چشمانت را ببند ای شهید!
چشمانت را ببند ای شهید . . .
مبادا این روزها را در مقابل مادرم زهرا شهادت دهی . . .
دل یوسفش خون است و ما . . .
چشمانتان را ببندید تا شهر ما را نبینید !
چشمانتان را ببندید تاگامهای لغزانمان را نبینید !
بر ما خرده مگیرید اگر نمیخواهیم وصیت نامه هایتان را مرور کنیم …
حیرت مکنید اگر بر دوران زیبای با شما بودن ، قفل محکمی زده ایم و دیگر آرزوی شهادت در سرمان نیست … !!!
ببخشید ما را …. ما فراموشی گرفته ایم … دعا کنید برایمان …