا حَقُّ ذِی المَعْروفِ عَلَیْکَ فَان تَشْـکُرَهُ وَ تَذْکُرَ مَعْروفَهُوَ تَـکْسِبَهُ الْمَقالَهَ الْحَسَنَهَ وَ تُخْلِصُ لَهُ الدُّعاءَ فیما بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، فَاِذا فَعَلْتَذلِکَ کُنْتَ قَدْ شَکَرْتَهُ سِرّا وَ عَلانیَهً ثُمَّ اِنْ قَدَرْتَ عَلی مُکافاتِهِ یَوْما کافَیْتَهُ؛
حق کسی که به تو نیکی کرده، این است که از او تشکر کنی و نیکیاش را به زبان آوری و از او به خوبی یاد کنی و میان خود و خدای عزّوجلّ برایش خالصانه دعا کنی، هرگاه چنین کردی بیگمان در پنهان و آشکار از او تشکر کردهای. سپس اگر روزی توانستی نیکی او را جبران کنی، جبران کن.[۱۹]
نتیجه امربهمعروف و نهی از منکر و ترک آن
پیامبر صلی الله علیه و آله:
لا یَزالُ النّاسُ بِخَیْرٍ ما اَمـَروا بِالْمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ الْمُنْـکَرِ وَ تَعاوَنواعَلَی البِرِّ وَ التَّقْوی فَاِذا لَمْ یَفْعَلوا ذلِکَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَکاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُم عَلی بَعْضٍوَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ ناصِرٌ فِی الأْرضِ وَ لا فِی السَّماءِ؛
تا زمانی که مردم، امربهمعروف و نهی از منکر نمایند و در کارهای نیک و تقوا به یاری یکدیگر بشتابند، در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکتها از آنان گرفته شود و گروهی بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند. نه در زمین یاوری دارند و نه در آسمان.[۲۰]
شدیدترین عذابها برای زبان
پیامبر صلی الله علیه و آله:
یُعَذِّبُ اللّه ُ اللِّسانَ بِعَذابٍ لا یُعَذِّبُ بِهِ شَیْئا مِنَ الْجَوارِ حِ، فَیَقولُ: اَی رَبِّ، عَذَّبْتَنی بِعَذابٍ لَمْ تُعَذِّبْ بِهِ شَیْئا؟! فَیُقالُ لَهُ: خَرَجَتْ مِنْکَ کَلِمَهٌ فَبَلَغَتْ مَشارِقَ الاَْرضِوَ مَغارِبَها، فَسُفِکَ بِها الدَّمُ الْحَرامُ وَ انْتُهِبَ بِها الْمالُ الْحَرامُ وَ انْتُهِکَ بِها الفَرْجُالْحَرامُ؛
خداوند! زبان را عذابی دهد که هیچیک از اعضای دیگر را چنان عذابی ندهد. زبان گوید: ای پروردگار! مرا عذابی دادی که هیچچیز را چنان عذاب ندادی! در پاسخش گفته شود: سخنی از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید و بهواسطه آن خونی بهناحق ریخته شد و مالی به غارت رفت و ناموسی هتک شد.[۲۱]
گناهانی که باعث نزول عذاب میشوند
امام سجاد علیه السلام:
وَ الذُّنُوبُ الّتی تُنْزِلُ النِّقَمَ عِصْیانُ الْعارِفِ بِالْبَغی وَ التَطاوُلُ عَلَیالنّاسِ وَ الاِستِهْزاءُ بِهِمْ وَ السُّخْریَّهُ مِنْهُمْ؛[۲۲]
گناهانی که باعث نزول عذاب میشوند، عبارتاند از: ستم کردن شخص از روی آگاهی، تجاوز به حقوق مردم و دست انداختن و مسخره کردن آنان.
نتایج متفاوت خودرأیی و مشورت
امام علی علیه السلام:
مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شاوَرَ الرِّجالَ شارَکَها فی عُقولِها؛
هر کس خودرأی باشد، هلاک میشود و هر کس با افراد صاحبنظر مشورت کند، در عقل آنان شریک میشود.[۲۳]
عاقبت کشمکش و دشمنی
امام علی علیه السلام:
مَنْ نازَعَ وَ خاصَمَ قَطَعَ بَیْنَهُمُ الْفَشَلُ وَ ذاقُوا وَبالَ اَمْرِهِمْ وَ ساءَتْعِنْدَهُ الْحَسَنَهُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّیِّـئَهُ وَ مَنْ ساءَتْ عَلَیْهِ الْحَسَنَهُ اَعْوَرَتْ عَلَیْهِ طُرُقُهُ وَاعْتَرَضَ عَلَیْهِ اَمْرُهُ وَضاقَ عَلَیْهِ مَخْرَجُهُ وَ حَرِی اَنْ یَرْجَعَ مِنْ دینِهِ وَ یَتَّبِـعَ غَیْرَسَبیلِ الْمُؤْمِنینَ؛
کسانی که به کشمکش و دشمنی با یکدیگر بپردازند، دچار سستی میشوند و سرانجام بدِ کارشان را میچشند و در نزدشان خوبی، بدی و بدی، خوبی جلوه میکند، درنتیجه راهشان را درست نمیبینند، کارشان دشوار و گریزگاهشان تنگ میشود، چنین کسان در معرض خروج از دین و پیروی از راه غیر مؤمنان هستند.[۲۴]
راهنمایی کردن به خوبیها و بدیها
پیامبر صلی الله علیه و آله:
مَنْ دَعا اِلی هُدی کانَ لَهُ مِنَ الاَْجْرِ مِثْلُ اُجورِ مَنْ تَبِعَهُ لا یَنْقُصُ ذلِکَمِنْ اُجورِهِم شَیئا و مَن دَعا اِلی ضَلالَهٍ کان عَلَیْهِ مِنَ الاِثْمِ مِثلُ آثامِ مَن تَبِعَهُ لایَنقُصُ مِنْ آثامِهِم شَیْئا؛
هرکسی، به هدایتی راهنمایی کند، پاداشی را که برای پیروان هدایت وجود دارد، برای او نیز خواهد بود؛ بیآنکه از پاداش پیروان کاسته شود و هر کس به گمراهیای راهنمایی کند گناهی که برای پیروان آن وجود دارد، برای او نیز خواهد بود؛ بیآنکه از گناه آنها کاسته شود.[۲۵]
لزوم دعوت با غیر زبان
امام صادق علیه السلام:
کونوا دُعاهً لِلنّاسِ بِغَیْرِ اَ لْسِنَتِکُمْ، لِیَرَوا مِنْکُمْ الْوَرَعَ وَ الاِْجْتِهادَ وَالصَّلاهَ وَ الْخَیْرَ، فَاِنَّ ذلِکَ داعیَهٌ؛
مردم را بهغیراز زبان خود، دعوت کنید تا پرهیزکاری و کوشش در عبادت و نماز و خوبی را از شما ببینند، زیرا اینها خود دعوتکننده است.[۲۶]
نتیجه خشم
امام علی علیه السلام:
بِئْسَ الْقَرینُ الغَضَبُ: یُبدِی الْمَعائِبَ وَ یُدْنِی الشَّرَّ وَ یُباعِدُ الْخَیْرَ؛
خشم، بدترین همراه است: عیبها را آشکار، بدیها را نزدیک و خوبیها را دور میکند.[۲۷]
نتیجه غیبت کردن در روز قیامت
پیامبر صلی الله علیه و آله:
یُؤْتی بِاَحَدٍ یَوْمَ الْقیامَهِ یوقَفُ بَیْنَ یَدَی اللّه ِ وَ یُدْفَعُ إِلَیْهِ کِتابُهُ فَلایَریحَسَناتِهِ فَیَقولُ: اِلهی لَیْسَ هذا کِتابی فَاِنّی لا آری فیها طاعَتی! فَیُقالُ لَهُ: اِنَّ رَبَّکَلا یَضِلُّ وَ لایَنْسی ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغْتیابِ النّاسِ ثُمَّ یُؤْتی بِآخَرَ وَ یُدْفَعُ اِلَیْهِ کِتابُهُ فَیَریفیهِ طاعاتٍ کَثیرَهً فَیَقولُ: اِلهی ما هذا کِتابی فَاِنّی ما عَمِلْتُ هذِهِ الطّاعاتِ فَیُقالُ: لاَِنَّفُلانا اغْتابَکَ فَدُفِعَتْ حَسَناتُهُ اِلَیْکَ؛
روز قیامت فردی را میآورند و او را در پیشگاه خداوند نگه میدارند و کارنامهاش را به او میدهند، اما حسنات خود را در آن نمیبیند. عرض میکند: الهی! این کارنامه من نیست! زیرا من در آن طاعات خود را نمیبینم! به او گفته میشود: پروردگار تو نه خطا میکند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد دیگری را میآورند و کارنامهاش را به او میدهند. در آن طاعت بسیاری را مشاهده میکند. عرض میکند: الهی! این کارنامه من نیست! زیرا من این طاعات را بجا نیاوردهام! گفته میشود: فلانی از تو غیبت کرد، حسنات او به تو داده شد.[۲۸]
عاقبت تهمت زدن
امام صادق علیه السلام:
اِذَا اتَّهَمَ الْمُؤُمِنُ اَخاهُ اِنْماثَ الایمانُ مِنْ قَلْبِهِ کَما یَنْماثُ الْمِلْحُ فِیالْماءِ؛
هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان میرود، همچنان که نمک در آب، ذوب میشود.[۲۹]
بهترین سخن
پیامبر صلی الله علیه و آله:
خَیْرُ الکَلامِ مَا دَلَّ وَ جَلَّ وَ قَلَّ وَ لَمْ یُمِلَّ؛
بهترین سخن، آن است که قابلفهم و روشن و کوتاه باشد و خستگی نیاورد.[۳۰]
لزوم جمع شدن بینیازی و نیاز به مردم در قلب
امام علی علیه السلام:
لِیَجْتَمِعَ فِی قَلبِکَ الأفتِقارُ اِلَی النّاسِ وَ الاِستِغناءُ عَنْهُمْ فَیَکُونَ اِفتِقارُکَاِلَیْهِمْ فِی لِیْنِ کِلامِکَ وَ حُسْنِ بِشْرِکَ وَ یَکُونَ اِسْتِغْناءُکَ عَنْهُمْ فی نَزاهَهِ عِرْضِکَ وَبَقاءِ عِزِّکَ؛
باید نیاز به مردم و بینیازی از آنان، در دلت گرد آیند تا نیازت به آنان، سبب نرمی در گفتار و خوشروییات شود و بینیازیات، سبب آبروداری و عزتت باشد.[۳۱]
حقگویی از حقوق مؤمنین
امام صادق علیه السلام:
اِنَّ لِلْمُؤْمِنِ عَلی الْمُؤْمِنِ سَبْعَهَ حُقوقٍ، فَاَوْجَبُها اَنْ یَقولَ الرَّجُلُ حَقّاوَ اِنْ کانَ عَلی نَفْسِهِ اَوْ عَلی والِدَیْهِ، فَلا یَمیلَ لَهُمْ عَنِ الْحَقِّ؛[۳۲]
مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجبترین آنها این است که آدمی تنها حق را بگوید، هرچند بر ضد خود یا پدر و مادرش باشد و به خاطر آنها از حق منحرف نشود.
حد و اندازه تعریف از دیگران
امام علی علیه السلام:
اَلثَّناءُ بِاَکْثَرَ مِنَ الاِْسْتِحْقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصیرُ عَنِ الاِْسْتِحْقاقِ عِی اَوْحَسَدٌ؛
تعریف بیش از استحقاق، چاپلوسی و کمتر از استحقاق، از ناتوانی در سخن و یا حسد است.[۳۳]
سخنچینی از بزرگترین جادوها
امام صادق علیه السلام:
اِنَّ مِنْ اَکْبَرِ السِّحْرِ النَّمیمَهَ یُفَرَّقُ بِها بِیْنَ المُتَحابَّینِ وَ یُجْلَبُ العَداوَهُ عَلَی الْمُـتَصافِیَیْنِ وَ یُسْفَکُ بِها الدِّماءُ وَ یُهْدَمُ بِها الدُّورُ وَ یُکْشَفُ بِها السُّتورُ وَ النَّمّامُ اَشَرُّ مَنْ وَطی ءَ عَلَی الاَْرْضِ بِقَدَمٍ؛
از بزرگترین جادو، سخنچینی است؛ زیرا با سخنچینی، میان دوستان جدایی میافتد، دوستان یکدل با هم دشمن میشوند، بهواسطه آن خونها ریخته میشود، خانهها ویران میگردد و پردهها دریده میشود. سخنچین، بدترین کسی است که روی زمین راه میرود[۳۴]
عیبجویی کردن
امام صادق علیه السلام:
مَنْ اَحْصی عَلی اَخیهِ الْمُؤْمِنِ عَیْبا لِیَعیبَهُ بِهِ یَوْما ما کانَ مِنْ اَهْلِهذِهِ الآیَهِ قالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ: اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَنْ تَشیعَ الْفِاحِشَهُ فِی الَّذینَ آمَنوا لَهُمْعَذابٌ اَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ وَ اللّه ُ یَعْلَمُ وَ اَ نْتُمْ لا تَعْلَمونَ؛
هر کس درصدد عیبجویی برادر مؤمنش برآید تا با آن روزی او را سرزنش کند، مشمول این آیه است: کسانی که دوست دارند، زشتیها در میان مردم باایمان شیوع پیدا کند، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت خواهد بود و خداوند میداند و شمانمی دانید.[۳۵]
آمرِ عامل باشید
امام علی علیه السلام:
لا تَـکُنْ مِمَّنْ یَرجُو الاْخِرَهَ بِغَیْرِ الْعَمَلِ… یَنْهی وَ لا یَنْتَهی وَ یَاْمُرُ بِمالا یَاْتی…؛
از کسانی مباش که بیعمل، به آخرت امید دارند… از گناه بازمیدارند، اما خود بازنمیایستند، به کارهایی فرمان میدهند که خود انجام نمیدهند.[۳۶]
سبقت جویان به سایه عرش
پیامبر صلی الله علیه و آله:
اَلسّابِقونَ اِلی ظِلِّ الْعَرشِ طوبی لَهُمْ قیلَ: یا رَسولَ اللّه ِ وَ مَنْ هُمْ؟ فَقالَ: اَلَّذینَ یَقْبَلونَ الْحَقَّ اِذا سَمِعُوهُ وَ یَبْذُلونَهُ اِذا سُئِلوهُ وَ یَحْکُمونَ لِلنّاسِ کَحُکْمِهِمْلاَِنْفُسِهِمْ؛
خوشا به سعادت سبقت جویان به سایه عرش. گفتند: ای رسول خدا! آنان کیانند؟ فرمودند: آنان که چون حق را بشنوند، بپذیرند و هرگاه حق از آنان خواسته شود، دریغ نکنند و برای مردم همانگونه قضاوت کنند که برای خود میکنند.[۳۷]
ثواب شهادت بهحق
پیامبر صلی الله علیه و آله:
وَ مَنْ شَهِدَ شَهادَهَ حَقٍّ لِیُحْیِی بِها حَقَّ امْرِی ءٍ مُسْلِمٍ آتی یَوْمَ الْقیامَهِ وَلِوَجْهِهِ نورٌ مَدَّ الْبَصَرِ تَعْرِفُهُ الْخَلایِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ؛
کسی که برای زنده کردن حق یک مسلمان، شهادت حقّ بدهد، روز قیامت در حالی آورده میشود که پرتو نور چهرهاش تا چشم کار میکند دیده میشود و خلایق او را به نام و نسب میشناسند[۳۸]
سفارش حضرت رسولالله پیامبر صلی الله علیه و آله به راستگویی و ترک دروغ
پیامبر صلی الله علیه و آله:
عَلَیْکُمْ بِالصِّدْقِ فَاِنَّهُ مَعَ الْبِرِّ وَ هُما فِی الْجَنَّهِ وَ ایّاکُمْ وَ الْکِذْبِ فَاِنَّهُ مَعَالْفُجورِ وَ هُما فِی النّارِ؛
شما را سفارش میکنم به راستگویی که راستگویی با نیکوکاری همراه است و هر دودر بهشتاند و از دروغگویی بپرهیزید که دروغگویی همراه با بدکاری است و هر دو در جهنماند.[۳۹]
عاقبت فحاشی به مردم
پیامبر صلی الله علیه و آله: لا تَسُبُّوا الناسَ فَـتَـکْتَسِبُوا الْعَداوَهَ بَیْنَهُمْ؛
به مردم ناسزا نگویید که با این کار در میان آنها دشمن پیدا میکنید.[۴۰]
عاقبت فاش کردن عیب مردم در دنیا
پیامبر صلی الله علیه و آله:
مَنْ کَشَفَ عَوْرَهَ اَخیهِ الْمُسْلِمِ کَشَفَ اللّه ُ عَوْرَتَهُ حَتّی یَفْضَحَهُ بِهافی بَیْتِهِ؛
هر کس عیب و زشتی برادر مسلمان خود را فاش کند، خداوند زشتی او را آشکار سازد، تا جایی که او را در درون خانهاش رسوا سازد.[۴۱]
________________________________
[۱]. سوره بقره، آیه ۸۳
[۲]. کافى، ج ۸، ص ۲۰، ح ۴
[۳]. خصال، ص ۶، ح ۱۵
[۴]. خصال، ص ۲۰۸، ح ۲۸
[۵]. امالى صدوق، ص ۳۲۶
[۶]. مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۶۱
[۷]. مشکاه الانوار، ص ۱۵۷
[۸]. کنزالعمال، ح ۸۱۷۶
[۹]. نهج الفصاحه، ح ۱۶۲۳
[۱۰]. خصال، ص ۱۴۴، ح ۱۷۰
[۱۱]. بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۲۸۶، ح ۴۱
[۱۲]. کافى، ج ۸، ص ۳۵۴، ح ۵۵۰
[۱۳]. تحف العقول، ص ۴۸۹
[۱۴]. نهج الفصاحه، ح ۴۵۸
[۱۵]. کافى، ج ۲، ص ۳۴۵، ح ۵
[۱۶]. کافى، ج ۲، ص ۶۶۳، ح ۴
[۱۷]. غرر الحکم، ح ۷۱۲۶
[۱۸]. صفات الشیعه، ص ۴۱ ـ ۴۲
[۱۹]. خصال، ص ۵۶۸
[۲۰]. تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۸۱، ح ۲۲
[۲۱]. کافى، ج ۲ ص ۱۱۵، ح ۱۶
[۲۲]. معانى الاخبار، ص ۲۷۰
[۲۳]. نهج البلاغه، قصار ۱۶۱
[۲۴]. خصال، ص ۲۳۳
[۲۵]. منیه المرید، ص ۱۰۲
[۲۶]. کافى، ج ۲، ص ۷۸، ح ۱۴
[۲۷]. غرر الحکم، ح ۴۴۱۷
[۲۸]. جامع الاخبار، ص ۴۱۲
[۲۹]. کافى، ج ۲، ص ۳۶۱، ح ۱
[۳۰]. انوار العلویه، ص ۴۸۹
[۳۱]. کافى، ج ۲، ص ۱۴۹، ح ۷
[۳۲]. بحار الأنوار، ج ۷۴، ص ۲۲۳، ح ۸
[۳۳]. نهج البلاغه، حکمت ۳۴۷
[۳۴]. بحارالأنوار، ج ۶۳، ص ۲۱، ح ۱۴
[۳۵]. مستدرک الوسایل، ج ۹، ص ۱۱۰، ح ۱۰۳۷۹
[۳۶]. نهج البلاغه، از حکمت ۱۵۰
[۳۷]. بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۲۹، ح ۱۹
[۳۸]. کافى، ج ۷، ص ۳۸۱، ح ۱
[۳۹]. نهج الفصاحه، ح ۱۹۷۶
[۴۰]. کافى، ج ۲، ص ۳۶۰ ح ۳
[۴۱]. الترغیب والترهیب، ج ۲، ص ۲۳۹، ح ۹