نقش خانواده در آینده فرزندان، صفات حسنه و رذیله آنها و گناهکار و صالح بودن آنها
پس از شهادت فاطمهٔ زهرا علیها السلام امیر مؤمنان علی علیهالسلام تصمیم گرفت ازدواج کند، برادرش عقیل در نسبشناسی معروف بود، خانوادهها و قبایل را خوب میشناخت، علی علیهالسلام موضوع تصمیم ازدواج خود را با عقیل در میان گذاشت و به او فرمود: میخواهم بانویی را برای من پیدا کنی و از او خواستگاری نمایی که از خاندان شجاع و شیردل باشد.
عقیل عرض کرد: چنین زن را برای چه میخواهی؟
علی علیهالسلام فرمود: برای اینکه دارای فرزند شجاع و دلیر گردد.
عقیل گفت: چنین زنی در میان قبیله بنی کلاب وجود دارد و او فاطمه (امالبنین) دختر حزام بن خالدبن ربیعه است.
عقیل از امالبنین خواستگاری کرد و حضرت علی علیهالسلام با او ازدواج
نمود و از او فرزندان رشید و قهرمانی به وجود آمدند که در کربلا به شهادت رسیدند، یکی از آنها حضرت عباس، قمر بنیهاشم علیهالسلام میباشد. این فرزندان، شجاعت و… . را از دو جانب (پدر و مادر) به ارث بردهاند.[۱]
۵- امیر مؤمنان علی علیهالسلام در عهدنامهٔ خود به مالک اشتر بخصوص به افرادی که از «بیوتات صالحه» (از خانوادههای صالح و پاک) برخاستهاند، تکیه کرده و در یک مورد میفرماید:
«ثم الصق بذوی المروئات و الاحساب و اهل البیوتات الصالحه»
«سپس روابط خود را با افراد باشخصیت و اصیل و از خاندانهای صالح برقرار ساز.»
و در مورد دیگر میفرماید:
«و توخ منهم اهل التجربه و الحیاء من اهل البیوتات الصالحه و القدم فی الاسلام»[۲]
«در میان کارگزارانت آنها را که باتجربهتر و پاکتر از خاندان صالح و پیشگامتر در اسلام هستند برگزین.»
از این کلام استفاده میشود که در کارهای کلیدی باید افرادی را که از خاندانهای پاک میباشند، برگزید.
و نیز امیر مؤمنان علی علیهالسلام فرمودند:
« حُسنُ الأخْلاقِ بُرْهانُ کَرَمِ الأعْراقِ. »[۳]
«خوشخوییها نشانه نیکی رگها (شرافت خانوادگی) است.»
منظور از «نیکی رگها» همان پاکی خانوادگی است که فرزند از پدر و مادر به ارث میبرد.
در جنگ جمل که در سال ۳۶ هجری در بصره بین سپاه علی علیهالسلام و سپاه عایشه و طلحه و زبیر واقع شد، علی علیهالسلام در یک نقطه از جبهه به فرزندش محمد حنفیه فرمود: حمله کن و ازآنجاکه لشکر بصره در برابر محمد حنفیه تیراندازی میکردند، محمد حنفیه منتظر ماند که تیراندازی دشمن تمام شود، آنوقت حمله کند.
بار دیگر علی علیهالسلام به او فرمود: حمله کن!
او حمله کرد، ولی بین تیرها و نیزهها توقف نمود و از پیشروی بازایستاد. امام علی علیهالسلام به نزد او آمد:
«فضربه بقائم سیفه و قال ادرکک عرق من امک»
«با راستای شمشیرش به او زد و فرمود: رگی (ارثی) از مادرت به سراغ تو آمده است.»[۴]
___________
منبع: گناه شناسی. ص ۶۹ و ۷۰.
[۱]. تنقیح المقال مامقانی، ریاحین الشریعه، ج ۳ ص ۲۹۲
[۲]. نهج البلاغه، نامه ۵۳
[۳]. غررالحکم، ج ۱ ص ۳۷۹
[۴]. تتمه المنتهی، ص ۲