Take a fresh look at your lifestyle.

پای درد دل دختران مجرد !+عکس

615 91,507

۱. «من یه دختر جوونم با ظاهر جذاب با تحصیلات عالی و البته مذهبی!!

اما همین تحصیلات و ظاهرم شده بلای جونم! هر خواستگاری که برام میاد با متراژ تحصیلات سنجیده میشه و طبق معمول رد میشن از طرف خونوادم خودم بخدا مشکلی ندارم اما همیشه خونوادم که خیلی پرتوقع هستند تو دلم رو خالی می کنند و نمی ذارند تصمیم درستی بگیرم می دونم اشکال از منه اما منی که ۲۵،۲۶ سال با یه شیوه تربیتی خاص رشد کردم که نمی تونم یه شبه پا بزنم به همشون من که روم نمیشه بگم بابا مامان بخدا من به ازدواج نِِِِِِِِِِِِِِِِِِیــــــــــــــــــــــــــــــــــاز دارم حالمو ببینید دیگه چطور باید بگم همش میگن برای تو شوهر زیاده منم می دونم اما کــــــــــــــــی؟چه وقت؟ وقتی جوونی ام تموم شد و دیگه شوری برای زندگی نداشتم وقتی که اینقدر اعصابم ضعیف شد که دیگه نتونستم صدای شیر آب رو تحمل کنم چه رسد به صدای گریه بچم.. ولی کو گوش شنوا! من دختر نیاز عاطفی ام باید تامین بشه این روزا من خاک بر سر بی شعور درگیر یه گناه زشت و خانمان برانداز شدم:خودارضایی
بخدا شرمنده خدا حضرت زهرا امام رئوفم امام زمان هستم نمی خوام توجیه کنم اما بخدا خسته ام به کی بگم منی که مذهبی ام کارم رسیده به جایی که اصلا حوصله جمع ندارم تو یه روز سه بار خودارضایی داشتم من خاک بر سر که ادعام میشه دارم عفتم رو از دست می دم به کی بگم..به خونواده ای که سفت و سخت میگن الان وقت ازدواج تو نیست به خونواده ای که میگن تو تمرکزت رو درست باشه..به کی شما بگید؟از دست هیچکس کاری برنمییاد می دونم..کاش یه دختر با ظاهر و زندگی معمولی بودم شاید اوضاعم خیلی بهتر بود خاک بر سرم کنند که رسیدم به اینجا.. می دونم ایمانم ضعیف شده خدایا تو دست همه ما جوونا رو بگیر اگر گناهی می کنیم به خودت قسم از سر جوونیه نه از سر عناد ..دلم خیلی گرفته دیگه روم نمیشه امام رئوفم رو صدا بزنم میدونم باید برگردم سمتشون یا بی بی فاطمه دستم رو بگیر-راحتم کن نمی دونم عاقبتم چی میشه روزی هزاربار از خدا مرگ رو میخوام میترسم اون دنیا روم نشه تو صورت بی بی فاطمه زهرا نگاه کنم میترسم بهم بگن فلانی تو دیگه چرا؟تو که پای سفره ما بزرگ شدی آی خدا دلم گرفته!

دعا کنیم برای همه»

۲. «سلام
….کیه که جوابمونو بده؟؟؟
درهرشرایطی سعی میکنیم مرزهای اخلاقی رو رعایت کنیم اما مگه میشه شهوتو کنترل کرد؟؟؟
خیلی سخته به خدا خیلی سخته
مخصوصا که از نظر قیافه و تحصیلات و اصالت خانوادگی و ایمان و اعتقاد هیچ مشکلی نداشته باشی…
چرا باید از گفتن این نیاز به والدینمون خجالت بکشیم؟
چرا نباید مراکز معتبر دینی برای برطرف کردن این سوالاتمون وجود داشته باشه؟
چرا مراکز انتخاب همسر راه نمیندازین؟
چرا؟
چرا؟
چرا؟
من به خودم اونقدر اطمینان ندارم…
شاید نتونم دیگه عفت پیشه کنم!
میترسم ایمانمو از دست بدم!!!!
میترسم مرتکب گناه بشم!
من دارم به ۳۰ سالگیم میرسم دارم شادابی و طراوت جوونیمو از دست میدم
دیگه دارم خسته میشم…دارم افسرده میشم…تا کی میشه تحمل کرد؟
بازم خدارو شکر که اینجا حرفمونو میزنیمو یه کوچولو تخلیه میشیم….
موفق باشید!»

نظر: من نمیخوام گناه این جوونارو توجیه کنم! چون هیچ توجیهی نداره ولی میخوام کمی با پدر و مادر ها و خودشون صحبت کنم!

خیلی از پدر و مادرها تو ازدواج دختراشون خیلی سختگیری میکنن! یادشون رفته که خودشون با چه شرائطی ازدواج کرده اند! جهیزیه شون چقدر بوده ! خریدبازارشون چقدر بوده!؟ سربازی بوده ازدواج کرده و تا چند سال خرجشو پدرش میداده! یا اینکه چند سال تو عقد بودن! بعد از ۳۰ سال زندگی تازه ماشین دار و خونه دار شده ! ولی از دامادی که سنش اندازه زندگی مشترکشون نیست توقع دارن که همه اینها رو داشته باشه! خودش سواد نداره یا ضمن خدمت و طی ۲۰سال هنوز تازه تونسته لیسانس بگیره! ولی داماد باسواد میخواد!

مشکل اینه که از سبک زندگی اسلامی هممون دوریم! از خدا و پیغمبر دوریم! این پدر و مادرها و جوونها خوبه که این احادیثو بخونن! دختر خانم ها هم نباید خیلی توی انتخاب سخت گیری کنند.

 امام رضا علیه السلام: جبرئیل بر پیامبر صلى الله علیه و آله فرود آمد و گفت: اى محمّد! پروردگارت تو را سلام مى‏ رساند و مى‏ فرماید: دوشیزگان همچون میوه روى درخت هستند. میوه چون برسد براى آن دارویى جز چیدن نباشد و گر نه بر اثر آفتاب و باد خراب مى‏شود. دوشیزگان نیز هرگاه به مرحله زنان برسند آنان را دارویى جز شوهر دادن نباشد و گر نه از گمراه  ى و فساد ایمن نخواهند بود. پس، رسول خدا صلى الله علیه و آله بر منبر رفت و مردم را جمع کرد و فرمان خداوند عزّ و جلّ را به آگاهى آنان رساند.
میزان الحکمه    حدیث ۸۰۲۷.   


متأسفانه خیلی از دخترها و والدین فقط به جیب و تیپ طرف نگاه میکنن نه به دین و ایمان او!

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هرگاه کسى به خواستگارى نزد شما آمد و دیندارى و امانتدارى او را پسندیدید، به او زن دهید؛ که اگر چنین نکنید، در روى زمین تبهکارى و فساد بسیار پدید خواهد آمد.

میزان الحکمه حدیث ۸۰۳۵.

چه فسادی بالاتر از بالا رفتن سن  ازدواج جوانان
چه فسادی بالاتر از خراب شدن اعصاب و روان جوانان و فرزندان ما
چه فسادی بالاتر از خراب شدن دین و دنیا و آخرت خودمون و جوونهامون
چه فسادی بالاتر از بالا رفتن آمار طلاق
چه فسادی بالاتر از تولد فرزندان نامشروع!

چه فسادی بالاتر ازخراب شدن نسل آینده! این جوونها چطور می خوان فرزندان سالمی رو تحویل جامعه بدن! خودشون فاسد! جامعه فاسد! سن بالا و بی حوصلگی!

پناه بر خدا!

لطفا به این پستها هم سر بزنید:

آمار بالای حضور دختران در کنکور، معضل است نه افتخار/ لزوم تحصیل جوانان در رشته‌های مورد نیاز جامعه

پای درد دل دختران فریب خورده!! قربانیان اصلی دوستی های خیابانی و اینترنتی

توصیه میکنم حتما به این پستها هم مراجعه کنید:

اولین قدم بانوان برای داشتن فرزند سالم و صالح

عدم اجابت دعا برای ازدواج!

استعجال (بی صبری در اجابت دعا)

۲ ۱ رای
امتیازدهی به این نوشته

لطفا مطالب این وبسایت را با ذکر منبع و لینک مطلب منتشر کنید!

لینک کوتاه مطلب : https://nidamat.com/?p=38

مطالب مرتبط
حمایت مالی از گناه شناسی

وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ؛ وجهاد کنید در راه خدا با اموال و جانهایتان (توبه 41)

عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی تعالی اخلاقیات در جامعه، نشر و تبلیغ احادیث و معارف اهل بیت علیهم السلام و انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، شریک باشند تقاضا میشود که ما را در پرداخت هزینه های جاری سایت گناه شناسی از قبیل هاست، پشتیبانی فنی ، تالیف و تولید پستها و… یاری فرمایند.

اشتراک ایمیلی در نظرات این پست
اطلاع از
جهت اطلاع از پاسخ دیدگاه، ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
615 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ناشناس
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

 سلام.من دختری دانشجو ام که تقریبا دو سال از دانشگاهم میگذره..اول که تازه وارد دانشگاه شدم یعنی تقریبا از اواسط ترم یک شروع شد که به پسری علاقه پیدا کردم و بعد از مدتی به نظرم اومد که رفتار او هم نسبت به خودم عادی نیست..مثلا جاهایی که من بودم بیشتر حاضر میشد و سر کلاس بعد از کلی دنبال جا گشتن آخرش میومد و پشت سر ما می نشست..یا بعضی وقتا که در حال حرف زدن بودم و حواسم نبود وقتی برمیگشتم میدیدم در حال نگا کردن به منه..پیش خودم میگفتم شاید بلند حرف زدم که باعث جلب توجه شدم و با فک کردن به اینجور چیزا سعی میکردم اشتباه فک نکنم و چیزیو به خودم نگیرم.چون گاهی هم فک میکردم ممکنه به خاطر علاقم به او باشه که این فکر ها رو پیش خودم میکنم.ولی چند بار دیگه من این رفتارارو ازش میدیدم و حتی گاهی که در حال حرف زدن بودن وقتی من رد میشدم ساکت میشدن.این رفتارا تقریبا ترم دوم هم ادامه داشت.ولی از ترم سه به بعد احساس کردم رفتارش برعکس دو ترم قبل شده و حالا انگار میخاست یه جوری ازم دور شه..مونده بودم که این تغییر رفتارا چرا اتفاق می افته.از بعضی جاهام شنیدم که نامزد داره ولی من خودم با کسی ندیدمش تا حالا..خواستم کمکم کنید و بهم بگید که آیا اون پسر ممکنه منو دوس داشته باشه و تغییر رفتاراش به خاطر این باشه؟من دختری هستم که سعی در رعایت آداب دینی و اخلاقی دارم و سعی در حفظ حجاب و پوشش اسلامی و نگاه نکردن به نامحرم دارم.پس تا حدودی از خودم مطمئن هستم که جلب توجهی از جانب من نبوده پس چرا این پسر در ابتدا سعی برای نزدیک شدن به جایی که من بودم داشت و حالا احساس میکنم میخاد دور بشه؟خواهش میکنم شما بگید که واقعیت چی میتونه باشه و علت اینها چیست؟با تشکر

مدیر سایت
پاسخ به  ناشناس
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

سلام علیکم
ممنون از حضور گرمتان در گناه شناسی
آن چیزی در چند سال تبلیغ بدان رسیده ام این است که معمولا دخترهای شبیه به شما که علاقه پیدا می کنند یا به عبارت دیگر عاشق میشوند صدمات بسیاری می بینند.
نگاه ها، تن صدا، لحن کلام، طرز راه رفتن، تمام حرکات و سکنات بدن حرف می زنند همانطور که زبان حرف میزند.
دختر و پسر عفیف و با حجاب باید از تمام جهات مراقب باشند.
شما باید بیشتر از خودتان مراقبت میکردید که علاقه به کسی پیدا نمیکردید و البته این گونه مسائل در محیط  های مختلط گریز ناپذیر است و مسئولین باید فکری به حال این مسئله بکنند.
و اینکه چرا آن پسر میخواهد از شما دور شود!؟ از عهده ما خارج است و البته هر چیزی ممکن است باشد، مثلا اینکه ازدواج یا نامزد کرده یاشد یا اینکه به دختر دیگری علاقه پیدا کرده باشد یا اینکه…
البته طبق روایات زن خوب ترسو است چون کاری نمی کند که آبرویش به خطر بیافتد.
متکبر است نسبت به نامحرم!! چون هیچ اجنبی را به حریمش راه نمیدهد.
توصیه بنده
اولا به عنوان یک مرد آشنا به روحیه مردان
ثانیا یک روحانی دینی
ثالثا یک برادر دلسوز
به دخترها و  کسانی که به غریزه خودنمایی خود لبیک می گویند تا زودتر ازدواج کنند این است که بجای کنار گذاشتن حجاب، آرایش و طنازی، تکبر خودشان را زیادتر کنند چون قریب به اتفاق مردها برای ازدواج از این گونه زنها بیشتر خوششان می آید.

و آن مردهایی که بدنبال زنان بی حجاب هستند در حقیقت دنبال دستمال کاغذی هستند نه همسری برای ازدواج.

یه بنده خدا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام بنده بیست و یک سالمه.خدا رو شکر مهارت های زیادی دارم و ان شاالله که بی کار نمی مونم ولی سربازی دارم.چند وقت پیش خیلی احساس تنهایی می کردم و یه جوری غیر مستقیم به مادرم فهموندم حتی یکی از گزینه هام رو هم گفتم که کنسل شد.اما الان خیلی احساس تنهایی می کنم تا الان هم دوست دختر نداشتم .می ترسم به گناه بیفتم.کسی راهی نداره کمکم کنه.تراخدا بگین خدا خیرتون بده در ضمن خانوادم هم میگن تا کار پیدا نکنی ازدواج نباید کنی.حالا من چی کار کنم؟

به امید ظهور اقامون ان شاالله
مدیر سایت
پاسخ به  یه بنده خدا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

سلام علیکم
ممونون از حضور گرمتون
اگر میتونی صبر کنی تا کار پیدا بکنی خوبه ولی اگر از به گناه افتادن میترسی با توکل به خدا  ازدواج کن و نترس که خداوند رازقی که هرگز خلف وعده نمیکنه، وعده رزق و روزی داده.
موفق و پیروز باشید

ترنم
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام من یه دختر ۳۲ ساله هستم .یه خواهر ۲۵ ساله دارم که هردویمان مجرد هستیم .هرخواستگاری که برای من میومد میرفت ودیگه پشت سرشو نگاه نمیکرد.ازوقتی بچه بودم مادرم بین من وخواهرم تفاوت زیادی مگذاشت
اصلا حس مادری نسبت به من نداشت حتی یه زمانی مادرم خواستگارهایم را دور ازچشم من رد میکرد.حالاخودش به من میگوید توخونه مونده .ولی به خواهرم با اینکه واقعا مارا اذیت میکند وما را عاصی کرده است هیچی نمی گوید خواهرم هرروز با من و مادر م و پدرم سرچیزهای بیخود دعوا می کند .خواهرم در جمع بسیار خوب ظاهر میشودودیگران از اوتعریف میکنند.ولی درخانه چهره دیگری دارد به حدی که من ومادرم وپدرم را کتک میزند .ماسه تایی حتی زورمان به او نمیرسد.چون هیکل وقد درشتی دارد.کارهرورزم گریه شده ازفامیلها هم کمک خواستیم ولی اعتنایی نکردنددرصورتی که پدرومادر من همه مشکلات فامیلهایمان را حل کردند.اگربگویم خواهرم چه کارها میکند خنده تان میگیردمثلا وقتی می خواهد حرف بزند میگوید بگو آره واین کلمه راباید چندبار تکرار کنیم وخیلی کارهای دیگر.حالا ما همه ازدستش خسته ایم ولی راه چاره نداریم ازشما خواهش میکنم برای خانوادم ومن دعاکنید که ازاین وضع نجات پیدا کنیم وبرای من دعاکنید که با ازدواج خوب از این خونه بروم تا دیگه مادرم تقصیرها را به من ربط ندهد .التماس دعا خواهش میکنم پاسخم را بدهید.

مدیر سایت
پاسخ به  ترنم
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

سلام علیکم
برایتان از خدای بزرگ درخواست موفقیت و عاقبت بخیری می نمایم.

ناشناس
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام برای منم خیلی دعا کنید

سامان
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

اوه اوه چقد دخترا بی شوهرم.ندن

عیب نذارسد روی همه نمیترشین
مدیر سایت
پاسخ به  سامان
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

؟؟؟؟؟

مینا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

دیگه اامیدی ب ازدواج ندارم
مردهای اطرافم هم (پدر ،شوهر خواهر) اینقدر بد هستند که دلم هوس شوهر نکنه
فقط نگرانیم اینه ک روزی از بی جایی و بی پولی به گدایی بیفتم
کاش دولت یه جوری مارو حمایت میکردد
بالاخره مملکت اسلامیه دیگه ،باید برای زنان و دختران بی پناه یه فکری بکنه

هادی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام این همه دختر خوب و محجبه پیام میدن که خواستگار ندارن نمیدونم چرا یکشون به پست من نمیخوره من کارمندم براحتی هم میتونم یک زندگی اداره کنم توقع بالای هم ندارم معیار هام هم غیر از اخلاق و ایمان همش انعطاف پذیره………ولی………

آرزو
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام من ۲۸ سالمه فوق لیسانسه و شاغل هستم  همیشه از خدا میخوام که یه همسر پاکدامن آبرومند و باایمان و با خانواده قسمتم کنه من با نظر هادی موافقم چون خیلی کم پیش میاد که معیارشون ایمان و اخلاق باشه بیشتر پسرا ظاهر پسند شدن به تیپ و قیافه نگاه میکنن برادر من اگر قصد ازدواج داری برو اخلاق ایمان تحصیلات خانواده و آبروی طرفتو ببین خیلی دخترا هستن که حتی به چشم نا محرم نگاه نمیکنن یه همچین دختری میتونه براتون همسر خوب و برای بچتون مادر خوبی باشه به امید خوشبختی برای همه جوونامون 

مدیر سایت
پاسخ به  آرزو
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

سلام
انشاءالله عاقبتتان بخیر باشد.

فرهاد
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

یک توصیه جدی به خانمها:نکته کلیدی ومهههههههههم این است که بایستی از دیدآقایان بنگرید.یعنی چه؟یعنی اینکه پدر،مادر،برادروخواهرتأثیرگذارند.یعنی پدر معتادوموفنگی نباشه،مادرسلیطه نباشه،داداش لات وچاقو کش نباشه وخواهر کولی نباشه و…دریک کلام ازلحاظ اخلاقی بیست باشن.حالابیایم سراغ خود دختر;
۱-اگه پاش به دانشگاه برسه ،دورشو خط میکشن ،میگن ها این دختره هم بععععععله ،بعداز چند سال واندی بدون خانواده کجا بوده معلوم نیست که…علی الخصوص شاغل هم باشه.واااااای کنارمردهای نا مرحم!!!؟(من نمیگم آخه دهن مردم و که نمیشه بست)
۲-بی حجاب وقرتی نباشه.کاملا واضحه برا چی دورشو خط میکشن
۳-خوشگل نباشه یا یه کمی بیش ازحد چاق یا لاغر باشه دور اینهم بععععععله (دلیلشم عمل بینی وازبین بردن خالها، کک ومک و…)
۴-خواستگار زیاد داشته باشه ،شاید تعجب کنین که چرا؟دلیلش روشنه ،آخه به غیرت مرد برمیخوره که چشمهای زیادی دنبال این دختر  بوده ،ازاین گذشته اگه خواستگار داشته چرا به اون قبلیها شوهر نکرده؟ لابد یک عیبی درکاره!!!!!!!
۵-دلیلها ونکات بسیار ریز ودقیق دیگری هم هست که اگه بنویسم طول میکشدو بعضی نکاتی که  دوستان نوشته اند مفید است.بانظر آقا پیام  وخانم رؤیا موافقم.به ملکه زیبایی میگویم اینگونه افکار برای ملائک مجردازماده است(البته جای تبریک دارد که شما یک فرشته اید)ولی در دنیا،خوبی وبدی،خیر وشر کنار هم هستند.وچاره ای جز ساختن وسوختن نیست.برای گشایش گره های زندگی صلوات.

مدیر سایت
پاسخ به  فرهاد
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

با سلام
ممنون از حضور گرمتان
نظرتان جالب بود اما قابل نقد و تامل

آرزو
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

من ۲۸ ساله و فوق لیسانس و شاغلم معیارهای من برای ازدواج اخلاق ایمان و صداقت هستش که با نظر هادی موافقم  چون مادیات تو زندگی بدست میاد دوست دارم با همسرم با عشقو علاقه زندگی کنم. اکثر خواستگارای من حرف از پول میزنن و شرایطشون به من نمیخوره یا صداقت ندارن. من خودم تا این سن با هیچ پسری دوست نبودم و از خدا میخوام که دختر و پسرای پاک رو به هم برسونه. خیلی برام پیش میاد که دانشجوهام علاقه نشون میدن ولی دوست دارم همسرم از خودم بزرگتر باشه. منم عادی برخورد میکنم و عکس العملی نشون نمیدم تا با احساسات کسی بازی نشه وجدانم بیشتر منو عذاب میده . توی این سایت پسرا و دخترایی هستن که شرایطشون به هم میخوره اگر شما با اطلاع خانواده ها اینارو به هم معرفی کنید چی میشه مگه؟؟؟؟ چون معرف کم شده مردم یا به موقعیت طرف حسادت میکنن چه برسه به این که یه دختر یا پسر خوب معرفی کنن
من از پسرای خوب و پاک میخوام برای انتخاب همسر خانواده بعد دختر براشون مهم باشه چون این دختر با خانواده خوب میتونه برای شما همسر خوب و برای بچه شما مادر خوبی باشه. خواهش میکن ظاهربین نباشید خیلی از آدما حفظ ظاهر میکنن در صورتی که گزینه خوبی نیستن
به امید خوشبختی برای همه جوونای خوب و پاک

اعظم
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

واقعا متاسفم براتون که فقط بلدید ابراز عجز دختران مجرد رو تو سایت هاتون نشون بدید . برای دختران مجردی که قدر خودشونو نمی دونن و می خوان به هر قیمتی ازدواج کنن متاسفم. مجرد بودن خیلی بهتر از یک ازدواج غلطه!!! اگه بعضی دخترا هنوز ازدواج نکردن عیب از اونا نیست مشکل، نبود مردی مناسب و هم شان اوناست! قدر خودتونو بدونید و اینقدر تو سایت ها ابراز عجز از شوهر نداشتن نکنید!! من یک دختر مجرد ۳۱ ساله هستم کارمندم و با درآمد عالی و خدا رو شکر از زندگیم راضی هستم علت اینکه  تا الان مجرد موندم نداشتن خواستگار نیست بلکه پیدا نکردن مرد ایده آلم هستش!

مدیر سایت
پاسخ به  اعظم
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

سلام
من هم با شما موافقم و فقط نظرشان را تایید میکنم
متاسفانه همه زنها مثل شما اعتماد به نفس بالا ندارند.

ف
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

اعظم خانم شما زیادی غرور داری همه دخترا که مثل شما شاغل نیستن و مستقل باشن. خیلی هاشون دیگه روشون نمیشه باباهاشون خرجشونو بکشن. دوست دارن تشکیل خانواده بدن و خیلی نیازهای دیگه. وقتی پسرا توی سایت از نداشتن همسر ابراز ناراحتی میکنن پس دخترا هم میتونن احساسشونو بگن . به نظر من کسی که ازدواج نمیکنه توی زندگی هدف نداره هر انسانی به جنس مخالف خودش نیاز داره توی سوره نسا اومده و سنت پیامبره.نوشتن نظرات شکستن نفس نیست. قرار نیست که شما شرایططون خوبه پسرایی که بیان به 

خواستگاریت شرایطشون خوب باشه. اونم توی این شرایط . همه آدما شش دانگ نیستن بالاخره باید از یه سری معیارهات فاکتور بگیری. برای همه جوونا آرزوی خوشبختی میکنم.????
ف
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام آقا فرهاد اگر با نظر من مخالفی میتونی بری با یه دختر خوب ولی از خانواده ای که مشکل داره ازدواج کنی عواقبشو بعدا خواهی دید 

من آدم خودخواهی نیستم ولی هر کس باید لقمه ای که بر میداره به اندازه دهنش باشه. همچین دخترایی که از خانواده های سطح پایین هستند (منظورم مادیات نیست)بیشتر ادعا دارن کی میتونه اونارو جمع کنه چه برسه به همسرشون. من چند مورد دیدم که دارم قضاوت میکنم شنیدی که میگن درخت هر چه پر بارتر افتاده تر
ولی تجربه نشون داده که خانواده خوب همیشه برای انتخاب به دنبال مثل خودش میگرده ولی طرز تفکر شما برام جای سوال داره من که شمارو نمیشناسم و نمیتونم در مورد طرز تفکر شما ابراز نظر کنم 
ولی شما خیلی فداکاری چون اکثر پسرایی که سنتی ازدواج میکنن خانواده براشون حرف اول میزنه …
هادی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام متشکر ارزو خانم،اقا فرهاد و اعظم خانم اعظم خانم گفت این سایت فقط عجز دخترا رو منتشر میکنه و اینا عجز نست درد جامعه است.من یک پسر ۲۹ساله هستم.باور کنید انتظار زیادی از دختر ندارم جز چهره متوسط.ترجیحا بدون جهیزیه ای که پدرش خریده باشه چون میخوام همه چیز رو با همکاری هم بدست بیاریم.با ایمان و یکم مذهبی تر از خودم تا اگه کج رفتم من رو برگردونه.به پدر و مادرم احترام بزاره.خودم هم از لحاظ مالی حقوقم فکر کنم بین کارمندا متوسط رو به بالا باشه.مذهبی متوسط هستم.بخاطر کارم هم یکم دور از پدر مادرم زندگی میکنم.با وجود این نتونستم ازدواج کنم.هر روز که میام خونه انگار میام که فقط بخوابم احساس کمبود میکنم که کسی نیست حداقل وقتی خسته ام یکم باهاش حرف بزنم.اینا شرایط زندگی منه همه اینقدر درگیر زندگی خودشون شدن که کسی نیست یکی رو به من معرفی کنه درد جامعه امروز ما اینه

ف
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام آقا هادی میشه بپرسم توی متنی که نوشتید منظورتون از اینکه به راه کج بری و همسرتون شما رو به راه راست بکشونه چیه؟ 

شما ۲۹ سالتونه و باید مسیرتون مشخص باشه و همسر شما نمیتونه مسیر شمارو عوض کنه فقط میتونه شمارو راهنمایی کنه.

ببخشید جسارتا شما کدوم شهر ساکنید؟
هادب
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام ف اسم میزاشتین بهتر بود.من دارم پول جمع میکنم که تو بوشهر هم خونه بخرم برام سوال بود که تو این چند سالی که طول میکشه  امکان خرید خونه فراهم بشه باید خمس پول رو بدم یانه دوست داشتم یک همسر داشته باشم که با قدرت بهم بگه بله خمس جزء واجباته.ولی خودم با یکم برام سخت بود اینکه از ۲۰درصد پولم بگدرم.منظورم از کج گذاشتم این بود.البته مشخص راهم رو خیلی وقت انتخاب کردم. من یک مدت کوتاه تهران کار میکردم.بعد جزیره خارک الان بوشهر

ف
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام آقا هادی 

متوجه حرف شما شدم
توی این دوره زمونه جوانهای کمی به این مسایل توجه میکنن
  برای شما و تمام جوونایی که نیت پاکی دارن و مسیر درست زندگی رو برای خودشون مشخص کردن از خدا میخوام که بهترینارو قسمتشون کنه و خوشبخت بشن و به آرامش برسن
دخمل
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

به خدا سخته که مامان و باباها فقط به خاطر تفاوت سنی زیاد نذارن ازدواج کنی. همه چیزش خوبه. عالیه. از همه لحااااظ. فقط سنش زیاده. من دوسش دارم. فقط با اونه که خوشبخت میشم. تو رو خدا واسم دعا کنید. خواهش میکنم. ممنون.

مدیر سایت
پاسخ به  دخمل
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

با سلام و احترام
شاید شما اشتباه میکنید!
پدر و مادر همیشه مصلحت بچه هاشونو میخوان و خیلی وقتها چیزهایی رو می بینن و میدونن که حتی به ذهن بچه هاشون هم خطور نمیکنه.
اگر سن دختر بیشتر باشه یقینا اشتباهه اما سن مرد اگر خیلی بیشتر باشه مشکلاتش کمتره ولی کمترین مشکلش اینه که باید سالهی اخر عمرشو تنها زندگی کنه!!
بنده به شخصه زنهای زیادی رو دیدم که بیش از ۳۰ یا چهل سال بعد از شوهرشون تنها بوده اند.
به هر حال برایتان آرزوی خوشبختی میکنیم.

سارمیا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام با کلی امید و آرزو دز سن ۳۲ سالگی با کسی که دوستش داشتم ازدواج کردم به سختی ،ممکن بود به علت جراحی بیماری واریکوسل همسرم صاحب فرزند نشیم ودر نتیجه بعد از سه ماه تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم و چه زودبهش رسیدیم نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت چون آمادگیش رونداشتم واز طرفی ممکن بود هیچ وقت بچه دارنشیم ، هنوز خستگی بدو بدو های مراسم ازدواج و راضی نگه داشتن اطرافیانم ازتنم خارج نشده بود،بالاخره باخودم کنار اومدم و شکر گزار بودم دوس ماهی گدشت و …وای خیانت همسر،این موضوع رو کجای دلم میگداشتم،سعی کردم خیلی عاقلانه رفتار کنم خیلی منطقی ، ولی مخاطبین ظاهرا از یک دو نفر بیشتر بودند و بعضی هاشون هم کمی بی عفت صدای پیام گوشی همسرم مو رو به تنم سیخ میکرد،حالا که باید آرامش داشته باشم حالاکه نیاز به پشتی بانی بیشتر همسرم دارم چرا، تصمیم گرفت باهاش صحبت کنم و حتی واسش نامه بنویسم، اس ام اسهای عاشقانم رو بیشتر کنم ولی بی فایده بود.شبها دیروقت می خوابید و من تنها در حاله ای از غم مخفاینه گریه می کردم ،به مشاور مراجعه کردم و کم کم گریه هام آشکارا، دوستش داشتم دلم نمیخواست موضوع رو با با خانواده ها و آشناها در میون بگذارم چون عاشق زندگیم بودم حافظ آبروی همسرم، باهماهنگی مشاورم موضوع رو جدی تر باهاش در میون گداشتم وازش خواستم که به زندگی برگرده و با من و فرزندم همراه باشه کم کم وارد شش ماهگی می شدم وهمچنان شاهدمحفی کاری ها و ارتباطات به قول خودش مجازی همسرم ،روزگار تلخی بود برادرم یه تجربه تلخ طلاق اینچنین داشت و همه خانواده ناراحت و زخم خورده این موضوع و حالا من باید چکار میکردم.روزهای سختی سپری می شد و من غطه ور در غم و غصه،ناگهان ورق روزگار به گونه ای دیگر عذابی دیگر برایم در نطرگرفت،ناگهان مریض شد بی هیچ علت و من وارد ماه هفتم بارداریم می شدم ،تمام وجودم همسرم را می طلبید،برایم مهم نبود که چقدرتوان در وجودم باقیست، در هر لحظه که لازم بود یا نبود در کنارش بودم ،کار کردن برایم در این شرایط سخت،دشوار بود ولی چاره ای نبود برای حفظ شغلم ناچار بودم تمام ناملایمات زندگی رابه دوش بکشم بعد از یک هفته به بیمارستانی در تهران انتقال یافت، باز هم دوری ودر کنارش نگرانی و دلهره ،باید سیسمونی آماده می کردم ولی با کدامین دل ……….چاره ای نبود، با امید به بهبودی اوضاع در آن شرایط ست به ناچار جسته و گریخته به دنبال تهیه سیسمونی.چند فته ای گدشت و چشم انتطاری برگشت همسرم به منزل سخت آارم میداد، با هر شرایطی که داشتم خودم را به کنارش می رساندم تا دلداریش دهم و به عنوان همسر در کنارش،نمیدانم باید به او حق می دادم که درشرایط سخت بیمارستان هم صحبتی با یک فردی به غیر از همسر تسکین دهنده است ، و شاید گذر زمان ورنج بیمارستان را کمتر می کردد،متوجه ارتباطات ادامه دار ایشان در بیمارستا بودم و گاهی تصادفی شاهداس ام اس هایی بودم که شاید دیدنش یک زن را از پای در می آورد، در شرایطی نبود که بخواهم در موردش صحبت کنم، اصلا به رویش نیاوردم تا مبادا استرس باعث بدتر شدن بیماریش گردد.پزشکان در تکاپو به دنبال کشف بیماریش، پا به ماه بودم و فرزندم به خاطررفت وآمدهایم زودتر از موعد به دنیا آمدم ، په روزگار سنگ دلی چشم به انتظار همسرم در بیمارستان که به پیشواز دخترش بیاید ولی افسوس که غمی دیگر درگوشه دیگری از دلم جای گرفت، ده روز ازتولد دخترم نمی گذشت که خدای من سرطان دردیست که همسرم با آن دست و پنجه نرم میکم، رعشه بر اندامم افتاد و………دکتر معلجش درمانی برایش نمیبیند،به کجا پناه باید برد،روزگار تلخ تر از زهر را میچشیدم،دست به دامان پروردگارم ، دست به دامان مقدساتم ،وای به محض شروع درمان تنها برای اینکه مدتی بیشتر در کنارمان باشد معجزه می شود و قرار است دوباره به آغوشمان باز گردد،خدای من ممنونم وسپاسگزارم،توانی دیگر و انرزی دیگری میخوام،می آید در کنارمان و من شاد یک مهمانی خصوصی با خانواده ها بر پا میکنم به یمن برگشتش به منزل،مدتی میگذرد و من به پرستاری او  ودخترم مشغول اظطراب و دلهره دارم چرا که برای اطمینان همچنان آزمایشها تکرار می گردد،خدا شکر که خوب بود، درد و دل دارم و اکنون باید با همسرم درد و دل کنم راجع بع آنچه که گدشت،که کاش دندان بر جگر می گذاشتم و قدری بیشتر تحمل می کردم، قول داد و قرار شد قدری به روابطمون سامان بدیم و شرایط گدشته رو چبران کنیم .ولی گویی زمانه تنها فرصتی اندک برایمان در نظر گرفته است ، دوباره مو بر اندامم راست شد و در برابر تمام ناباوری من و درست یک سال و سه ماه از ازدواجم همسرم برای همیشه ترکم کرد و مرا با باری از سختی و مسولسیت تها گداشت، 

اینبار به سوگ فراقش نشسته ام و در حیرانی افکارم پرسه میزنم و دایم سوالم این است من در کجای زندگیم به سر میبرم 
دوستش داشتم، بسیار دوستش داشتم .
مدیر سایت
پاسخ به  سارمیا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

سلام
خداوند غریق رحمتش گرداند و به شما صبر و جزا عنایت کند و در زندگی موفقتان بدارد.
یا حق

فهیمه
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام سارمیای عزیز من از خداوند برای شما طلب صبر میکنم 

واقعا سخته ان شاالله که خداوند به شما و دختر شما سلامتی بده و سایه شما همیشه بالای سر کوچولو باشه 
خداوند همسر شما را ببخشه و رحمت کنه
همسر شما قبل از ازدواج با شما با اون خانم رابطه داشته یا بعد ازدواج شما؟ 
ناشناس
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

چه بسا ازدواج یک دختر زشت و ریاکار با یک پسر خوش سیما و بااخلاق عین عدالت باشد.خواهشا قبل از ارسال نظر فقط کمی تفکر کنید.درسته که چهره دست خود آدم نیست.ولی خوش لباس بودن مودب بودن بااخلاق بودن و خوش اندام بودن تا حدود زیادی بستگی به خود آدم داره و البته کسی که برای این موارد زحمت کشیده و به این مسائل اهمیت میده لایق همسری شایسته ی خودشه.چه زن چه مرد.

ملکه ی زیبایی عزیز درد دل شما رو خوندم و بسیار متاثر شدم،چون دخترخانمهای باکمالات و مجرد مثل شما فراوون هستند و نگاههای دلسوزانه ی عوام بسیار آزار دهنده ست که فکر میکنن امثال اون خانم که شما مثال زدی حتما یه چیزی داشتن که چنین مردی به همسریشون دراورده.توکل به خدا عزیزم.انشاا…مشکل شما و تمام جوونهای مثل شما حل بشه.
مریم
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام  من یه دختر ۳۹ ساله هستم از اول مصمم و پر تلاش بودم تحصیلات عالیه خونه ماشین  همه امکانات برا زندگی خودم فراهم کردم شرایط خوب داشتم ولی هیچ وقت شانس یه ازدواج خوب را نداشتم این یکی از سوالهای من بوده چرا بعضی دخترهابدون داشتن ظاهر خوب بدون داشتن شخصیت وشرایط خوب اینقدر تو ازدواج شانس میارند؟ولی ادمهایی مثل من باید تنها بمونند وافسرده بشند؟

مریم
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام من دختری ۳۹ ساله هستم از ابتدا پر تلاش و مصمم بودم تحصیلات عالیه خونه ماشین همه چیز برا زندگی خودم فراهم کردم ولی هیچ وقت شانس یه ازدواج خوب را نداشتم یه سوال همیشه تو ذهن من بوده وهست که چرا بعضی از دخترها ظاهر و شخصیت وشرایط خوبی ندارند ولی اینقدر تو ازدواج شانس میارند وادمهایی مثل من باید تنها و افسرده بشند؟دیگه شور وشوقی برا ادامه راه ندارم؟

دانشجوی ارشد
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

من دانشجوی ارشد هستم و ۲۳ سال دارم. خودم فکر میکنم الان موقع ازدواج
کردنمه و خودم هم این نیاز رو درک میکنم اما خواستگاری ندارم. چندتا موضوع
هست که باید بگم .از لحاظ مادی خیلی قوی نیستیم و هر خواستگاری برای خواهر
بزرگم اومده، دیگه ادامه نداده. مساله اینه که مردم الان زوم کردن رو
مادیات. برای خواهر بزرگم متاسفانه کیس مناسبی نیومده، سختگیر نیست اما
مردم بیشتر به اوضاع اقتصادی خانواده دختر نگاه میکنن تا خود دختر. در این
شرایط خواستگار ندارم اما نیاز دارم، بیشتر به یه همراه از نظر جنسی. بعضی
دوستامو می بینم که خواستگار دارن اما به دلایل الکی (به نظر خودم) رد
میکنن و با دیدن این وضعیت اعصابم به هم میریزه. جند وقته ناامید شدم؛کارای
پایانامه ام مونده، با عرض شرمندگی چت میکنم اما سکسی اصلاً نه، بیشتر گفت
و گو! میدونم اشتباهه! منو راهنمایی کنید تا از این حالت در بیام.        

مدیر سایت
پاسخ به  دانشجوی ارشد
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

خواهر گرامی؛ از اینکه  به «گناه شناسی» اعتماد نموده و آن را
بسان سنگ صبوری برای مشکلات شخصی و خانوادگی خود پذیرا بودید، سپاسگزاریم.
دغدغه ازدواج در سنین جوانی، برای دختری جوان همچون شما امری طبیعی است؛
زیرا ازدواج یکی از مسائل اساسی زندگی است که در دوره جوانی اتفاق می‏افتد.
مسلّم است که علاوه بر مسئله ازدواج مسائل مهم دیگر مانند ادامه تحصیلات،
اشتغال و … تمام فکر و وقت شما را به خود مشغول کرده و بسان ابری بر همه
ابعاد زندگی شما سایه افکنده و آن را تحت ‏الشعاع خود قرار داده؛ امّا به
خاطر داشته باشید که به هیچ وجه اجازه ندهید اهمیت این مسئله چنان موجب
نگرانی شدید شما شود که زندگی تان را مختل سازد و یا خدای ناکرده شما را
نسبت به آینده ناامید سازد.

در پاسخ اختصاصی به مسئله‏ اى که تحت عنوان مشکل ازدواج مطرح
فرمودید، توجه به نکات زیر لازم و ضرورى است تا بخش زیادى از دغدغه ‏هاى
ذهنى‏ تان کاسته گردد :

۱. گرچه واقعیّت دارد که شغل و به تبع آن وضعیّت اقتصادی خانواده دختر برای
بسیاری از پسران و خانواده هایشان اهمیّت دارد، ولی اگر به دقّت بنگرید
درخواهید یافت دختران بسیاری در شرایط اقتصادی بدتر از شما بوده اند که
ازدواج های موفّقی نصیبشان شده است؛ لذا از تعمیم سلیقه برخی خانواده های
پسر به همه افراد جامعه خودداری نمایید؛ زیرا این مسأله باعث می گردد که
ارزیابی ناقصی از ماجرا برایتان حاصل گردد.
۲. واقعیّت های زندگی را بپذیرید تا انرژی روانی شما بیهوده به هدر نرفته و
دلسرد نشوید. با این کار نه تنها ظرفیّت تحمّل خود را بالا خواهید برد،
بلکه خود نیز نقشی فعّال در ازدواج خود بر عهده خواهید گرفت؛ زیرا خوب یا
بد شرایط اقتصادی خانواده شما و شغل پدرتان که شما تأثیر زیادی برای این دو
عامل برای موفقیّت خود در ازدواج قائلید، همینی هست که هست، امّا یادتان
باشد خود، شخصیّت و متانت و پاکی شما نیز در این قضیّه بیشتر از همه
تأثیرگذار است. در حقیقت اگر نمی توانید وضعیّت اقتصادی خانواده را ارتقاء
دهید، از عهده تغییر خود و شرایط تان که می توانید برآیید!. مهم آن است که
خود را پاک نگه دارید تا ازدواجی پاک نصیبتان گردد، حال چه این ازدواج
امسال صورت گیرد یا چند سال آینده.
۳. لطفاً با دیدی واقع بینانه تر به مسأله بنگرید. نداشتن خواستگار پدیده
ای اجتماعی است که عوامل متعدی دارد به گونه ای که وضعیت اجتماعى ـ فرهنگى و
اقتصادى جامعه باعث شده است سن ازدواج دختران و پسران بالا برود، بعضى
توقعات و انتظارات خانواده ‏ها و دامن زدن به فرهنگ تشریفات و نظیر آن،
مشکل بیکارى پسران و عدم توانایى آنها براى تأمین نیازمندی هاى زندگى مستقل
عواملى است که باعث این مشکل شده؛ بنابراین در چنین فضایى زمینه ازدواج
دختران نیز فراهم نمى‏شود؛ لذا به این مسأله هم توجه کافی داشته باشید که
این مسأله تقریباً همگانی است.
۴. گرچه انسان نمى‏تواند تمام شرائط و امکانات موجود را بر وفق مراد خود
فراهم نماید، ولى مى‏تواند خود را با شرائط موجود به گونه ای مناسب و فعّال
وفق دهد و هماهنگ سازد که نه تنها از حالت همیشه نگران، ناراحت، غمگین و
افسرده وضعیت موجود خود به درآید، بلکه با ابتکار، خلاقیت و بهره‏مند شدن
از دیگر توانمندی هاى خود و تنها با استفاده از همان امکانات و شرائط
موجود، زندگی شاد و با نشاطی را برای خود رقم زند.
۵. این را نیز مد نظر داشته باشید، از آنجا که شما سالها مشغول تحصیل
بودید، بسیاری از خانواده ها (به درست یا نادرست) با خود می گویند : دختر
فلانی مشغول تحصیل است و لابد فعلاً قصد ازدواج ندارد. پس خود را نگران
نسازید، زیرا معمولاً دخترهای تحصیل کرده به دلیلی که ذکر شده دیرتر ازدواج
می کنند.
۶. شاید یکی از دلایلی عدم حضور خواستگار در منزلتان این باشد که گمان می
کنند چون شما دختر تحصیل کرده ای هستید، لذا سطح توقعاتتان نیز بالاست.
۷. گاه ویژگیهاى شخصیتى و اخلاقى خانواده ‏ها ممکن است مانع و سدّی براى
خواستگاران باشد که این امر نیز باید مورد توجه خانواده ‏ها قرار گفته و در
صورت لزوم تغییرات لازم را در نحوه برخورد و صفات اخلاقى و آداب اجتماعى
خود ایجاد نمایند تا زمینه ازدواج دختران خود را فراهم نمایند.
۸. گاه ویژگیهاى ظاهرى، جسمانى یا صفات اخلاقى و شخصیتى خود دختران است که
باعث مى‏شود دیرتر ازدواج کنند و خواستگار کمترى داشته باشند.
۹. بى‏تردید خداوندى که چندین سال پیش شما را آفریده، کفو و همسر مناسب و
متناسب با شما را نیز در نظر گرفته است و به موقع او را روانه‏ منزل شما
خواهد کرد، به گونه ای که هیچ چیزى نخواهد توانست مانع ایجاد پیوند و
ازدواج شما شود.
۱۰. چه بسا عدم ازدواجتان تا به امروز، به مصلحت شما بوده است. به آن سوی
سکه نیز بنگرید. خداوند در قرآن کریم (بقره /۲۱۶) مى‏فرماید: « عَسى‏ أَنْ
تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا
شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ‏ », بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که
خیر شما در آن باشد و بسا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که براى شما
بد باشد. این خداوند است که خیر و شر بودن آنها را مى‏داند و ما و شما
نمى‏دانیم.
۱۱. از خداوند متعال درخواست کنید، همسرى لایق، مناسب و شایسته را نصیب شما
کند. از دعا و توسل با توجّه به شرایط آن مأیوس نشوید. به عنوان مثال هر
چه زودتر ارتباط خود با نامحرم (چت و …) را قطع نمایید؛ زیرا چنین
گناهانی مانع استجابت دعاهایتان هستند. آیه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ
أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ
إِمامًا» (سوره فرقان آیه ۷۴) را زیاد بخوانید.
۱۲. زود ازدواج ‏کردن نشانه موفقیت در امر ازدواج و تأمین خوشبختى و سعادت
همیشگى نیست. با کمى دقت و تفحص در بین همسایگان، فامیل و دیگران، مشاهده
می کنید که فرآیند خواستگارى و ازدواج، معمولاً یک فرآیند طولانى مدت و
نیازمند زمان و دقت کافى است. چه بسا همین تجربه‏ ها و به تأخیر افتادن‏ها،
شناخت و آگاهى‏تان را از موضوعات و معیارهاى ازدواج بیشتر و عمیق‏تر کند و
موفقیت در این امر مهم و حیاتى را چندین برابر کند که در نتیجه به صلاح
شما خواهد بود.
۱۳. ازدواج همه زندگی نیست، بلکه تنها یک بعد از ابعاد زندگی است. پس تا
زمانی که شرایط ازدواج برایتان فراهم نشده، از فرصت استفاده کنید و در سایر
ابعاد مثل تحصیل، تهذیب و … بکوشید.

نکته نهایی :
دانشجوی گرامی؛ نگران این که چرا تا به حال موفق به ازدواج نشده اید،
نباشید. در جامعه ما سن ازدواج بالا رفته است و در حال حاضر میانگین سن
ازدواج در دختران حدود ۲۴ سال است و شما نیز در حال حاضر امتیازات فراوانی
از جمله تحصیلات دانشگاهی، اعتقاد دینی سالم، نجابت و … دارید که بسیاری
از دختران ندارند.
در یک جمع‏بندى معلوم مى‏شود که بعضى از عوامل نداشتن خواستگار در دست شما
یا کس دیگرى نیست، در این صورت نباید نگران باشید و ذهن خود را طوری به آن
مشغول نمایید که مانع زندگى روزمره، درسى و تحصیلات علمى و دیگر امور شما
شود.

نا امید
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

چند نفر به خواستگاریم آمدند ولی همه پشیمان شدند و ادامه ندادند؛ دیگه
خسته شدم؛ شما بگید چرا اینجوری میشه و من باید چکار کنم؟        

مدیر سایت
پاسخ به  نا امید
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

خواهر گرامی؛ از اعتماد و ارتباطتان با ما سپاسگزاریم.
در پاسخ به آنچه به عنوان انصراف و پشیمانی خواستگارانتان مطرح کرده‌اید توجه‌تان را به مطالب زیر جلب می‌کنم به این امید که بتواند برای کاستن از دغدغه‌های فکریتان به شما کمک کند و گره‌ای از کار شما باز کند.
۱. اولین نکته‌ای که لازم است آن را تذکر دهیم این است که داشتن خواستگارهای متعدد و بی‌نتیجه ماندن آن‌ها باید شما را به تفکری دقیق‌تر و موشکافی موضوع وا دارد. از شما می‌خواهم برای دقایقی صادقانه با خود بیندیشید. تمام ابعاد رفتار، کردار و منش خود و خانواده‌تان را در نظر بگیرید. دقیق باشید. اگر در میان تفکرات خود به مورد یا مواردی رسیدید که حدس می‌زنید عامل پا پس کشیدن خواستگارانتان است، سعی در اصلاح آن‌ها داشته باشید تا انشاءالله در موارد بعدی خواستگاری رفع شده باشند.
۲. انصراف خواستگار همیشه به معنای وجود مشکل در دختر و یا خانواده وی نیست، بلکه ممکن است دلایل دیگری داشته باشد. گذشته از آن خواستگاری، یعنی همین که می‌آیند و می‌روند و در خیلی از اوقات هر گروهی به علل مختلفی پسند نمی‌کنند. امروزه بسیاری از خواستگاری‌ها برعکس گذشته‌ها جدی نیست؛ زیرا یا پسر‌ها و خانواده‌هایشان به علل مختلف از ازدواج می‌ترسند (که اکنون در مقام بیان آن‌ها نیستیم)، یا وسواس پیدا کرده و نمی‌توانند به سادگی قانع شوند یا…. لذا برخی خواستگاری‌ها با عزم جدی نیست و کار سست هم زود‌‌ رها می‌شود و پیگیری نمی‌شود.
به دنبال پیدا کردن ریشه قضیه در جای دیگر باشید. مثل اینکه بررسی کنید آیا ممکن است مانعی وجود داشته باشد که سبب برنگشتن خواستگاران شود؟ گاهی ناراحتی والدین و نارضایتی ایشان، بزرگ‌ترین مانع در راه رسیدن ما به خواسته‌هایمان است. گاهی ترس خود انسان از آنچه در پیش رو دارد، مثل ترس از ازدواج و عاقبت چگونگی این پیوند و یا عدم توکل به خداوند، خود موانع بر راه تحقق خواسته‌هایمان است. بنابراین، قدری در این زمینه فکر کنید که آیا مانعی وجود دارد که سبب تأخیر در ازدواج شما شده باشد؟ اگر مانع وجود دارد، سعی کنید تا موانع را از میان بردارید؛ مثلاً رضایت پدر و مادر را جلب کنید و یا به آینده امیدوار باشید و از آنچه تحقق خواهد یافت، نهراسید.
۳. در فرآیند خواستگارى، همان‏طور که خانواده دختر از ویژگى‏هاى خانوادگى، اخلاقى و… پسر تحقیق مى‏کنند تا با شناخت کامل و دقیقى کار انجام گیرد، خانواده پسر نیز در مراحل خواستگارى و پس از آن از خانواده دختر و خصوصیات اخلاقى و رفتارى دختر تحقیق و تفحص مى‏کنند و این امرى لازم و ضرورى است و چه بسا خانواده پسر پس از خواستگارى، در تحقیقاتشان به نقطه‏ضعف‏هایى در وجود شما یا خانواده محترمتان رسیده‏اند و آن را متناسب با وضعیت خانوادگى خود نیافته‏اند و در نتیجه، امر را پى‏گیرى نکرده‏اند. بنابراین تلاش کنید این نکات و موانع را شناسایی کرده و در صدد رفع آن‌ها برآیید.
به طور خلاصه برخی از دلایلی که ممکن است باعث تأخیر در ازدواج شوند عبارتند از:
۱. قصور و یا تقصیر اعضای خانواده، ۲. مشکل جسمی، نقص عضو و یا نقص جدّی در زیبایی دختر، ۳. مشکل اخلاق دختر یا خانواده‌اش، ۴. محل زندگی نامناسب نظیر محلّه بدنام و یا جرم خیز، ۵. ضعف در روابط اجتماعی نظیر انزواجویی دختر، ۶. نداشتن کفویت و تناسب، ۷. خصوصیات شخصیتی مانند درونگرایی، ۸. کمالگرایی دختر. لذا سعی کنید موانع را شناسایی و برطرف کنید.

*** چند نکته مهم:
۱. با دقت به بررسی موانع ازدواج خود بپردازید و از این موانع لیستی تهیه کنید سپس با تمام وجود سعی در برطرف کردن این موانع داشته باشید. چنانچه برطرف کردن این موانع را از توان خود خارج می‌دانید از افراد آگاه و دلسوز کمک بگیرید.
۲. این نکته را باور داشته باشید و همواره به خود و اطرافیانتان گوشزد نمایید که سن من برای ازدواج به هیچ عنوان دیر نشده. این نکته را به هیچ‌ عنوان خود فریبی قلمداد نکنید. به یادآوری هر روزه این نکته ملتزم باشید.
۳. خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانید. همه برگه‌های زندگی را در موضوع ازدواج خرج نکنید. چه بسا زنان بسیار تأثیرگذاری در جامعه بوده‌اند که در پرتو تحصیل و اشتغال مولد به خانه بخت واقعی خود راه یافته‌اند.
۴. ضمن رعایت حجاب و مسائل شرعی، سعی کنید با اقوام و خویشان و دوستان ارتباط بیشتری داشته باشید و در جلسات خانوادگی و خویشاوندی حضوری فعال داشته باشید خصوصا در مجالس زنانه با ظاهری آراسته و زیبا حاضر شوید.
۵. به سر و وضع و آراستگی ظاهری خود بیشتر برسید و از شلختگی اجتناب کنید. البته با رعایت حلال و حرام و اجتناب از خودآرایی در مقابل نامحرم.
۶. اگر در میان اطرافیان خود پسری را می‌شناسید که با ملاکهای شما مطابقت دارد می‌توانید از واسطه‌ای امین و رازدار بخواهید که بدون اینکه از مطلع بودن شما از موضوع چیزی بگوید شما را به ایشان برای ازدواج پیشنهاد کند.
۷. صبور باشید و با توکل بر خدا و اطمینان به او، دعا کنید و از او کمک بخواهید و در این راه سستی و ناامیدی به خود راه ندهید.
۸. زندگیتان را شلوغ کنید. برای مشغول کردن ذهنتان و شلوغ کردن زندگیتان راه‌های دیگری پیدا کنید. درست است که هر تعلقی در زندگی جای خودش را دارد و هیچ چیز نمی‌تواند جای یک همراه خوب را برای شما پر کند اما اگر از تک بعدی بودن دست بردارید و مشغولیت‌های دیگری برای خودتان ایجاد کنید خیلی چیز‌ها تغییر می‌کند. سعی کنید کار مورد علاقه‌تان را پیدا کنید و آن را جدی بگیرید، برای زندگیتان دلیلی پیدا کنید. این دلیل می‌تواند کار، تحصیل، دوستان، خانواده یا هر چیز دیگری باشد. همانطور که گفتیم این موارد نمی‌تواند جای یک رابطه حمایت گرانه و عاطفی را پر کند اما اگر شما زندگیتان را پوچ و بی‌معنا نبینید و دلایل زیادی برای افتخار کردن به خود و زندگیتان داشته باشید، حالتان خیلی بهتر از حالا می‌شود.
احتمالا در خانواده و در میان دوستان شما افراد زیادی هستند که قصد ازدواج دارند و روز به روز هم تعدادشان کمتر می‌شود. ممکن است با ازدواج کردن هر کدام آن‌ها از خود بپرسید که چرا شما نتوانسته‌اید یکی از گزینه‌ها باشید و چرا همیشه زنان دیگر هستند که مورد توجه قرار می‌گیرند اما به جای این فکر و خیال‌ها سعی کنید در خود معیارهایی را پرورش دهید که از نظر همه برای انتخاب یک همسر ایده آل ضروری هستند. آدم‌های اطراف شما بر اساس رفتارهایی که در همین لحظات عادی زندگیتان انجام می‌دهید روی شما قضاوت می‌کنند. بدخلقی‌ها، بهانه گیری‌ها، رفتارهایی که با خانواده‌تان دارید و بسیاری موارد دیگر می‌تواند مبنای قضاوت دیگران درباره شما باشد. پس اگر واقعاً قصد ازدواج دارید و این دنیای مجردی آزارتان می‌دهد، به همه این جزئیات توجه کنید. ظاهر سازی کافی نیست بلکه باید با دل و جان همه این‌ها را تغییر دهید.

*** و نکته پایانی:
خواهر گرامی؛ مشکل شما آن قدر جدی و لاینحل نیست که شما فکر کنید همه درهای امید به روی شما بسته شده و در یک بن بست جدی قرار گرفته‌اید که نه راه به پیش دارد و نه راهی برای برگشت. بزرگ جلوه دادن مشکل، منفی بافی، سوء ظن و افکار پوچ، انسان را مستأصل و مأیوس می‌کند و باعث تخریب روح و جسم انسان می‌شود و باید به طور جدّ از این وضعیت خود را نجات داد؛ بنابراین روح خود را نیازارید و خودخوری و ناراحتی را کنار بگذارید و به فضل و رحمت بی‌انتهای خداوند امیدوار باشید. چه بسا تأخیر در ازدواج حکمتی داشته و خداوند فرد مناسب‌تر و بهتری را نصیب شما خواهد کرد. به جای ناراحتی و خودخوری با دقت تمام سعی کنید موانع ازدواجتان را شناسایی کرده و با تمام توان برای رفع آن‌ها تلاش کنید. مطمئن باشید اگر به خداوند متعال توکل کنید و تمام امور زندگى خود را به او واگذار کنید، خداوند به بهترین وجه و شکل به آن رسیدگى خواهد کرد زیرا او خیر و صلاح بندگانش را بهتر از آن‌ها مى‏داند.

مونا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام

فکر ازدواج داره منو دیوونه میکنه هرکس از دوستانم یا فامیل ازدواج
میکندمن تا یک هفته حسرت میخورم اونا همون خواستگار اولی یا دومی را قبول
می کنند و خوب هم هستند ولی من هرچی برام خواستگار میاد مناسب نیست یا اگر
هست میرود چه کنم؟        
مدیر سایت
پاسخ به  مونا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

خواهر گرامی! از اینکه شما هم صادقانه، و با صراحت مشکل خود را با مادر میان گذاشتید، تشکر و قدردانی می‌کنیم. امید است که پاسخ ما بتواند گره‌ای از مشکلات شما جوانان محترم و مشتاق پاکی و پاکدامنی باز کند که این بهترین پاداش به حسن اعتمادتان خواهد بود.
یکی از مهم‌ترین ارکان مشاوره مخصوصاً در زمینه راهنمایی که باعث می‌گردد نتیجه مطلوبی از آن حاصل گردد میزان اطلاعاتی است که شما باید در اختیار مشاور قرار دهید؛ زیرا به هر حال تفاوت‌های فردی افراد در وضعیت و شرایط خانوادگی، محیطی، شخصیتی، جنسیتی، سنی و… ایجاب می‌کند که مشاوره‌ها با فرد مورد نظر و شرایط وی مطابقت داشته باشد. با این حال سعی می‌کنیم تا راهنمای خوبی برای شما باشیم.
قبل از پرداختن به پاسخ سوال شما تذکر یک نکته را ضروری می‌دانیم و آن اینکه: تعدد خواستگار و زود به خانه بخت رفتن همیشه به معنای خوشبختی نیست. اگر به حفظ پاکی و عفت خود استمرار بخشید و در امتحان الهی موفق و سرافراز شوید، خداوند از طریقی که هیچ کسی نمی‌داند، فرد صالح و شایسته و لایقی را به سراغ شما می‌فرستد. مطمئن باشید با حفظ شؤون اخلاقی و دینی و رعایت وقار، متانت و حجاب کامل بهتر خواهید توانست خود را از دام خطا و لغزش حفظ کنید. بی‌تردید جوانان غیرتمند، اهل زندگی و وفا و عشق و متدین و هم شأن شما سراغ افرادی چون شما خواهند آمد و برای ازدواجی موفق از شانس بیش تری برخوردار خواهید بود.
حال پاسخ شما را در دو محور تقدیمتان می‌کنم:
۱- نداشتن خواستگار مناسب و علل آن.
۲- دعاهایی جهت حفظ آرامش و مهیا شدن زمینه ازدواج.
محور اول: نداشتن خواستگار مناسب و علل آن

خواهر گرامی قبل از بررسی عوامل تاخیر در ازدواج ذکر چند نکته زیر نیز ضروری است:
۱. آیا تا به حال به تفاوتهای زندگی انسان و حیوان فکر کرده‌اید؟ چه تفاوتهایی بین انسان و حیوان وجود دارد؟ لحظه‌ای تامل کنید درست حدس زدید یکی از تفاوتهای انسان و حیوان داشتن امید در زندگی است. امید، به زندگی انسان معنا، جهت، صفا، شور و حرارت می‌بخشد. بدون امید زندگی آدمی به جهنمی غیر قابل تحمل تبدیل می‌شود. پس اگر واقعا خواستار برطرف شدن مشکل خود هستید در اولین گام باید امید خود را از دست ندهید.
۲. این نکته را به یاد داشته باشید که شما تنها دختری نیستید که با این مساله مواجه است بلکه دختران زیادی هستند که مدت‌ها و گاهی سال‌ها با این مساله روبرو هستند و سرانجام همسر مناسب و شایسته‌ای برای خود می‌یابند، پس نگران نباشید و با صبر و امیدواری به خداوند قادر و حکیم به آینده‌ای روشن و زیبا فکر کنید.
۳. هر چند دختران جوان علاقه مندند تا هر چه زود‌تر ازدواج کرده، زندگی آینده‌شان را روشن کنند و به اصطلاح از بلاتکلیفی بیرون آیند و…؛ ولی چه خوب است به شرایط و موقعیت‌های اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و… جامعه و فرد توجه کافی شود. با توجه به عوامل مختلفی که در سطح کلان جامعه مطرح است، متاسفانه سن ازدواج دختران و پسران بالا رفته است. گرچه باور بر این است که سن ازدواج باید پایین‌تر از سن کنونی باشد. پس احتمالا دغدغه خاطرتان که چرا هنوز در جریان خواستگاری‌ها، توافقی حاصل نشده است چندان جایگاهی ندارد.
۴. نداشتن خواستگارهای متعدد و زیاد و یا به توافق نرسیدن خانواده‌ها یا دختر و پسر و به عبارت دیگر جور نشدن آن، یک امر طبیعی است و‌‌ همان طور که برای شما به عنوان یک دختر، این مشکل وجود دارد و هنوز نتوانسته‌اید با فرد مناسب و دلخواه خود ازدواج کنید، برای پسر‌ها نیز این مشکل وجود دارد. علاوه بر این، شما بین دختران تنها فردی نیستید که دچار این مشکل هستید و دختران زیاد دیگری نیز هستند که مدت‌ها و گاهی سال‌ها با این مسئله روبه رو هستند؛ امّا سرانجام همسر مناسب و متناسب با روحیات خود را پیدا می‌کنند؛ ولی با اندکی تأخیر از نظر زمانی. پس زود ازدواج کردن آن هم با اوّلین یا دومین خواستگار، نشانه موفقیت در امر ازدواج و تأمین خوشبختی و سعادت همیشگی نیست. با کمی دقت و تفحص در بین همسایگان، فامیل و دیگران، می‌توانید مشاهده کنید که فرآیند خواستگاری و ازدواج، معمولاً یک فرآیند طولانی مدت است و نیازمند زمان و دقت کافی است و چه بسا همین تجربه‌ها و به تأخیر افتادن‌ها، شناخت و آگاهیتان را از موضوعات و معیارهای ازدواج بیشتر و عمیق‌تر کند و موفقیت در این امر مهم و حیاتی را چندین برابر کند که در نتیجه به صلاح شما خواهد بود.
۵. در فرآیند خواستگاری،‌‌ همان طور که خانواده دختر از ویژگی‌های خانوادگی، اخلاقی و… پسر تحقیق می‌کنند تا با شناخت کامل و دقیقی کار انجام گیرد، خانواده پسر نیز در مراحل خواستگاری و پس از آن از خانواده دختر و خصوصیات اخلاقی و رفتاری دختر تحقیق و تفحص می‌کنند و این امری لازم و ضروری است و چه بسا خانواده پسری که به نظر شما مناسب بوده پس از خواستگاری، در تحقیقاتشان به زعم خود به نقطه ضعف‌هایی در وجود شما یا خانواده محترمتان رسیده‌اند و متناسب با وضعیت خانوادگی خود نیافته‌اند و در نتیجه، امر را پی گیری نکرده‌اند. شاید خواستگارانتان از نظر فرهنگی، اخلاقی، خانوادگی و یا از هر نظر دیگر شما را نپسندیده‌اند.
اما بطور کلی نداشتن خواستگار مناسب مساله‌ای است که در آن عوامل متعددی دخیل هستند. بعضی از این عوامل از حیطه اختیارات انسان خارج هستند و برخی دیگر از آن‌ها مربوط به خود فرد و خانواده او می‌شود در اینجا برخی از این عوامل را که از اهمیت بیشتری برخودار هستند مطرح می‌کنیم و امیدواریم که با دقت و تامل در آن‌ها پاسخ خود را دریافت دارید. طبیعی است که اگر مانعی بر سر راه شما وجود دارد ابتدا باید آن را برطرف نمایید. (از آنجا که ما در مورد بسیاری از مسایل زندگی شما اطلاعی نداریم مطالب زیر را بیان می‌کنیم و این خود شما هستید که باید با دقت در این مطالب و بررسی وضعیت خود پاسخ مناسب را بیابید.)
۱- وضعیت اجتماعى ـ فرهنگى و اقتصادى جامعه باعث شده است سن ازدواج دختران و پسران بالا برود. بعضى توقعات و انتظارات خانواده‏‌ها و دامن زدن به فرهنگ تشریفات و نظایر آن، مشکل بیکارى پسران و عدم توانایى آن‌ها براى تأمین نیازمندیهاى زندگى مستقل، عواملى است که باعث این مشکل شده، بنابراین در چنین فضایى زمینه ازدواج دختران نیز فراهم نمى‏شود در نتیجه دخترانى نظیر شما ممکن است گمان کنند اشکال و ایراد در وجود آنهاست. پس یکى از عوامل پدید آمدن این مشکل عاملى است که از اختیار شما و هر کس دیگرى خارج است.
۲- گاهى انتظارات بالا و بیش از اندازه خانواده‏‌ها یا خود دختران به این مشکل دامن مى‏زند که در این صورت این موضوع باید مورد بررسى قرار گیرد و در صورت واقعیت داشتن آن، با تدابیر لازم و مناسب به تعدیل آن پرداخت تا بدین وسیله یکى از موانع خواستگارى و ازدواج برطرف شود.
۳- در مواردی نیز ویژگی‌هاى شخصیتى و اخلاقى خانواده‏‌ها ممکن است مانع و سد راهى براى خواستگاران باشد یعنی اگر خانواده دختر به یک ویژگی یا صفت ناپسند اجتماعی، ظاهری، اخلاقی و یا مذهبی در بین فامیل، آشنایان و همسایه‌ها شناخته شوند، در این صورت طبیعی است که دیگران تمایلی به ارتباط برقرار کردن با چنین خانواده‌ای نداشته باشند. این امر نیز باید مورد توجه خانواده‏‌ها قرار گرفته و در صورت لزوم تغییرات لازم را در نحوه برخورد و صفات اخلاقى و آداب اجتماعى خود ایجاد نمایند و زمینه ازدواج دختران خود را فراهم نمایند.
۴- محل زندگی نامناسب نظیر محله بدنام و یا جرم خیز نیز یکی دیگر از عواملی است که باعث کم شدن شانس ازدواج یک دختر می‌تواند قلمداد گردد. شایسته است در چنین مواردی جهت تغییر در سرنوشت دختر هم که شده خانواده وی دست به هجرت زده و محل زندگی خود را تغییر دهند.
۵- ضعف در روابط اجتماعی نظیر انزواجویی دختر نیز یکی از این عوامل هستند: در چنین مواردی پیشنهاد می‌گردد چنین دخترانی با حفظ عفت و رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی در مجامع و محافل زنانه نظیر روضه‌های خانگی، مراسم هیأت‌های مذهبی و… حضور یابند تا زمینه آشنایی مادران نیازمند عروس و یا واسطه‌ها با چنین دختری مهیّا گردد.
۶- گاهی نیز دختر در محلی زندگی می‌کند که همتایی برای ازدواج با وی نیست مثلاً دختر مورد نظر دارای تحصیلات عالیه در حد دکتراست و یا اینکه وضع مالی پدرش بسیار بالاست و…. در چنین مواردی یکی از راهکار‌ها هجرت و نقل مکان کل خانواده به محله و یا شهر بزرگ‌تر و یا می‌ه‌مان شدن خود دختر (در صورت نبودن مانع و با رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی) در منزل یکی از محارم در شهری بزرگ‌تر است.
۷- گاهى نیز ویژگیهاى ظاهرى و جسمانى خود دختران است که باعث مى‏شود دیر‌تر ازدواج کنند و خواستگار کمترى داشته باشند. وضعیت ظاهری هر فرد نشانه و ملاکی است برای تشخیص دادن آنچه که در ذهن و قلب او می‌گذرد، بنابراین اگر خانمی با ظاهری شلخته و نامنظم و نامرتب در اجتماعات حاضرشود و یا اینکه شئونات دینی و عرفی را در پوشیدن لباس و آراستگی و آرایش رعایت نکند حتما برداشت‌های غلطی از او در فکر دیگران شکل خواهد گرفت، و این نیز مانع بزرگی بر سر راه ازدواج خواهد بود.
۸- اما شاید مهم‌ترین عاملی که باعث می‌شود دختران کمتر خواستگار داشته باشند و سن ازدواج آن‌ها بالا رود، خصوصیات شخصیتی آن‌ها می‌باشد. برای مثال افرادی که شخصیت درون گرایی دارند، کمتر در فعالیت‌های اجتماعی شرکت می‌کنند و با دیگرن ارتباط کمتری برقرار می‌نمایند، که همین امر باعث می‌شود، آن‌ها کمتر دیده شوند و یا مورد پسند واقع نشوند. لذا توصیه می‌کنیم که اگر شما چنین شخصیتی دارید، با بالا بردن مهارت‌های ارتباطی خود و حضور در جمع، سعی در اصلاح و تعدیل آن نمایید. در این رابطه چندین راهکار خدمت شما ارائه می‌شود:
– ضمن رعایت حجاب و مسائل و حدود شرعی، سعی کنید با اقوام و خویشان و دوستان ارتباط بیشتری داشته باشید و در جلسات خانوادگی و خویشاوندی حضوری فعال داشته باشید.
– همیشه با لباس‌های تمیز و مناسب در جلسات و ارتباطات با دیگران شرکت کنید.
– سعی کنید با مطالعه کتب و تمرین مهارت‌های ارتباطی، خصوصا مهارت گفتگوی موثر، مهارت‌های خود را افزایش دهید.
– با پر کردن اوقات فراغت خود به نحوی شایسته، خصوصا با پرداختن به کارهای هنری (مثل خیاطی و گلدوزی و…) و یا ارتباط با دوستان و پیاده روی و ورزش‌های گروهی، شادابی و سرزندگی خود را حفظ نمایید.
۹- گاهی اوقات هم موانعی ماورائی در این مساله دخالت دارند که ما از درک و برطرف کردن آن‌ها عاجز هستیم. مثل اینکه گاهی اوقات مصلحت انسان در کاری که آن را می‌خواهد و بر آن اصرار دارد نیست، اما او متوجه نیست. خداوند در سوره بقره آیه ۲۱۶ مى‏فرماید: «… وَ عَسى اَن تُکرِهوا شَیئاً و هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسى اَن تُحِبّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌ لََکُم وَاللهُ یَعلَمُ و اَنتُم لا تَعلَمون؛ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید حال آنکه شر شما در آن است و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید». بنابراین اطمینان داشته باشید، اینکه تا کنون موفق به ازدواج نشده‌اید، حتما خیر و صلاحی می‌باشد و خداوند متعال این امر را در بهترین شرایط و زمان، برای شما مهیا خواهد نمود. مطمئن باشید اگر به خداوند متعال توکل کنید و تمام امور زندگى خود را به او واگذار کنید، خداوند به بهترین وجه و شکل به آن رسیدگى خواهد کرد زیرا او خیر و صلاح بندگانش را بهتر از من و شما مى‏داند. مطمئن باشید خدایی که سال‌ها پیش شما را آفریده به فکر همسر و زوج مناسب شما هم بوده و در بهترین زمان فرد مناسب شما را به سراغتان خواهد فرستاد.
خواهر گرامی یقیناً بعضى عوامل این مسئله در دست شما یا کس دیگرى نیست، که در این صورت نباید نگران آن باشید و ذهن خود را به آن مشغول نمایید به گونه‏اى که مانع زندگى روزمره و درسى و تحصیلات علمى و دیگر امور شود. زیرا انسان نمى‏تواند تمام شرائط و امکانات را بر وفق مراد خود فراهم نماید ولى مى‏تواند خود را با شرائط موجود وفق دهد و هماهنگ سازد در صورت اول همیشه نگران و ناراحت و غمگین و افسرده خواهد بود و در صورت دوم با ابتکار و خلاقیت و بهره‏مند شدن از دیگر توانمندیهاى خود، شاد و با نشاط زندگى خواهد کرد و فعّال و سر زنده با‌‌ همان امکانات و شرائط موجود، زندگى را بر خود سهل و آسان خواهد گرفت.
گفتنی است که ازدواج همه زندگی نیست تا تمام فکر خود را به آن مشغول کنید. افراط در هر امری، به‌‌ همان اندازه مضر است که انسان نسبت به آن، بی‌مبالات باشد. اگر واقعاً این مسئله برایتان مهم است ـ که باید باشد ـ در این زمینه مطالعه کنید و بر آگاهی خود بیفزایید تا هنگام انتخاب، بتوانید تصمیم صحیحی بگیرید.
لازم به ذکر است که امر مقدس ازدواج اهمیت و جایگاه ویژه‌ای در زندگی انسان دارد بنابراین دغدغه شما در رابطه با آن امری بسیار طبیعی و عادی است. به این معنی که فقط شما نیستید که نگران زمان و مساله ازدواج هستید بلکه تقریبا تمام دختران و پسران در سنین جوانی با این مساله مواجه می‌شوند. اما نکته قابل توجه و با اهمیت این است که یک ازدواج بر اساس ملاک‌ها و معیارهای درست و صحیح انجام پذیرد، چرا که نه زود ازدواج کردن عامل خوشبختی است ونه دیر ازدواج کردن سبب بدبختی خواهد شد.
محور دوم: دعا‌ها و راهکارهایی جهت حفظ آرامش و مهیا شدن زمینه ازدواج.
در کنار تلاش برای برطرف کردن موانع ازدواج و نداشتن خواستگار، می‌توانید برای آرامش خود ارتباط معنویتان را با خداوند متعال گسترش دهید و به کمک راهکارهای مجرب زیر زمینه ازدواج خود را فراهم نمایید:
۱. در هر شبانه روز، یک بار زیارت عاشورا و دعاى توسل را به نیت این حاجت قرائت کنید.
۲. توسل به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به ویژه حضرت امام جواد علیه السلام را در برنامه روزانه خود قرار دهید.
۳. دو دعا را نیز زیاد بخوانید در قنوت نماز و بعد از هر نماز، در سجده و یا هر وقت دیگر:
یکی: «اَلّلهُمّ اَغنِنی بِحَلالِک عَن حَرامِک و بِطاعَتِک عَن مَعصِیتِک؛ خدایا مرا بی‌نیاز کن با حلالت از حرامت و با فرمانبرداریت از نافرمانیت». برخی از بزرگان توصیه کرده‌اند این دعا ۱۱۴ مرتبه در یک مکان مقدس مانند مسجد یا زیارتگاه خوانده شود.
و دیگری: «رَبِّ اِنی لِما اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیر فَقیر؛ خدایا! بی‌تردید من به خیری که تو بر من فرو می‌فرستی نیازمند و محتاجم». (۱)
۴. از حضرت آیت الله بهجت (ره) نقل شده است برای برطرف شدن این مشکل؛ نماز جعفر طیار بخوانید و پس از آن دعایی که در کتاب زاد المعاد مجلسی آمده بخوانید (این دعا در کتاب شریف مفاتیح الجنان در ضمن نماز جعفر طیار ذکر شده است) و در پی آن به سجده روید و تلاش کنید که حتما گریه کنید، گرچه به مقدار کم، همین که چشمتان را اشک گرفت حاجتتان را از خدا بخواهید. این عمل را تا زمانی که حاجتتان روا شود انجام دهید و اگر نشد بدانید یا کم خوانده و یا با اعتقاد کامل نخوانده‌اید.
هم چنین در جای دیگر فرموده‌اند: آیه «رَبَّنا هَب لنا مِن ازواجِنا و ذُریّاتنا قُرَّهَ اَعیُنٍ وَ اجعلنا لِلمُتَّقینَ اماماً» را بسیار بخوانید. (۲)
۵. دعا، توکل، توسل و نذر صلوات برای روح اولیاء خدا معمولا مشکل گشا بوده است.
۶. بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد باشید.
۷. به سر و وضع و آراستگی ظاهری خود بیشتر برسید و از شلختگی اجتناب کنید. البته با رعایت حلال و حرام و اجتناب از خودآرایی در مقابل نامحرم.
۸. بعد از هر نماز سه بار سوره توحید بخوانید و حتما از خداوند بخواهید که این مسئله را حل نماید.
۹. از والدین خود بخواهید برایتان دعا کنند زیرا دعای والدین در حق فرزند مستجاب می‌شود.
۱۰. درگفت‌و‌گوهای خود به صورت غیرمستقیم علاقه و میل خود را برای ازدواج با فرد مومن و متدین ابراز دارید.
۱۱. چنانچه در رفتار و کردار خود نقاط منفی مشاهده می‌کنید سعی کنید این نکات را برطرف کنید.
۱۲. با توجه به آنچه به عنوان موانع ازدواج ذکر شد سعی کنید با دقت به بررسی موانع ازدواج خود بپردازید و از این موانع لیستی تهیه کنید سپس با تمام وجود سعی در برطرف کردن این موانع داشته باشید. چنانچه برطرف کردن این موانع را از توان خود خارج می‌دانید از افراد آگاه و دلسوز کمک بگیرید.
۱۳. برنامه زندگی خود را در طول روز به گونه‌ای تنظیم کنید که حتی لحظه‌ای بیکار نباشید. تجربه نشان می‌دهد افکار مزاحم زمانی که انسان بیکار است به ذهن او هجوم می‌آورد.
۱۴. با افراد شاد و اجتماعی ارتباط برقرار کنید.
۱۵. به یاد داشته باشید حل برخی از مشکلات نیاز به گذشت زمان دارد و پس از گذشت مدتی مشکل خود به خود حل می‌شود. البته به شرط آنکه انسان امید خود را از دست ندهد و با درایت سعی کند بر مشکل خود غلبه کند.
۱۶. از منفی بافی و افکار منفی باید اجتناب شود.
۱۷. تقوا پیشه کنید. قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مَن یَتَّقِی الله یَجعَل لَهُ مَخرَجا وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب»؛ «کسی که به واجبات عمل و از گناهان دوری نماید، خدای مهربان راه خروجی برایش قرار می‌دهد و روزیش را از جایی که حساب نمی‌کند، می‌رساند».
با توکل به خداوند و توسل به اولیای الهی از خداوند بخواهید که هر چه زود‌تر مشکل حل شود. مطمئن باشید اگر به خداوند متعال توکل کنید و تمام امور زندگى خود را به او واگذار کنید، خداوند به بهترین وجه و شکل به آن رسیدگى خواهد کرد.
۱۸. استفاده از واسطه برای ازدواج نیز امر پسندیده‌ای است، از اینرو شایسته است که اگر خود این دختران و یا خانواده آن‌ها فردی را پسندیدند به کمک واسطه‌ای آشنا، سرنگهدار و خودی آن‌ها را به سمت خانه دختر هدایت کنند تا به طور غیرمستقیم دختر مورد نظر به فرد مقابل به عنوان فردی که آمادگی ازدواج دارد معرفی گردد. در چنین مواردی باید مراقب بود که افراد واسطه از مهارت کافی و تجربه لازم برخوردار باشند و حداقل در مراحل اولیه، طرف مقابل را از ابراز تمایل دختر و یا خانواده وی مطلع نسازند.
همچنین شما برای رسیدن به یک ازدواج خوب، می‌توانید در مکانهای سالم مثل مساجد در رفت و آمد باشید، در کانون‌های مذهبی فعالیت کنید و در مجالس مذهبی بیشتر شرکت کنید. افراد مؤمن اکثراً در این مکان‌ها در رفت و آمد هستند. از این رو بستر مناسبی است، برای انشاءالله یک ازدواج مناسب.
نکته: در صورتی که خواستگار یا خواستگارانی برای شما آمد، ضمن در نظر گرفتن معیار‌ها و ملاک‌های ازدواج موفق از وسواس و سخت گیری بیش از حد اجتناب کنید و اگر حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد شرایط را داشت، حتما به او جواب مثبت دهید، مطمئنا با هنرمندی دو طرف می‌توانید بقیه شرایط را نیز در ادامه زندگی خودتان تکمیل نمایید.
امیدوارم ضمن رعایت راهکارهای ارائه شده همسر شایسته‌ای بیابید و زندگی پر شور و نشاطی را تجربه نمایید، انشاءالله.
پی نوشت:
۱- قصص، آیه ۲۴؛
۲- پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیت الله بهجت (ره)، حامد اسلام جو، انتشارات طوبای محبت، ص ۲۸.

خسته
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

من یه دختر ۲۴ ساله هستم که یه خواهر دارم ۲سال از من کوچکتر، مبتلا به
بیماری وسواس بود تا اینکه رفت دکتر و روانپزشک بدون اطلاع خانواده به اون
قرصهایی داد که طبق گفته خواهرم میل به خودکشی را افزایش داد، ‌در نتیجه
خواهرم دست به خود کشی زد که سریع رسوندیمش بیمارستان ولی خدارو شکر اتفاق
خاصی نیفتاد و شرایط به حالت عادی برگشت و خواهرم هم توبه کرد، دور از
انصافه که نگم تا یه هفته بعد از توبه وقتی می دیدمش انگار زلیخایی که جوان
شده بود رو می دیدم. بعد از اون اتفاق مادرو پدرم موبایلش رو گرفتند و
هرجا می ره باهاش می رند(خواهرم حذف ترم کرده). مادرم خسته شده و می خواهد
اونو شوهر بده که به دو هدف برسه:

اول اینکه اون دیگه منو مونده حساب می
کنه و می گه بذار حداقل خواهرت ازدواج کنه.
دوم اینکه می خواهد تا خواهرم
یه کار خطرناک دیگه نگرده، ‌شوهرش بده، خواهرم میگه میل جنسی ام بالاست،‌
باید ازدواج کنم، من موافق نیستم که دلایلشو می گم، الان مدتی است ما با
مادرم داد و بیداد می کنیم و فحش می دیم اون به من می گه اگه خواهرت خودشو
کشت، منم تو رو(یعنی منو) می کشه.
حالا دلایل من:
۱. من هم نیاز به ازدواج
دارم اما تا زمانی که امکان ازدواج برایم فراهم نشده، ‌تلاش می کنم غریزه
جنسی را کنترل کردم مثلا نگاه به نامحرم، ‌عکسهای مبتذل یا فیلمهای ناجور
نمی بینم، ‌از محیطی که توش پسره دوری می کنم ولی خواهرم حاضر نیست میلشو
کنترل کنه، ‌فقط با این بهونه که من میلم زیاده که نشد حرف. مگه میشه کسی
نتونه جلوی خودشو بگیره،
۲.خانواده ما خیلی سنتی اند. اگه دختری ازدواج
کرده، ‌قابل احترامه در غیر این صورت از هیچ احترامی برخوردار نیست. من تو
این سالها به اندازه کافی جلوی زن دایی هایم که از من کوچکترند یا هم سن
هستند و بچه دارند، تحقیر شدم. دیگه تحمل ندارم. مامانم میگه راضی شو ولی
من میدونم من مثل ساره(زن ابراهیم(ع)) نیستم که الان بگم آره بعدش صدام در
بیاد، ‌من از الان می گم اگه این اتفاق بیفته سر به بیابون می گذارم می رم
تو صحرا واسه خودم تنها می شم. مامانم حس منو درک نمی کنه چون نه خواهر
داشته نه دیر شوهر کرده فقط اگه اسم هوو بیاد می میره. منم بهش گفتم به این
شرط راضی می شم که بابا زن بگیره تو مجلس عروس اش برقصی بعد منم راضی می
شم. می خواستم حسم رو بفهمه ولی اون بدتر کرد اون هیچی نمی فهمه هر وقت زیر
بار مشکلات کم میاره، بار اونو رو دوش منو بابام می اندازه. همه اش به من
می گه موندی. یعنی ۱ نفر تو این دنیا نیست که به من بخوره. می خواستم برم
یه بنگاه ازدواج ثبت نام کنم و لی غرورم اجازه نمی ده. چی کار کنم؟ من
خواستگار دکتر و فوق لیسانس زیاد داشتم. سه تاشون نخبه بودند و نفرات اول
دکتری یا فوق لیسانس ولی شرایط خانوادگی شون یا اصلا خودشون به من نمی
خورده. خوب من چی کار کنم؟ گناه من چیه؟ تو رو خدا کمکم کنید. من باید راضی
بشم؟ الان که این نامه رو می نویسم، ‌کسی خونه نیست و صدای گریه ام همه جا
رو گرفته. دیگه دیوارها هم خسته شده اند. تو این مدت با مامانم خیلی دعوا و
قهر کردم. می دونم خدا هم از دستم راضی نیست. می دونم مامانم نفرینم کرده
پس خدا هم به حرفم گوش نمی ده، من چی کار کنم؟ تو رو خدا، تو رو به
مقدساتتون، کمکم کنید.        
مدیر سایت
پاسخ به  خسته
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

خواهر گرامی ،حساسیت شما را نسبت به موضوعی که در نامه ارسالی خود
بدان اشاره کردید درک کرده و از شما به خاطر اینکه در قالب این سوال
توانستید به درستی احساس خود را منتقل سازید، ‌تشکر می نماییم. از طرفی با
توجه به متن ارسالیتان چون احساس می کنیم شما آدم رکی هستید؛ لذا ما نیز
سعی خواهیم کرد این ویژگی شما را مد نظر قرار داده و با شما در بیان
راهکارها و مسائل مربوطه راحت و رک باشیم . در نامه خود به محورهای مختلفی
اشاره نمودید که مهمترین آن عبارتند از:
۱-عدم ازدواج شما تا سن ۲۴ سالگی و نسبت های ناشایست اطرافیان به شما .
۲-تمایل خواهر کوچکتر شما برای ازدواج در حالی که هنوز شما ازدواج نکرده
اید. ۳-فشار اطرافیان به شما برای اینکه متقاعد گردید تا خواهرتان قبل از
شما ازدواج نماید و پرسش شما که آیا من باید راضی بشم؟
۴-مهمترین خواسته شما این است که شأن خود و خانواده شما باید در تصمیمات و عملکردهای افراد خانواده مد نظر قرار گیرد.
نکات کلیدی
۱- همانطور که خود می دانید شما تنها فردی نیستید که از وجود چنین مسایلی در خانواده خود رنج می برید.
۲- ‌در فرآیند مشاوره مهمترین امر این است که بتوان مسأله اصلی را شناخت
تاپراکندگی موضوعات و مسایلی که فرد با آن مواجه است باعث هدر رفتن انرژی
روانی و عدم تمرکز ذهنی فرد نگردد تا در پی آن توان وی در مواجهه مستقیم با
مسأله اصلی و حل آن از طریق راهکارهای موجود افزایش یابد. در زیر با بیان
مطالبی به بررسی سوال شما می پردازیم:
محور اول
دانشجوی گرامی؛ دغدغه شما برای ازدواج در سنین جوانی، امری طبیعی است؛
زیرا ازدواج یکی از مسائل اساسی زندگی است که در دوره جوانی اتفاق می‏افتد
اما اهمیت این مسئله نباید موجب نگرانی شدید شده و زندگی شما را مختل سازد .
نگران این که چرا تا به حال موفق به ازدواج نشده اید ،نباشید چراکه:
۱. در جامعه ما سن ازدواج بالا رفته است و در حال حاضر میانگین سن ازدواج
در دختران حدود ۲۴ سال است که شما فاصله ای با میانگین ندارید و در حال
حاضر امتیازات فراوانی از جمله تحصیلات دانشگاهی ، اعتقاد دینی سالم و …
دارید که بسیاری از دختران ندارند.
۲. بى‏تردید خداوندى که شما را آفریده ، کفو و همسر مناسب و متناسب با شما
را نیز در نظر گرفته است و به موقع او را روانه‏ منزل شما خواهد کرد ،به
گونه ای که هیچ چیزى نخواهد توانست مانع ایجاد پیوند و ازدواج شما شود.
۳. زود ازدواج‏کردن نشانه موفقیت در امر ازدواج و تأمین خوشبختى و سعادت
همیشگى نیست. با کمى دقت و تفحص در بین همسایگان، فامیل و دیگران، مشاهده
می کنید که فرآیند خواستگارى و ازدواج، معمولاً یک فرآیند طولانى مدت و
نیازمند زمان و دقت کافى است . چه بسا همین تجربه‏ها و به تأخیر افتادن‏ها،
شناخت و آگاهى‏تان را از موضوعات و معیارهاى ازدواج بیشتر و عمیق‏تر کند و
موفقیت در این امر مهم و حیاتى را چندین برابر کند که در نتیجه به صلاح
شما خواهد بود.
۴. چه بسا عدم ازدواجتان تا به امروز ، به مصلحت شما بوده است. به آن سوی
سکه نیز بنگرید.خداوند در قرآن کریم(بقره /۲۱۶)مى‏فرماید: ((عَسى‏ أَنْ
تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً
وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ‏ ))، بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر
شما در آن باشد و بسا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که براى شما بد
باشد. این خداوند است که خیر و شر بودن آنها را مى‏داند و ما و شما
نمى‏دانیم. از خداوند متعال درخواست کنید، همسرى لایق، مناسب و شایسته را
نصیب شما کند. از دعا و توسل مأیوس نشوید.
محور دوم
متأسفانه امروزه در بعضی مناطق طبق ایده ها و خرافه هایی وجود دارد که اگر
دو خواهر مجرد در خانه باشند و خواستگار برای خواهر کوچکتر آمده باشد و
بخواهند جواب مثبت به او بدهند،گویا کار خلاف شرع ،عقل و منطق صورت گرفته و
یا کار ننگ و خلافی را مرتکب شده اند. دانشجوی گرامی؛ با توجه به این باور
غلط چنانچه خواهر شما ازدواج کند شما تا حد زیادی شانس ازدواج را از دست
می دهید؛ از اینرو لازم است از شیوه های مختلف استفاده کنید(برای متقاعد
کردن او می توانید از افراد دارای نفوذ در او(مانند پدر، دایی، خاله و…)
استفاده کنید و از آنان بخواهید در این مورد با او صحبت کنند و او را با
دلیل و منطق راضی کنند) و مادرتان متقاعد کنید که حداقل برای مدت زمانی
ازدواج خواهرتان را به تاخیر اندازد و از سوی دیگر شما هم سعی کنید چنانچه
فرد مناسبی به خواستگاری شما آمد بی دلیل پیشنهاد او را برای ازدواج رد
نکنید.
محور سوم
دانشجوی گرامی؛ سؤالی که دراین قسمت به عنوان ( چه کار کنم ؟) مطرح کرده
اید (و از ما خواسته اید در برابر فشار اطرافیانتان برای متقاعد ساختن شما
برای ازدواج خواهرتان راهکار ارائه دهیم) را این گونه پاسخ می دهیم که :
یکی از وظایف پدر و مادر فراهم ساختن زمینه ازدواج فرزند است. بر اساس
روایت معروفی از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) که فرمود: ((از حقوق
فرزند بر پدر این سه حق است :‌یکی اینکه بر او نام نیک بگذارد، ‌دوم این که
او را نوشتن بیاموزد ‌و سوم این که به هنگام رشد و کمال سنّی، ‌اسباب
ازدواج را برایش فراهم نماید )).(۱) به هر حال هر پدر و مادری از اینکه
بشنود فرزندش قصد ازدواج دارد خوشحال می گردد و با توجه به فرهنگی که در
جامعه ما حاکم است از هیچ کمکی دراین زمینه چه اقتصادی ،‌احساسی و عاطفی و
… دریغ نمی نمایند. سعی کنید نسبت به والدین خود خوشبین باشید . اسلام به
ما می‏آموزد که به خلق خدا، خوش‏گمان باشیم تا از تنش در روابط بین فردی
جلوگیری گردد.اگر افراد در ارتباط با یکدیگر نسبت به هم خوش‏بین باشند،
گفتار و رفتار همدیگر را خوب تفسیر کرده و کمتر دچار سوء تفاهمهایی می‏شوند
که زمینه را برای بروز درگیری و تنش فراهم می‏نماید . در فضای بدگمانی،
رفتارها و گفتارها به گونه‏ای خاص تفسیر می‏شوند: احترام گذاردن به دیگران
به چاپلوسی و تملّق، سکوت به مخفی‏کاری، حرف زدن ملایم به بی‏اعتنایی و
سردی، قاطعیت به استبداد، صراحت به پُررویی، صداقت به ساده‏لوحی و صمیمیت
به خودشیرینی تفسیر می‏شود؛ ولی در فضای حسن ظن به دیگران همه چیز تفسیر
خوب می‏یابند و روابط، انسانی و صمیمانه می‏شود. پس تا جایی که می توانید
نسبت به عملکرد والدینتان نسبت به خود و خواهرتان، حسن ظن داشته باشید و هر
چه بیشتر خوبی‌های آنها را ببینید تا روابط بهتری با آنها برقرار سازید.
نکته پایانی ابو عبد الله الصادق علیه السلام می فرمایند: (( اگر دوست داری
خداوند بر عمرت بیفزاید پدر و مادرت را احترام کن )). (۲)
در مورد برخوردها و سخنان ناپخته اطرافیان سعى کنید با احسان و خوش‏رفتارى ،
صبر و تحمل برخورد کنید، به زودى مى‏فهمید که آنان به اشتباه خود پى برده و
به جاى تمسخر شما به ستایش شما مى‏پردازند. پیامبر(ص) فرمود: اَلانسانُ
عبیدالاحسان انسان در مقابل احسان و نیکى کرنش مى‏کند. راه مقابله با قضاوت
های سطحی دیگران و یا تمسخر آنان ، برخورد منفعلانه نیست ،بلکه بی توجهی و
بی اعتنایی به حرکات و حرف های جاهلانه آنان و به دست گرفتن سکان زندگی
،راه رهایی و پیشرفت شماست . نباید حرکات ،‌تمسخر ها و کوته نگری های
اطرافیانتان مبنای تصمیم گیری شما و … باشد و خدای ناکرده به اعتماد به
نفس شما آسیب برساند. باید از گذشته خود درس بگیرید و با تجربیاتی که
اندوخته اید آینده زیبایی رابرای خود ترسیم نمایید؛ سوال این است که آیا با
چنین برخوردی که تا به امروز داشتید ، مشکل ازدواج شما و یا خواهرتان حل
شده ؟آیا برخورد شما باعث نگردیده که رابطه شما و والدینتان خراب گردد تا
جایی که خود نیز از چنین وضعیتی که در روابطتتان ایجاد شده ابراز نگرانی می
نمایید؟
چه باید کرد
۱. برای تعجیل در ازدواج به حضرات ائمه اطهار علیهم السلام بویژه امام جواد علیه السلام متوسل شوید.
۲. آیه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا قُرّهَ أَعْینٍ
وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ إِمامًا»(سوره فرقان آیه ۷۴) را زیادبخوانید.
۳. در مراسمات زنانه با رعایت موازین شرعی و عرفی از آرایش استفاده کنید.
۴. در مهمانی های خانوادگی و مراسمات گوناگون در میان سخنان خود به صورت
غیر مستقیم نسبت به ازدواج با جوان پاک و متدینی ابراز علاقه کنید.
۵. یکی از مسایلی را که باید در نظر داشته باشید این است که نباید ایده
آل‏هایتان با واقعیت زندگى فاصله بسیار داشته باشد ؛ زیرا ممکن است در این
صورت در ارزیابى‏هاى خواستگاران خود دچار نوعى افراط ‏شوید و نا خواسته بر
اساس تخیلات تصمیم بگیرید که در این صورت نه تنها نخواهید توانست به اهداف
خود برسید بلکه با گذشت زمان دچار ناامیدى و سرخوردگى مى‏شوید؛ به گونه‏اى
که حتى نمى‏توانید از حداقل امکانات خود نیز برای برون رفت از وضعیتی که
بدان دچار شده اید استفاده کنید. بنابراین، در اتخاذ تصمیمات مناسب برای
ازدواج خود دو نکته زیر را به یاد داشته باشید:
الف . با توجه به این نکته که تمام ویژگی های مثبت در وجود یک فرد جمع نمی
شود،در مورد خواستگارتان تحقیق نمایید و او را از لحاظ دارا بودن شرایط و
معیارهای همسر مناسب ارزیابی نمایید . اگر بخواهید دنبال فردی باشید که
تمام ملاکها و معیارهای شما را برای ازدواج داشته باشد خیلی مطابق با
واقعیت امروز جامعه نیست ؛ لذا اگر فردی که به خواستگاری شما آمده دارای ۶۰
و یا ۷۰ درصد ملاکهای شماست ،به همان مقدار رضایت داده و مابقی را با
استفاده از راهکارهای مناسب و برقراری روابط شایسته با طرف مقابل محقق
سازید.
ب .آثار منفی تأخیر در ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج که بر شما نیز پوشیده
نیست . وضعیت کنونی به گونه ای است که معمولاً دختران از شانس ازدواج کمتری
برخوردارند وممکن است با دقت ها و حساسیت های زیاد و بالا بردن انتظارات
خود و دیگر مسائل خانوادگی ، اجتماعی و فرهنگی و… ازدواجشان را به تأخیر
بیاندازند. بنابراین با مشورت فامیل، والدین و افراد دلسوز و باتجربه شرایط
و موقعیت تان را در نظر گرفته و تصمیم بگیرید. بدون جهت ، به انگیزه ویژگی
های دنیوی نه چندان ضروری و یا احتمالات بی پایه ،خواستگاران خود را رد
نکنید . پیامبراکرم صلی الله و علیه و آله:((هرگاه کسی (به خواستگاری )آمد
که از اخلاق و دین او راضی هستید ،به او همسر دهید ؛وگرنه فتنه و فساد
بزرگی روی خواهد داد )).(۳)
پی نوشت ها:
۱- حسن بن فضل طبرسی (ره)،مکارم الاخلاق ، ص ۲۲۰.
۲- وسایل الشیعه ، ج ۱۸، ص ۳۷.
۳- اصول کافی ،ج ۵،ص ۳۴۷.

سارا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

با سلام

دختران مذهبی که سنشان بالا رفته و خواستگار ندارند باید چه کنند؟         
مدیر سایت
پاسخ به  سارا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

خواهر گرامی؛ آنچه که به نظر می‌رسد در نگاه اوّل قابل بررسی باشد این است که ببینیم نیامدن خواستگار برای چنین دخترانی چه علّتی می‌تواند داشته باشد؛ زیرا گرچه شما یک وصف کلّی (مذهبی بودن) را برای همه آن‌ها برشمردید، امّا به نظر می‌رسد چنین توصیفی تنها بیانگر گوشه‌ای از اوصاف چنین دخترانی است. ممکن است خانواده دختری مذهبی، مذهبی نباشند یا دختر مورد نظر دچار نقص عضو باشد و یا اینکه در محلّه نامناسب زندگی کنند و دلایل دیگری که در ادامه بدان اشاره خواهد شد.
مهم‌ترین نکته‌ای را که باید نسبت به این دختران یادآور شد این است که گرچه ازدواج یکی از مسائل اساسی و مهمّ زندگی است؛ ‌امّا اهمّیّت این مسأله نباید موجب نگرانی شدید آن‌ها شده و روال عادی زندگی آن‌ها را مختل سازد؛ ‌ زیرا به هر حال چنین دخترانی به عنوان یک جوان در این دوره ـ علاوه بر مسأله ازدواج ـ با مسائل مهم دیگر مانند ادامه تحصیلات، اشتغال، مسائل مذهبی و… درگیر هستند که گرچه ممکن است تمام فکر و وقتشان را به خود مشغول نماید و بسان ابری تیره بر همه ابعاد زندگی آن‌ها سایه ‏افکند و آن را تحت‏الشعاع خود قرار ‏دهد ولی هرگز نباید این را از خاطر ببرند که مسایل فوق لازمه عادی زندگی هستند که نباید صبر و استقامت خود را در برابر حل آن‌ها از دست داد.
نیامدن خواستگار، عللی دارد که هر کسی باید با توجه به‌شناختی که از خود و شرایطش دارد زمینه رفع آن‌ها را جهت موفّقیّت در زمینه‌سازی ازدواج خود مهیّا نماید.
برخی از دلایلی که ممکن است باعث گردد دخترانی که خود مذهبی هستند، خواستگار نداشته باشند، عبارتند از:
۱. قصور و یا تقصیر اعضای خانواده: مثلاً ممکن است یکی از اعضای خانواده مثل برادر، پدر و یا… خلافکار یا بداخلاق باشند که شایسته است جهت تغییر سرنوشت دختر هم که شده خود را اصلاح نمایند.
۲. مشکل جسمی، نقص عضو و یا نقص جدّی در زیبایی دختر که شایسته است چنین دخترانی برای جبران نواقص ذکر شده، استعدادهای خود را شناسایی و پرورش داده و به اصطلاح توانایی قابل توجّهی را در خود ایجاد نمایند که نواقص مورد نظر را بپوشاند.
۳. محل زندگی نامناسب نظیر محلّه بدنام و یا جرم‌خیز که شایسته است در چنین مواردی جهت تغییر در سرنوشت دختر هم که شده دست به هجرت زده و محل زندگی را تغییر داد.
۴. ضعف در روابط اجتماعی نظیر انزواجویی دختر: در چنین مواردی پیشنهاد می‌گردد چنین دخترانی با حفظ عفّت و رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی در مجامع و محافل زنانه نظیر روضه‌های خانگی، مراسم‌ هیأت‌های مذهبی و… حضور یابند تا زمینه آشنایی مادران نیازمند عروس و یا واسطه‌ها با چنین دختری مهیّا گردد.
۵. گاهی نیز دختر در محلی زندگی می‌کند که همتایی برای ازدواج با وی نیست مثلاً دختر مورد نظر دارای تحصیلات عالیه در حد دکتراست و یا اینکه وضع مالی پدرش بسیار بالاست و…. در چنین مواردی یکی از راهکار‌ها هجرت و نقل مکان کل خانواده به محلّه و یا شهر بزرگ‌تر و یا می‌ه‌مان شدن خود دختر (در صورت نبودن مانع و با رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی) در منزل یکی از محارم در شهری بزرگ‌تر است.
* نکات پایانی در باب نداشتن خواستگار
واقعیّت کنونی جامعه (بالا رفتن سن ازدواج) امری غیر قابل انکار و تقریباً‌ همگانی است؛ ‌لذا شایسته است با دیدی واقع‌بینانه به مسأله نگریسته شود.
نداشتن خواستگار پدیده‌ای اجتماعی است که عوامل متعدی دارد به گونه‌ای که ۱. وضعیت اجتماعى ـ فرهنگى و اقتصادى جامعه، ۲. بعضى توقّعات و انتظارات خانواده‏‌ها ۳. دامن زدن به فرهنگ تشریفات و نظیر آن، ۴. مشکل بیکارى پسران و عدم توانایى آن‌ها براى تأمین نیازمندیهاى زندگى مستقل از جمله عواملى است که باعث شده سن ازدواج دختران و پسران بالا رود؛ بنابراین در چنین فضایى است که زمینه ازدواج دخترانی که بدان اشاره نمودید فراهم نمى‏شود.
این هنر انسان است که گرچه نمى‏تواند تمام شرائط و امکانات موجود زندگی خود را بر وفق مرادش فراهم نماید ولى این توانایی را دارد که خود را با شرائط موجود به گونه‌ای مناسب و فعّال وفق داده و هماهنگ سازد که نه تنها از حالت همیشه نگران، ناراحت، غمگین و افسرده وضعیت موجود خود به درآید، بلکه با ابتکار، خلاقّیّت و بهره‏مند شدن از دیگر توانمندیهاى خود و تنها با استفاده از‌‌ همان امکانات و شرائط موجود زندگی شاد و با نشاطی را برای خود رقم زند. این موضوع را مدّ نظر داشته باشید که چون برخی دختر خانم‌ها سال‌ها مشغول تحصیل بودند، بسیاری از خانواده‌ها (به درست یا نادرست) با خود می‌گویند: دختر فلانی مشغول تحصیل است و لابد فعلاً قصد ازدواج ندارد. یکی از دلایلی که باعث می‌-گردد معمولاً دخترهای تحصیل کرده دیر‌تر ازدواج کنند، ‌ همین موضوع است. برخی از خانواده‌ها نیز به گمان اینکه دختران تحصیل کرده سطح توقّعاتشان بالاست در مورد خواستگاری کردن از آن‌ها پا پیش نمی‌گذارند و دلایل دیگری که بر شمردن همه آن‌ها محلّ بحث نیست.
آنچه مهم می‌نماید این است که چنین دخترانی که شما بدان اشاره نمودید، تنها فردى نیستند که با این مسأله مواجه هستند؛ لذا باید آن را به عنوان یک مسأله دید نه یک معضل و مشکل لاینحل.
بى‏تردید خداوندى که چندین سال پیش دختری را آفریده، کفو و همسر مناسب و متناسب با وی را نیز در نظر گرفته که به موقع او را روانه‏ منزلش خواهد نمود، به گونه‌ای که هیچ چیزى نخواهد توانست مانع ایجاد پیوند و ازدواج آن‌ها شود.
زود ازدواج‏ کردن نشانه موفّقیّت در امر ازدواج و تأمین خوشبختى و سعادت همیشگى نیست. با کمى دقّت و تفحص در بین همسایگان، فامیل و دیگران، مشاهده می‌کنید که فرآیند خواستگارى و ازدواج، معمولاً یک فرآیند طولانى مدّت و نیازمند زمان و دقت کافى است. چه بسا همین به تأخیر افتادن‏‌ها، شناخت و آگاهى‏ افراد را از موضوعات و معیارهاى ازدواج بیشتر و عمیق‏‌تر کند و موفّقیّت در این امر مهم و حیاتى را چندین برابر کند که در نتیجه به صلاح چنین افرادی خواهد بود.
از سویی ممکن است عدم ازدواج چنین افرادی تا به امروز، به مصلحت آن‌ها بوده باشد. باید به آن سوی سکّه نیز نگریست. خداوند در قرآن کریم (بقره /۲۱۶) مى‏فرماید: «عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ‏»؛ بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن باشد و بسا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه براى شما بد باشد. این خداوند است که خیر و شر بودن آن‌ها را مى‏داند و ما و شما نمى‏دانیم.
پیشنهاد می‌گردد چنین دخترانی:
۱. از دعا و توسل با توجه به شرایط و ویژگی‌هایش مأیوس نشده و از خداوند متعال درخواست همسرى لایق، مناسب و شایسته داشته باشند.
خواندن آیه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ إِمامًا» (سوره فرقان آیه ۷۴) در این زمینه مؤثر است.
همچنین از امامان معصوم علیهم السلام نقل شده است که: درقنوت نمازتان آیه ((ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه)) بقره؛ ۲۰ را بخوانید؛ چرا که مقصود از حسنه در دنیا، همسر خوب و باایمان است.
۲. از قرار گرفتن در تنهایی و بیکاری پرهیز کرده و سعی کنند با دختران هم سن و سال خود در فعّالیّت‌های گروهی و دسته جمعی همچون فعّالیّت -های ورزشی، هنری و… شرکت نمایند.
۳. به فعالیت‌های مذهبی و عبادات گروهی اهتمام ویژه داشته باشند.
۴. با رعایت حلال و حرام و اجتناب از خودآرایی در مقابل نامحرم، سعی کنند به سر و وضع و آراستگی ظاهری خود بیشتر از قبل برسند.
۵. شایسته است که اگر خود این دختران و یا خانواده آن‌ها فردی را پسندیدند به کمک واسطه‌ای آشنا، سرنگهدار و خودی آن‌ها را به سمت خانه دختر هدایت کنند تا به طور غیرمستقیم دختر مورد نظر به فرد مقابل به عنوان فردی که آمادگی ازدواج دارد معرفی گردد. در چنین مواردی باید مراقب بود که افراد واسطه از مهارت کافی و تجربه لازم برخوردار باشند و حداقل در مراحل اولیه، طرف مقابل را از ابراز تمایل دختر و یا خانواده وی مطلع نسازند.

سمیرا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

لطفاً کمکم کنید. واقعاً تحت فشارم. واقعاً غمگینم. دیگه ۲۶ سالمه پس کی
وقت ازدواج من میشه؟ دختر خوب و نجیب و خوش ظاهری هستم. خسته شدم از شنیدن
سرکوفت و احساس سربار بودن. چرا خدا صدامو نمی شنوه؟ چرا؟ خیلی خوشش میاد
هی گریه کنم و عذاب بکشم؟ این چه قانونیه آخه؟ ازش دلگیرم. باید وقتش برسه؟
دیگه کی؟ باید دلم بشکنه؟ چقدر؟ خستم. خسته. تو رو خدا راهنماییم کنید.
جوونیم داره میگذره تو این قفس . میخوام ازدواج کنم. چه طوری از خدا بخوام
که اجابتم کنه؟ تو رو خدا بگید بهم. خواهش می کنم.        

مدیر سایت
پاسخ به  سمیرا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

چنان که می دانید موضوعات مشاوره ای هر چند ممکن است در افراد گوناگون
مشترک باشد ولی به دلیل این که دانستن نحوه پیدایش، سطح و اندازه مشکل و
خصوصیات فردی شخص، در ارائه راه حل مناسب و مفید بسیار مؤثر است، کاش اشاره
ای به علت تأخیر در ازدواج تان می کردید و برای ما روشن می کردید که آیا
این تأخیر بدلیل نداشتن خواستگار است؟ یا اینکه خواستگارانی داشته و یا
دارید اما به نتیجه نمی رسند؟ چون مطمئناً پاسخ دادن به هر یک از این دو
مقوله متفاوت از دیگری خواهد بود. با این حال نکات و مطالب زیر به صورت کلی
تقدیم تان می شود به این امید که اندکی از دغدغه های ذهنی شما بکاهد.
۱. قبل از هر چیز لازم است دو نکته را تذکر دهیم :
– دختران، گل های محفل خانواده و میوه های زیبا و معطر زندگی اند که همانند
گل ها و میوه های درختان طبیعت، هم زمان و با هم نمی رسند و غنچه هایشان
خندان نمی گردند، بلکه برخی زودتر و بعضی دیرتر می رسند یا شکوفه می کنند.
دیر رسیدن میوه ای دلیل بر نامرغوب بودن آن نیست، چنان که زود رسیدن نیز
دلیل بر مرغوبیت آن نمی باشد. پس صبر پیشه ساز و بر اعصاب و روان خویش مسلط
باش و توجه و عمل به مطالب زیر را با توکل و توسل و دعای همراه با شرایط
لازم را همراه ساز. انشاءالله نتیجه خواهی گرفت.
– خداوند نظام هستی را بر پایه حکمت آفرید و فرمان خود را تحت عنوان اوامر و
نواهی، بر اساس مصالح و مفاسد قرار داد. با توجه به این اصل، هر چیزی را
که آفرید، حکمتی در کار بود و هر فرمانی صادر کرد مصلحتی در بین است. گاهی
انسان از راز آفرینش برخی موجودات آگاه می گردد و در بسیاری از امور به
عللی بی اطلاع از آن است. گاهی آدمی چیزی را به منفعت و مصلحت خویش تشخیص
می دهد، در حالی که چنین نیست و گاهی چیزی را بد و شرّ می پندارد، حال آن
که روزنه رحمت الهی از همان جا به رویش گشوده می گردد. قرآن می فرماید: «
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است و یا چیزی
را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است و خدا می داند و شما نمی
دانید» (سوره مبارکه بقره ، آیه شریفه ۲۱۶).
بنابراین ممکن است خواسته شما اجابت شده باشد، اما خیر و صلاح شما در تأخیر
آن باشد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: « خداوند سرنوشت انسان و
جریان امور هستی را بر اساس آن چیزی که مقتضای حکمتش است ، تقدیر و تنظیم
می نماید، نه بر پایه ای که انسان دوست دارد و خوشحال می گردد» (غررالحکم، ج
۲، ص ۵۰۰).
۲. درست است که ازدواج برای همه جوانان خصوصاً ما خانم ها
از اهمیت خاصی برخوردار است و معمولاً یک خانم دوست دارد با ازدواج و بعد
مادر شدن به احساس آرامش و تکامل برسد، اما این مسئله نباید آنقدر بزرگ و
مهم شود که تمام زندگی ما را تحت الشعاع قرار داده و مثل یک ابر سیاه و
تیره بر سراسر وجود و زندگی ما سایه بیندازد. ازدواج بخشی از زندگی ما
انسانهاست نه همه آن.
آیا عاقلانه است که به خاطر بخشی از زندگی، همه آن را خراب کنیم؟ بنابراین
در صورتی که به هر دری زدیم، ولی موفق به این کار نشدیم، نباید فکر کنیم
نابود شده ایم. زندگی ما جنبه های دیگری هم دارد؛ کار، ورزش، هنر، تحصیل،
فعالیت های فرهنگی و مذهبی، تفریح و … که باید به آنها پرداخت و این
مسأله را فراموش کرد، تا زمینه آن فراهم شود. بنابراین توصیه ما این است که
دیگر به این مسأله فکر نکنید و به سایر ابعاد زندگی خود مشغول باشید. می
دانیم که سخت است و هیچ گاه به طور کلی فراموش نخواهد شد؛ اما بی توجهی به
آن، فشارها را کمتر می کند و تحمل زندگی را برای شما آسانتر می نماید. با
این کار از زندگی بیشتر لذت خواهید برد. شما اگر میخواهید اندکی از حجم
مشکلات بکاهید و تحمل آنها را برای خود آسان کنید چاره ای ندارید جز اینکه
به این نکات دقت کنید و توجه داشته باشید که وقتی مشکل قابل حل نیست، باید
خودمان را بزرگ کنیم تا مشکل کوچک شود و آن را ریز ببینیم. از همه اینها
گذشته شما تنها دختری نیستید که با این مسئله مواجهید. دختران شایسته
فراوانی هستند که هم از نظر ظاهری و شخصیتی و هم از نظر خانوادگی مشکلی
ندارند اما سنشان بالا رفته و ازدواج نکرده اند و یا حتی یک خواستگار هم
ندارند.
۳. این نکته را باور داشته باشید و همواره به خود و
اطرافیانتان گوشزد نمایید که سن من برای ازدواج به هیچ عنوان دیر نشده و من
تنها ۲۶ سال سن دارم. این نکته را به هیچ‌ عنوان خود فریبی قلمداد نکنید.
به یادآوری هر روزه این نکته ملتزم باشید و اگر احیاناً با گوشه و کنایه
های دیگران روبرو شدید هیچ گاه به سرزنش های احتمالی آنان (خانواده و
اطرافیانتان) اهمیت ندهید و صبور باشید، آن را به حساب ناآگاهی آن ها
بگذارید و سعی کنید با آنها با سعه صدر برخورد کنید. به هر حال آنها هم از
وضعیت موجود و تأخیری که در ازدواج شما پیش آمده نگران و ناراحتند و این
نگرانی و ناراحتی را ممکن است به گونه ای ناخوشایند ابراز کنند؛ اما در
همین مواقع هم شایسته است که شما زیر فشارهایی که به روح تان وارد می شود
قوی باشید، لب به شکوه و شکایت از زمین و زمان نگشایید و به هیچ وجه
اعتقادات خود را نه تنها زیر سوال نبرید، بلکه آن ها را تقویت کنید و هیچ
تزلزلی به خود راه ندهید. متانت، عفت و پاکدامنی خود را همچنان به خوبی حفظ
کنید که با ارزش ترین متاع در پیشگاه الهی همین ارزش ها است: «إن اکرمکم
عندالله اتقکم». همواره در زندگی به خداوند مهربان – که از مادر به انسان
مهربان تر است – امیدوار باشید. شخصیت خود را تخریب نکنید و نسبت به خود و
خداوند منفی بافی نکنید، بلکه بیشتر به جنبه های مثبت زندگی و شخصیت خود
فکر کنید. همیشه این فکر را به خود تلقین کنید که من خوشبخت هستم و خوشبخت
تر نیز خواهم شد. خود را در تنهایی و انزوا قرار ندهید و سعی کنید در
کارهای خانه و تمام کارهای اجتماعی که در خور شأن یک زن مسلمان است با حفظ
حیا و پاکی، مشارکت کنید.
۴. خواهر خوبم! ما انسانها با مسایل و مشکلاتی که بر سر
راهمان قرار می گیرند دوجور برخورد می کنیم. بعضی از ما از یک مسئله کوچک
یک کوه بزرگ می سازیم و آن را برای خودمان تبدیل به یک مشکل لاینحل می
کنیم. مدام غصه می خوریم و باعث ناراحتی اطرافیانمان می شویم و در یک جمله
زندگی را برای خودمان و خانواده و اطرافیانمان تبدیل به جهنم می کنیم. اما
نوع دوم برخورد که عده ای دیگر آن را انتخاب می کنند این است که وقتی با یک
مشکل روبرو می شویم سعی می کنیم جوانب قضیه را خوب بسنجیم و ببینیم اشکال
کار کجاست. اگر در بوجود آمدن مشکل خود یا خانواده مان مقصر بودیم سعی می
کنیم با برطرف کردن اشکال، مسئله را حل کنیم. اما اگر دیدیم حل مسئله از
توان ما خارج است و یا اصلاً اشکال از ما نیست، تمام تلاش مان را برای
پذیرفتن مسئله و کنار آمدن با آن بکار می بریم. به این ترتیب هم از خود
خوری بیهوده خلاص می شویم و هم از دیگر جلوه ها و جنبه های شیرین زندگی لذت
می بریم.
حال به نظر شما کار کدام گروه بهتر است؟ مطمئنا شما هم با ما هم عقیده اید
که گروه اول همیشه نگران و ناراحت و غمگین و افسرده خواهند بود و گروه دوم
با ابتکار و خلاقیت و بهره‏مند شدن از دیگر توانمندی هاى خود، شاد و با
نشاط زندگى خواهند کرد و فعّال و سر زنده با همان امکانات و شرائط موجود،
زندگى را بر خود سهل و آسان خواهند گرفت. حال شما می خواهید جزو کدام گروه
باشید؟ انتخاب با خودتان است.
۵. خواهر گرامی، توجه داشته باشید که در فرآیند ازدواج
عوامل متعددی دخیل هستند. نجابت دختر و خانواده اش، قیافه ظاهری او و یا سن
وی هر کدام تنها یکی از آن چند عامل می باشد که باید در کنار سایر عوامل
در نظر گرفته شوند. لذا شایسته است با دیدی واقع بینانه به مسأله ازدواج
بنگریم. هرچند که شما در مکاتبه خود اشاره ای به دلایل تأخیر در ازدواج تان
نکرده اید و ما از بسیاری از شرایط شما بی اطلاعیم ولی دلیل این تأخیر هر
چه باشد شایسته است که به خوبی مورد بررسی قرار بگیرد و به رفع موانع موجود
بپردازید.

*** و اما در ارتباط با آداب دعا و درخواست حاجت از قدرت بی انتهای الهی و شرایط استجابت آن توجه به نکات زیر لازم و ضروری است :
– انسان به هنگام دعا کردن، با قلب و زبان، فقط باید خدا را بخواند و از
خدا طلب برآورده شدن حاجت را داشته باشد. گاه انسان در دعا با زبان، خدا را
می خواند، ولی در قلب و ذهن، چشم امید به خلق خدا دارد. این خود مانعی است
بر سر راه استجابت دعا.
– در هنگام دعا باید «مضطر» بود. مضطر همچون کسی است که در دریا خود را در
حال غرق شدن می بیند و برای خود پناهی جز خدا نمی یابد؛ در این صورت چگونه
خدا را می خواند؟
– ما باید به هنگام دعا یقین داشته باشیم که حق‏تعالى قادر است- اگر این
دعا و خواسته به مصلحت ما باشد و منافات با حکمت الهى و نظام آفرینش و
ربوبیت نداشته باشد- حاجت ما را برآورده مى‏نماید و اگر مصلحت نباشد به
بهترین شکلى آنچه که خیر و صلاح ما را در آن مى‏بیند عنایت مى‏فرماید و
تشخیص اینکه دعای ما به چه علتی در حال حاضر اجابت نشده است، به عهده ما
نیست؛ بلکه آن چیزى که بر عهده ما و کار و وظیفه ما است تلاش و دعا نمودن و
میل و نیت و قصد و یقین به اجابت آن است؛ مصلحت‏سنجى و محاسبه خیر و شر آن
بر عهده رب‏العالمین است. مهم این است که بدانیم دعا خود عبادت مستقلى است
و تنها براى خواستن و برآوردن حوائج نیست. دعا گفتگو با خدا و خواندن
حق‏تعالى است که ممکن است در ضمن آن سؤال و تقاضا و درخواست نیز باشد و یا
نباشد.
– ممکن است خداوند برای امتحان بنده، حاجت او را ندهد، یا به تأخیر اندازد.
اگر در دل، باور کنیم که همه نقص ها از ما است، مشکل حل می شود. حضرت یونس
نبی (علیه السلام) گفت: «انی کنت من الظالمین» سپس دعایش مستجاب شد؛
«فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین»
– اگر به فرض، صلاح ما در برآورده شدن حاجتمان نباشد، خداوند جبران می کند.
در روایت آمده که اگر اجابت دعا به صلاح بنده نباشد، گناهی از او برداشته
می شود و یا اگر گناهی نداشته باشد، درجه ای بر درجات او افزوده می شود.
براستی آیا این، خود اجابت دعا نیست!
– نکته ای که گاهی برخی از جوانان علیرغم آشنایی داشتن با اهمیت آن به آن
خیلی توجه نمی کنند که البته در بسیاری از مواقع برایشان تبدیل به یکی از
بزرگترین موانع پیشرفت و عدم کسب موفقیت می شود عدم رضایت والدینشان از
آنها و یا برخورد نامناسب آنها با پدر و مادرشان می باشد. در بسیاری از
مشاوره ها از دوستانی که واقعاً علاقمند به رفع مشکل شان هستند می خواهیم
که از پدر و مادرشان بخواهند تا برایشان دعا کنند و صد البته این درخواست
به راحتی صورت نمی پذیرد، مگر با برقراری یک ارتباط صحیح عاطفی با والدین.
مراقب باشید که در مقابل هر رفتاری از والدینتان، رفتار شما با ایشان آنقدر
توأم با لطافت و مهربانی باشد که دعای خیرشان از اعماق وجودشان نثار لحظه
لحظه زندگی تان شود و به این ترتیب از برکات این لطف خداوندی استفاده مفید
کنید. از والدین تان بخواهید که برای گشایش در امر ازدواج تان برایتان دعا
کنند. انشاالله اجابت می شود.
* به دو نکته مهم زیر نیز توجه داشته باشید :
۱. اولاً اجابت دعا همیشه آن نیست که خواسته انسان به همان گونه و در همان
زمانی که توقع دارد، برآورده شود؛ گاهی انسان ‌خواسته‌هایی دارد که برآورده
شدنی نیست، یا اگر مستجاب شود، به ضرر او یا دیگران است، و او نمی‌داند،
یا اجابت دعا به مقدمات و شرایطی نیاز دارد که فراهم نیست، یا زمان آن هنوز
فرا نرسیده و ده‌ها دلیل و احتمال دیگر.
۲. ثانیاً درست است که دعا براى فراهم شدن زمینه ازدواج با همسری شایسته از
کارهای مستحب و مورد ترغیب است اما با دست روی دست گذاشتن و در خانه نشستن
و فقط دعا کردن مشکلی حل نمی شود بنابراین ابتدا باید موانع ازدواج تان را
شناسایی کرده و با تمام توان برای رفع آنها تلاش کنید و آنگاه در کنار آن
از دعا هم غافل نشوید.

*** در پایان، نظرتان را به چند دعا و راهکار عملی برای فراهم کردن شرایط ازدواج نیز جلب می کنیم :
۱. به دعا و توسل خود ادامه دهید. هر روز یا شب سوره یس را بخوانید .
۲. از حضرت آیت الله بهجت (ره) نقل شده است برای برطرف شدن این مشکل، نماز
جعفر طیار بخوانید و پس از آن دعایی که در کتاب زاد المعاد مجلسی آمده
بخوانید ( این دعا در کتاب شریف مفاتیح الجنان در ضمن نماز جعفر طیار ذکر
شده است ) و در پی آن به سجده روید و تلاش کنید که حتماً گریه کنید، گرچه
به مقدار کم؛ همین که چشمتان را اشک گرفت حاجت تان را از خدا بخواهید. این
عمل را تا زمانی که حاجت تان روا شود انجام دهید و اگر نشد بدانید یا کم
خوانده اید و یا با اعتقاد کامل نخوانده اید. هم چنین در جای دیگر فرموده
اند : آیه « رَبَّنا هَب لنا مِن ازواجِنا و ذُریّاتنا قُرَّهَ اَعیُنٍ وَ
اجعلنا لِلمُتَّقینَ اماماً » را بسیار بخوانید تا ان شاء الله در زمان
مقرر همسری لایق، نصیب تان گردد.
۳. آیات ۷۵ تا ۸۲ سوره یونس را زیاد بخوانید.
۴. در صورت امکان در موقع آمدن خواستگار، سوره الرحمن را همراه داشته باشید.
۵. دعا و توسل به اهل بیت (ع) را فراموش نکنید، به ویژه توسل به حضرت امام جواد علیه السلام را در برنامه روزانه خود قرار دهید.
۶. بعد از نماز صبح ده مرتبه این دعا را بخوانید و هر روز تکرار کنید تا
خداوند گشایش عنایت فرماید:« لا حَول وَ لا قُوّهَ اِلا بِالله. تَوکَّلتُ
عَلی الحَیِ الّذی لا یَموت وَ الحَمدُ لِله الَّذی لَم یَتَّخِذ وَلداً وَ
لَم یَکُن لَهُ شَریکٌ فِی المُلک وَ لَم یَکُن لَهُ وَلیٌ مِن الذُّلِّ
وَ کَبِّرهُ تَکبیراً ».
۷. شب جمعه بعد از نماز عشا بگویید: « لا اِلهَ اِلا اَنت. سُبحانَکَ اِنّی
کُنتُ مِنَ الظالِمین». اگر این ذکر را در سجده چهار صد مرتبه بگویید، به
اجابت نزدیک تر است.
۸. نزدیک ظهر روز جمعه دو رکعت نماز بخوانید، در رکعت اوّل بعد از حمد و
توحید سه آیه اوّل سوره فتح (یعنی تا نصراً عزیزاً) را بخوانید. در رکعت
دوم بعد از حمد و توحید سوره الم نشرح را بخوانید؛ بعد از سلام نماز، تسبیح
حضرت فاطمه سلام الله علیها را بگویید و حاجت خود را از خدا بخواهید.
۹. هر روز به ویژه بعد از طلوع آفتاب زیارت عاشورا و سوره یس و الرحمن را تلاوت کنید.
۱۰. همچنین شما برای رسیدن به یک ازدواج خوب می توانید در مکانهای سالم مثل
مساجد و حسینیه ها در رفت و آمد باشید. در کانون های مذهبی فعالیت کنید و
در مجالس مذهبی بیشتر شرکت کنید. افراد مؤمن اکثراً در این مکانها در رفت و
آمد هستند. از این رو بستر مناسبی است، برای یک ازدواج مناسب ان شاءالله.
امیدواریم با توکل به خداوند متعال و استعانت از اهل بیت علیهم السلام و
عمل به راهکارهای ارائه شده همسری شایسته بیابید و زندگی بانشاط و موفقی در
پیش رو داشته باشید.

موفق و پیروز باشید.

سیدی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

دختری هستم که به درس خواندن بسیار علاقه مند بودم و این علاقه مرا به درس و
دانشگاه کشاند، اما تاکنون که ۲۵ سال دارم هیچ خواستگاری نداشتم و حالا که
سرشار از احساسات پاک هستم و نیاز به یک همدم دارم که خلأ های روحی ام را
پر کند این موقعیت برایم پیش نمی آید. گاهی با دیدن دختران فامیل که از من
کوچکترند و ازدواج به موقع کردند و دارای بچه هم هستند، آنقدر از خودم
ناراحت می شوم که با خودم می گویم که با داشتن همه امتیازهایی که نسبت به
آنها دارم، چرا من نباید مانند آنها به موقع ازدواج کنم و دارای همسر باشم.
در اینکه تحصیلات باعث باز شدن فکر انسان می شود و او را از تاریکی به
روشنایی می برد شکی نیست، اما نمی دانم چرا دختری که تحصیلات بالا دارد
باید محکوم به تنهایی باشد. با وجود همه امید هایی که به خدا دارم گاهی
تنهایی بر سرم سایه می افکند و فکر می کنم که تا لحظه مرگ باید تنها باشم.
شاید مواردی را که من به عنوان یک دختر بیان کردم در پسری هم وجود داشته
باشد، اما چرا باید اینگونه باشد؛ دختران و پسرانی که دوست دارند به عنوان
همسر کنار هم باشند و باعث آرامش روحی هم شوند، مانند تشنه ای هستند که آبی
را به لبهایش برسانند و از او دریغ کنند؟ انسان هرچند پدر و مادر و خواهر و
برادر و دوست مهربان و دلسوز داشته باشد اما هرگز جای همسری مهربان و
خداجو را نمی گیرد! باوجود همه این مسایل به دلیل نداشتن رابطه با پسری (به
جز در مسایل درسی) اگرروزی برایم خواستگار آمد نمی دانم چطور برخورد کنم.
خواهش می کنم به خاطر خدا هم شده مرا مفصل راهنمایی کنید (خواهش میکنم از
بیان پاسخی تکراری بپرهیزید چرا که من تمام سایت شما را همیشه مطالعه می
کنم). همین که بدانم بعد از خدا کسی هست که به احساساتم اهمیت می دهد
بسیارخوشحال می شوم. با تشکر فراوان.        

مدیر سایت
پاسخ به  سیدی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

با سلام و درود خدمت خواهر گرامی و همه مراجعین محترم
در قسمتی از نامه تان گفته اید «خواهش می کنم از بیان پاسخی تکراری
بپرهیزید چرا که من تمام سایت شما را همیشه مطالعه می کنم»؛ اکنون اجازه
بدهید از شما بپرسم چقدر از مطالب و راهکارهایی که در سایت پرسمان به آنها
به عنوان موانع ازدواج و نداشتن خواستگار توضیح داده شده است را عمل کرده
اید. بگذارید مثالی برایتان بزنم: فرض کنید کسی سرما بخورد، به پزشک مراجعه
کند اما نسخه دکتر را گوشه جیبش بگذارد. آیا خوب می شود؟ مطمئنا نه!!!
خواهر گرامی شما علم و آگاهی در مورد علل نداشتن خواستگار را با مطالعه
مقاله ها و پرسش و پاسخهای موجود در سایت پیدا کرده اید ، اما راهکارها را
به کار نگرفته اید! درست مثل همان نسخه!
پس باید دست بکار شوید. از همین الان تصمیم بگیرید و مطالب زیر را ( هر چند
به نظرتان تکراری بیاید) با دقت بخوانید و سعی کنید آنها را در زندگیتان
بکار بگیرید.
قبل از پرداختن به موضوع اصلی شما یعنی دلایل خواستگار نداشتن تذکر چند نکته ضروری است.
خواهر گرامی؛ دغدغه شما برای ازدواج در سنین جوانی، امری طبیعی است؛ زیرا
ازدواج یکی از مسائل اساسی زندگی است که در دوره جوانی اتفاق می‏افتد اما
اهمیت این مسئله نباید موجب نگرانی شدید شده و زندگی شما را مختل سازد.
نگران این که چرا تا به حال موفق به ازدواج نشده اید ،نباشید چرا که:
۱. نداشتن خواستگار یکی از مشکلات رایج در میان دختران امروزی است. این
مشکل بسیار فراگیر شده و اختصاصی به شما ندارد. با توجه به شرایط موجود،
نداشتن حتى یک خواستگار چیز بعیدی به نظر نمی‌رسد، چرا که همه ما در
پیرامون خود شاهد دخترهای بسیار شایسته‌ای هستیم که به هر دلیلی حتى یک
خواستگار نداشته‌اند.
۲. امروزه سن ازدواج در جامعه ما بالا رفته است و طبیعتاً دخترها هم دیرتر
ازدواج می کنند. الآن مثل قدیم نیست که دختری که مثلاً به سن ۲۰ سالگی
رسیده دیگر امیدی به ازدواج و یافتن همسر نداشته باشد. در حال حاضر میانگین
سن ازدواج در دختران حدود ۲۴ سال است که شما فاصله چندانی با میانگین
ندارید. گذشته ازآن در حال حاضر امتیازات فراوانی از جمله تحصیلات
دانشگاهی، اعتقاد دینی سالم و … دارید که بسیاری از دختران ندارند.
۳. شاید در سنین پایین تر موقعیت های بهتری برای ازدواج فراهم شود اما
خداوند بهتر می داند صلاح هر فردی در ازدواج در چه سنی است. بى‏تردید
خداوندى که شما را آفریده ، کفو و همسر مناسب و متناسب با شما را نیز در
نظر گرفته است و به موقع او را روانه‏ منزل شما خواهد کرد ،به گونه ای که
هیچ چیزى نخواهد توانست مانع ایجاد پیوند و ازدواج شما شود.
و اما نداشتن خواستگار و علل آن:
متاسفانه در جامعه ما قانون نانوشته ای در میان مردم باب شده که خوبی دختر
را می توان از تعداد خواستگارانش فهمید. یعنی هر دختری که تعداد
خواستگارانش زیاد باشد معلوم می شود که دختر خوبیست و اصل و نسب دار است
اما اگر دختری در زمان متعارف جامعه ازدواج نکند یا خواستگار زیادی نداشته
باشد این طور تعبیر می شود که حتماً مشکلی دارد که کسی سراغش نمی رود!
آن وقت است که دختران و خانواده هایشان روز به روز نا امیدتر، نگران تر و
دستپاچه تر می شوند و اعتماد به نفس خود را در زمینه ازدواج از دست می
دهند.
معمولاً افراد در مقابل این مساله (نداشتن خواستگار) به دو نحو برخورد می
کنند. برخی با آن کنار آمده و منتظر فراهم شدن شرایط خوب می شوند ولی برخی
دیگر مدام در تلاشند تا از طرق مختلفی چون برقراری آشنایی های نادرست،
دعانویسی و… خود را از این مهلکه نجات دهند.
اما به واقع علت اصلی نداشتن خواستگار چیست؟ به طور کلی علل و عوامل نداشتن خواستگار را می توان در دو دسته تقسیم کرد:
۱) عوامل فردی: عللی که خود فرد باعث ایجاد آنها شده است.
۲) عوامل بیرونی: عللی که عامل ایجاد آن ها خود فرد نبوده است.

طبیعی است که اگر مانعی بر سر راه شما وجود دارد ابتدا باید سعی کنید آن را
برطرف نمایید. ( از آنجا که ما در مورد بسیاری از مسایل زندگی شما اطلاعی
نداریم مطالب زیر را بیان می کنیم و این خود شما هستید که باید با دقت در
این مطالب و بررسی وضعیت خود پاسخ مناسب را بیابید).
۱) عوامل فردی
– گاهی دختر دچار خطا یا انحراف اجتماعی، اخلاقی و… شده و یا یک صفت
اخلاقی ناپسند دارد که تمام اهل محل آن را می دانند. این امر از سویی باعث
سلب اعتماد مردم محل و از سوی دیگر باعث مردود شدن وی در تحقیقات محلی
افراد غریبه می شود. به همین دلیل کسی به خواستگاری ایشان نمی رود که البته
باید تا حدودی در این رابطه به مردم حق داد. تنها راه رهایی از این مشکل
توبه حقیقی دختر به درگاه خداوند و کمک خواستن از او برای تغییر و اصلاح
است. اگر فرد واقعاً توبه کرده و درستکار شود، مردم با دیدن رفتار تغییر
یافته اش، به مرور زمان دوباره به وی اعتماد می کنند.
– گاه برخی از دختر خانم ها به علل مختلفی چون خجالتی بودن، کمرویی،
درونگرایی و… از حاضر شدن در جمع های خانوادگی یا دوستان سر باز می زنند و
به قولی انزواجو می شوند. در این حالت نیز اولاً به دلیل این مشکل شخصیتی
شان و ثانیاً به خاطر دیده نشدن توسط واسطه ها دچار تاخیر در ازدواج می
شوند. راه چاره این مشکل، توسعه روابط اجتماعی دختر و خانواده او است. در
چنین مواردی پیشنهاد می گردد چنین دخترانی با حفظ عفت و رعایت ضوابط اخلاقی
و شرعی در مجامع و محافل زنانه نظیر روضه های خانگی، مراسم هیأت های مذهبی
و … حضور یابند تا زمینه آشنایی مادران نیازمند عروس و یا واسطه ها با
چنین دختری مهیّا گردد.
همچنین شرکت در جمع های جدید به شما فرصت دیده شدن می دهد و در محیط های
جدید می توانید عقاید خود، شخصیت و ظرفیت اداره یک زندگی را به دیگران نشان
دهید.
به عبارتی، پختگی شما تا زمانی که پشت پرده باشد، کسی را به سوی شما جلب
نمی کند. شما باید در محیط های اجتماعی سالم رفت و آمد داشته باشید و
قابلیت های خود را نشان دهید. حتما منظورمان را از قابلیت متوجه می شوید.
یعنی آن چه که احترام دیگران را نسبت به شما برمی انگیزد و نشان می دهد شما
یک سر و گردن از دیگر دختران بالاترید و آمادگی یک زندگی واقعی را دارید.
– مشکل دیگر برخی از دختران ایراد گرفتن های زیاد از خواستگاران است. البته
هیچ دختری در خودآگاهش خود را یک آدم سخت گیر نمی داند. پای صحبت بیشتر
این دخترها که بنشینید می شنوید: «مگر من چه توقعی دارم؟ من که خانه و ویلا
و مهریه و شیربها نخواستم. همین قدر که پسری مرد زندگی باشد برای من کافی
است»
اما خیلی از همین دختران پای انتخاب که می رسد، دچار وسواس های بیهوده می
شوند: «نکند تک پسر بودنش باعث لوس شدن او شده باشد؟ نکند پرجمعیت بودن
خانواده او بعدها برایم مشکل تراشی کند؟ این خواستگار را نمی پسندم چون چاق
است… این یکی پدرش را از دست داده و باید سرپرست خانواده خودش هم باشد
… مگر می شود با پسری که دانشجو است ازدواج کرد؟ و…» همین وسواس هایی
که به نظر خیلی از خانواده ها منطقی به نظر می رسد، باعث بالا رفتن سن
دخترها و در نهایت نبود خواستگار می شود.
۲) عوامل بیرونی
– اما همه انتقادها به دختر خانم ها مربوط نمی شود. خیلی وقت ها این پسران و
خانواده آنها هستند که این مشکلات را دامن می زنند. مثلا با عرض تاسف یکی
از مهمترین ملاک های انتخاب همسر در این روزها چه از سوی پسر و چه از سوی
خانواده او داشتن زیبایی بسیار دختر است. یک دختر همه چیز تمام دختری است
که زیبا، خوش ظاهر، مقید باشد و خانواده داری او با تمکن مالی خانواده
تعبیر می شود. همین امر باعث شده که دخترانی که از زیبایی کمتری برخوردارند
یا متمکن نیستند با مشکل عدم خواستگار مواجه باشند.
– گاهی مشاهده می شود که برخی از دخترها به دلیل وجود نقص عضو یا مشکل جسمی
با این مشکل درگیر می شوند که یقیناً این امر نوعی آزمایش از جانب خداوند
برای محک فرد می باشد. البته افراد این دو دسته می توانند با گسترش
استعدادها و توانمندی های خود در زمینه های متفاوت علمی، هنری و… نواقص
خود را جبران و توانمندی هایشان را به رخ دیگران بکشانند.
– مشکل دیگر برخی از دخترهای جوان بزهکاری و شرایط نامساعد اخلاقی پدر،
مادر، برادر و دیگر افراد خانواده شان است. والدین باید بدانند که اشتباه
هر یک از اعضا و بدنامی خانواده ابتدا به پای جوانان در شرف ازدواج آن
خانواده به خصوص دخترهایشان نوشته می شود. به همین دلیل باید تمام سعی خود
را برای اجتناب خود و اعضای خانواده از مشکلات اجتماعی و اخلاقی بکنند.
– نداشتن هم کفو و همتا معضل دیگر برخی از دختران است. مثلاً دختری تحصیل
کرده که در محیطی کوچک و روستایی زندگی می کند و همتایی برایش وجود ندارد.
در چنین مواردی یکی از راهکارها هجرت و نقل مکان کل خانواده به محله و یا
شهر بزرگتر و یا میهمان شدن خود دختر( در صورت نبودن مانع و با رعایت ضوابط
اخلاقی و شرعی) در منزل یکی از محارم در شهری بزرگتر است.
– گاه دیده می شود که خانواده ای محترم در محله ای بدنام و یا معروف به
فساد زندگی می کنند. یقیناً دختر این خانواده با مشکل نبود خواستگار مواجه
می شود. زیرا هر کسی که قصد ازدواج با وی را داشته باشد ابتدا وارد محله می
شود تا از همسایه ها تحقیق کند و اگر ببیند که محل سکونت دختر در محله ای
بدنام می باشد گمان می کند که خانواده یا خود دختر نیز مشکل دارند. راهکار
مقابله با این مشکل ترک محل است. هجرت حرکتی مقدسی است که شاید یکی از
مصادیقش همین جا باشد.
– فرهنگ های اشتباه و کوته نظرانه، عامل بیرونی دیگری است در ایجاد نبود
خواستگار برای برخی از دختران. فرهنگ هایی چون «دختر کوچک ازدواج کرده و
دختر بزرگتر مانده. حتماً ایراد و اشکالی دارد که کسی دختر اول را نگرفته
است.»، «سطح مالی پایین خانواده دختر و عدم تامین جهیزیه از طرف آنها» و…
همه و همه فرهنگ های غلطی هستند که متاسفانه مثل قارچ های سمی در جامعه
ما رشد یافته اند و کسی به بیهودگی شان نمی اندیشد.
حال چه کنیم؟ در شرایط کنونی چه کار باید کرد؟ دختر خانمی که خواستگار
ندارد چگونه می تواند این آرامش فکری را داشته باشد؟ آیا می توان جایگزینی
برای نیازهای ارضاء نشده معرفی کرد؟ آیا می توان این نیازها را مهار کرد؟

انشاءالله توجه و عمل به نکات زیر بسیاری از مشکلات شما را حل خواهد کرد :
۱. شما تنها فردى نیستید که با این مساله مواجه هستید؛ لذا آن را به عنوان یک مساله ببینید نه یک معضل و مشکل لاینحل.
۲. زود ازدواج ‏کردن نشانه موفقیت در امر ازدواج و تأمین خوشبختى و سعادت
همیشگى نیست. با کمى دقت و تفحص در بین همسایگان، فامیل و دیگران، مشاهده
می کنید که فرآیند خواستگارى و ازدواج، معمولاً یک فرآیند طولانى مدت و
نیازمند زمان و دقت کافى است. چه بسا همین تأخیر، شناخت و آگاهى‏تان را از
موضوعات و معیارهاى ازدواج بیشتر و عمیق‏تر کند و موفقیت در این امر مهم و
حیاتى را چندین برابر کند که در نتیجه به صلاح شما خواهد بود.
۳. ازدواج همه زندگی نیست ، بلکه تنها یک بعد از ابعاد زندگی است . پس تا
زمانی که شرایط ازدواج برایتان فراهم نشده، از فرصت استفاده کنید و در سایر
ابعاد مثل تحصیل در مقاطع بالاتر و … بکوشید.
۴. از منفی بافی و افکار منفی باید اجتناب شود. اگر می خواهید سالم بمانید و
جوانی خود را حفظ کنید ناراحتی و افکار مزاحم را از خود دور کنید و بدانید
که آنچه باعث ناراحتی و مشکل می شود افکار منفی و نوع دید ما به دنیا و
وقایع است. در بسیاری موارد ما از یک حادثه طبیعی، برداشتی داریم که کاملا
متفاوت با واقعیت آن است. سعی کنید بدبینی را کنار بگذارید و به دنیا با
عینک خوشبینی نگاه کنید اجازه ندهید افکار منفی بر شما پیروز شود، آرامش را
در زندگی به خودتان هدیه دهید.
۵. طرز برخورد با خانواده و دوستان : رفتار مناسب ، با ادب و احترام و به
دور از شوخی زیاد و جلف بودن می تواند برای یک خانم مناسب باشد و نظر یک
آقا را جلب کند. طرز برخورد در جامعه نیز در این باره موثر است، بعضی خانم
ها ممکن است فکر کنند، برخورد مناسب در مواجهه با یک آقای نامحرم، اخم کردن
و بدخلقی است ولی این درست نیست، ما نباید با رفتار محرک، دیگران را تحریک
کنیم، ولی اخم کردن و بدخلقی هم مناسب نیست.
۶. کم کردن توقعات: یکی از موانع مهم پیش روی ازدواج جوانان توقعات بالا می
باشد که با کم کردن این توقعات و بیان این مساله در موقعیت های مناسب می
توانند زمینه ازدواج را ایجاد کنند. همچنین یکی از مواردی که می تواند مانع
ازدواج باشد و آقا را از اقدام به خواستگاری منصرف سازد موقعیت اقتصادی
خوب خانواده خانم است یعنی آقا این جرات را ندارد که اقدام به ازدواج کند،
که بیان کردن این مساله در جمع دوستان و بستگان که انتظارات من برای ازدواج
بالا نیست می تواند راه حل مناسبی برای آن باشد.
۷. افزایش مهارتها: تلاش بیشتر و روزافزون برای شکوفایی استعدادها و
توانایی‌های خود و یادگیری فنون و هنرهای مختلف و پر کردن اوقات فراغت
داشته باشید. دخترانی که شایستگی های لازم در زمینه های اخلاقی، اجتماعی،
مهارت های زندگی و امتیازات ویژه دیگر در جامعه کسب می کنند، نسبت به دیگر
دختران خواهان بیشتری دارند.
۸. نیکو کردن اخلاق حسنه و خوش برخورد بودن: در محیط اطراف به خصوص در خانه سعی کنید با کمال متانت و گذشت و فداکاری رفتار کنید.
۹. صبور و بردبار بودن: چرا که صبر و شکیبایی کلید معنویات و گشایش‌های نعمت‌ها و الطاف الهی است.
۱۰. توجّه به ضعف‌ها و خصلت‌های ناپسند خود و رفع آنها: چه بسا به دلیل
وجود یک صفت بد یا یک رذیله اخلاقی و رفتاری در ما، خداوند نعمتی و یا لطفی
را از ما دور کند.
۱۱. توجه نکردن به حرف و حدیث های مردم و برخورد کردن با آنها به صورت سعه صدر و گذشت از آنها با کمال بزرگواری.
۱۲. حضور در جمع ها با شرکت کردن در مجالس مذهبی- فرهنگی- هنری و … و نشان دادن توانمندی های و کمالات روحی و اخلاقی خود.
۱۳. توجه به این مطلب که دنیا به آخر نرسیده و اساساً هدف اصلی و نهایی
زندگی که ازدواج کردن نیست. با ازدواج نکردن نیز می توان به آن اهداف
متعالی دست یافت.
۱۴. برای تعجیل در ازدواج به حضرات ائمه اطهار علیهم السلام بویژه امام جواد علیه السلام متوسل شوید.
۱۵. آیه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا قُرّهَ أَعْینٍ
وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ إِمامًا»(سوره فرقان آیه ۷۴) را زیاد بخوانید.
۱۶. در مهمانی های خانوادگی و مراسم گوناگون در میان سخنان خود به صورت غیر
مستقیم نسبت به ازدواج با جوان پاک و متدینی ابراز علاقه کنید.
۱۷. یک احتمال را هم نباید ندیده گرفت و آن اینکه شاید خواستگارانی برای
شما آمده یا می آید اما چون در حال تحصیل هستید والدینتان چیزی در مورد
آنها به شما نمی گویند و یا اینکه آنها دارای معیارهای لازم نیستند لذا
والدینتان ترجیح می دهند صحبتی در مورد آنها نکنند تا شما با فکری آسوده به
تحصیلتان بپردازید. لذا بدون خجالت با والدینتان در این مورد صحبت کنید و
تمایلتان به ازدواج را به اطلاع آنها برسانید. اگر صحبت رودررو با آنها
برایتان سخت است با شخص دیگری از خانواده یا بستگان که راحت ترید صحبت کنید
تا نظر شما را به اطلاع والدینتان برساند.
و حرف آخر این که:
توجه به امتحانات و آزمایش های الهی داشته باشیم که مبادا با بی صبری، اجر
خود را از دست داده و مشکلات را بیشتر نماییم. ضمن اینکه خداوند متعال
کسانی را که به هر جهت اسباب و امکانات ازدواجشان فراهم نشده و
نتوانسته‌اند ازدواج کنند، دستور داده که تقوی و پاکدامنی پیشه کنند تا
خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند. «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا
یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّی یُغْنِیَهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»[ نور/۳۳.]. پس
آنچه که در زندگی در درجه اول اهمیّت دارد، بندگی و اطاعت خداوند و حفظ
پاکدامنی و عفّت است.
خواهر محترم، در پایان شاخه گلی از گلستان نبوی پیش کش شما می کنیم: پیامبر
خدا(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «آنچه از دنیا نصیب تو باشد، اگر ناتوان
هم باشى، به تو مى رسد و آنچه به زیان تو باشد، به زور نمى توانى آن را از
خود دور کنى. هرکس به آنچه از دستش رفته امید نداشته باشد، آسوده است و هر
کس به آنچه خداوند روزى اش کرده، خرسند باشد، شادمان مى گردد ».
خواهر گرامی به یاد داشته باشید که باد با شمع های خاموش کاری ندارد، اگر بر تو سخت می گذرد بدان که روشنی.
تو شاهکار خالقی تحقیر را باور مکن
بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست، تقدیر را باور مکن
تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن، تصویر را باور مکن
خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو، زنجیر را باور مکن

س
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

دختری ۳۰ ساله هستم که در حال حاضر به عنوان دانشجوی دکترا مشغول تحصیل
هستم. در خانواده و دانشگاه، فرد مناسب از نظر سنی برای ازدواجم وجود
ندارد. نمی دانم چگونه می توانم فرد مناسب از نظر دینی و اخلاقی با خودم
بیابم. راهنماییم کنید.        

مدیر سایت
پاسخ به  س
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

خواهرر محترم؛ هر چند دغدغه ازدواج در سنین جوانی برای جوانان عزیز و گرامی
امری طبیعی است، ولی با توجه به عواملی که سن ازدواج را افزایش داده و
موانعی که بر سر راه ازدواج برای جوانان وجود دارد، نباید عدم توفیق در
ازدواج موجب نگرانی و اضطراب شدید شود و نگرش فرد به جهان و نظام آفرینش را
تغییر دهد یا موجب مشکلات روحی و بیماری گردد؛ زیرا نداشتن خواستگار یکی
از مشکلات رایج در میان دختران امروزی است. این مشکل بسیار فراگیر شده و
اختصاصی به شما ندارد. با توجه به شرایط موجود، نداشتن حتى یک خواستگار چیز
بعیدی به نظر نمی‌رسد، چرا که همه ما در پیرامون خود شاهد دخترهای بسیار
شایسته‌ای هستیم که به هر دلیلی حتى یک خواستگار نداشته‌اند.

همانطور که ذکر شد امروزه سن ازدواج در جامعه ما بالا رفته است و طبیعتاً
دخترها هم دیرتر ازدواج می کنند. این واقعیت اجتماعی مطلوب نیست و باید در
پی کاهش آن بود؛ اما باید به عنوان یک واقعیت تلخ و رنج آور پذیرفته شود.
در جامعه ما برخی دختران حتی در سنین بالاتر از ۳۰ سال ازدواج می کنند و
ازدواج موفقی هم دارند. بنابراین، باید گفت: کلبه احزان شود روزی گلستان غم
مخور.
لذا با توجه به آنچه گفته شد گمان نکنید که تعدد خواستگار، نشانه یا دلیل
برترى یا داشتن کمال است و نداشتن آن نشانه نقص و ضعف. چنان نیست که همه
دختران داراى خواستگارهاى متعدد چنین و چنان باشند. خیلى از خانم‏هاى متأهل
که در زندگى مشترک خود نیز خوشبخت هستند، مى‏گویند شوهر من اولین و آخرین
خواستگارم بود. پس کثرت خواستگاران خیلى مهم نیست.

*** نکاتی که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد توصیه های ما برای کاستن نگرانی شما از وضعیت پیش آمده و حل این مسئله است :
۱. اولین نکته ای که شایسته است بدان توجّه داشته باشید
آن است که باید ببینید دلایل نداشتن خواستگار و موانع ازدواج شما چیست؟ و
با دقت این موانع را شناسایی و برای رفع آنها تلاش کنید. گاهی وقتها راهی
جز این نیست که شما یک تغییری در خود و یا در ساختار خانواده ایجاد کنید.
یعنی بررسی کنید که علت این رخداد چیست؟ اگر خود یا خانواده تان مقصر هستید
آن را مرتفع سازید؛ مثلاً ممکن است اگر بافت خانواده تغییر نکند همچنان
این مشکل باقی باشد. برای ایجاد تغییر، باید راهکار مناسب پیدا کرد؛ مثلا
اگر افرادی را در فامیل می شناسید که می توانند نقش مؤثر داشته باشند مشکل
را با آنها در میان بگذارید تا مشکل گشایی کنند و با بصیرت دادن به پدر و
مادرتان شرایط را تغییر دهند. گاهی اوقات نیز خانواده باید در رفتارهای
اجتماعی خود تجدید نظر کنند؛ چه بسا برخی از اشتباهات گذشته به ساختار
خانواده شما و همچنین به وجهه اجتماعی آن آسیب وارد کرده؛ باید نقاط ضعفی
که باعث این آسیب ها شده شناسایی و سپس در صورت امکان جبران کرد.
۲. به اندازه دیده شوید. تصدیق می کنید که مردم که نمی
توانند بیایند یکی یکی درب خانه ها را بزنند و دختران جوان دم بخت را جستجو
کنند؛ پس لازم است شما در محافل و مجامعی که در آن شأن و حرمت تان حفظ می
شود به اندازه لازم حضور داشته باشید؛ به ویژه در محافل مذهبی مثل مساجد و
حسینیه ها، البته با نیت جلب رضایت خداوند نه صرفاً جهت دیده شدن. این را
گفتم چون بعضی از دختر خانم ها یا در کنج خانه با تلویزیون و تلفن و
اینترنت مشغولند یا برعکس دائما بدون رعایت شأن و منزلتشان در کوچه و
خیابان و سلف سرویس دانشگاه و امثالهم مشغول جلوه نمائی هستند که در هر دو
صورت مردم در موردشان قضاوت خوبی نخواهند داشت. پس برای حضور در اجتماع
تعادل را حفظ کنید.
۳. درست دیده شوید. مطمئناً شما هم خوب می دانید که حتی
ناپاک ترین پسران هم برای ازدواجشان به دنبال دخترانی پاک می گردند (که
البته خدای متعال، به استناد آیه ۲۶ سوره مبارکه نور مانع چنین ازدواجی می
شود) لذا همچنان در انظار مردم، عفیف و پاک حاضر شوید و در صورتیکه مانتوئی
یا چادری هستید، لطفاً کامل از این دو پوشش استفاده کنید، چون معنی ندارد
دختر خانمی چادر را مثل شنل به سر کند در حالیکه مانتوی قرمزش زیر آن جلوه
نمائی کند یا موهایش از زیر چادر به وضوح در معرض دید نامحرم باشد یا
دخترخانمی مانتو تنگ و کوتاه و نامناسب به تن کند یا روسری را آنچنان به سر
کند که نیمی از موی سرش را بیشتر نپوشاند. اینها را گفتم که بگویم مردم از
کیفیت پوشش شما در موردتان قضاوت می کنند.
۴. مؤدب باشید. من که تا به حال کسی را ندیده ام که معتقد
باشد که کم ادب است، اما حتماً شما هم اطرافتان انسان های مؤدب زیادی را
دیده اید و از نوع کلام و برخوردشان لذت برده اید (آدمهای متملق را نمی
گویم)؛ در هر صورت هر چقدر بیشتر مراقب اعمال و گفتارتان باشید خصوصاً
اینکه تمرین کنید خوب و بجا و به اندازه سخن بگویید برایتان بهتر است. حالا
برای اینکه متوجه شوید که چقدر مودب هستید کافیست نگاهی به رفتار و
گفتارتان با پدر و مادر و اطرافیانتان بیاندازید. از خدا خواهیم توفیق ادب /
بی ادب محروم ماند از لطف رب.
۵. سطح توقعات خود را پایین بیاورید. یکی از مشکلات اصلی
برخی از دختران که سال ها از سن ازدواجشان می گذرد و گاهی به همین دلیل
هرگز موفق به ازدواج نمی شوند ایراد گرفتن های زیاد از خواستگاران است.
البته هیچ دختری در خودآگاهش خود را یک آدم سخت گیر نمی داند. پای صحبت
بیشتر این دخترها که بنشینید می شنوید : «مگر من چه توقعی دارم؟ من که خانه
و ویلا و مهریه و شیربها نخواستم. همین قدر که پسری مرد زندگی باشد برای
من کافی است»؛ اما خیلی از همین دختران، پای انتخاب که می رسد، دچار وسواس
های بیهوده می شوند: «نکند تک پسر بودنش باعث لوس شدن او شده باشد؟ نکند
پرجمعیت بودن خانواده او بعدها برایم مشکل تراشی کند؟ این خواستگار را نمی
پسندم چون چاق است و …؛ این یکی پدرش را از دست داده و باید سرپرست
خانواده خودش هم باشد …؛ مگر می شود با پسری که دانشجو است ازدواج کرد؟
سطح تحصیلات این یکی با تحصیلات من جور در نمی آید! مگر می شود با کسی که
تحصیلاتش پایین تر است ازدواج کرد؟ و…» همین وسواس هایی که به نظر خیلی
از خانواده ها منطقی به نظر می رسد، باعث بالا رفتن سن دخترها و در نهایت
نبود خواستگار می شود. بنابراین سعی کنید تا خواست‏ها و تمایلات خود را در
سطح توانایى‏ها و امکانات تان تنزل داده و سطح توقعاتتان را اندکی پایین
بیاورید و از بعضی معیارهای سخت گیرانه چشم پوشی کنید، مثل معیارهایی که
بیشتر ذوقی و سلیقه ای هستند و خیلی برای ازدواج اولویت ندارند؛ مثلاً
تحصیلات عالی؛ به این ترتیب دامنه انتخاب بزرگتر می شود. این مسئله را که
سطح توقعات شما برای ازدواج بالا نیست در جمع ها و مناسبت های مختلف بیان
کنید.
۶. مرد رؤیاهایتان را فراموش کنید. دختران معمولاً در
خیالاتشان برای جزئیات زندگی آینده شان طرح و نقشه ها دارند، برعکس پسران،
اما این خیالات خصوصاً در مورد مرد زندگی شان گاهی دردسر ساز می شود. این
را گفتم که خواهش کنم اگر پسری از راه صحیح به خواستگاری تان آمد بی جهت و
بدون تحقیق در احوالاتش جواب رد ندهید. صرفاً چون شبیه مرد رویاهایتان
نیست. چون امکان دارد خیلی گزینه ها متعدد نباشد و بی همسر بمانید. بدانید
هیچ زنی تا به حال با مرد رویاهایش ازدواج نکرده، شما هم منتظرش نباشید.
۷. اگر زیبارو هستید، زیبا خو هم باشید. خصوصیت منفی غرور
و از خود راضی بودن بعضاً دامن گیر کسانی که چهره زیبائی دارند می شود
(مرد و زن هم ندارد)؛ اما شایسته است دختر خانمی که از نعمت چهره زیبا
برخوردار است مراقب باشد در دام غرور و تکبر بیجا گرفتار نشود، چون با این
خصوصیت یا منزوی می شود یا دشمنان زیادی پیدا می کند و بالعکس چنین دختری
اگر مسیر افتادگی و خضوع را در پیش گیرد به سرعت در بین خانم های دوست و
فامیل محبوب و مورد احترام می شود. افتادگی آموز اگر طالب فیضی / هرگز
نخورد آب زمینی که بلند است.
۸. هنر بیاموزید. خود شما هم اگر قرار باشد برای برادرتان
به دنبال همسری شایسته باشید، دختری که فنون خانه داری اعم از خیاطی و
آشپزی و … را خوب فرا گرفته یا خط خوشی دارد و احیاناً نقاشی هم می کند
در اولویت قرار می دهید تا دختری که بدون هیچ هنر و سررشته خاصی منتظر است
پسرها درب منزلشان را از پاشنه در بیاورند. یادتان هست که : هنر برتر از
گوهر آمد پدید.
۹. نباید از مسائلی که زمینه ساز خواستگاری است غفلت
کنید؛ مثلاً پاکیزگی و نظافت، شادابی، خوش اخلاقی، خوش سخن بودن، شوخی های
به جا میان همجنسان، رعایت کردن فرهنگ صحیح جامعه، و پرهیز از : گرفتگی
چهره و عبوس بودن، ابتذال اخلاقی، ژولیدگی و اظهارات دلسرد کننده، حالات
افسردگی و…. . بنابراین ضمن رعایت حجاب و مسائل شرعی ، سعی کنید با اقوام
و خویشان و دوستان ارتباط بیشتری داشته باشید و در جلسات خانوادگی و
خویشاوندی و دوستانه حضوری فعال داشته باشید؛ خصوصاً در مجالس زنانه با
ظاهری آراسته و زیبا حاضر شوید، به سر و وضع و آراستگی ظاهری خود بیشتر
برسید و از شلختگی اجتناب کنید، البته با رعایت حلال و حرام و اجتناب از
خودآرایی در مقابل نامحرم.
۱۰. همواره این نکته را بخاطر داشته باشید که خوشبختی و
عاقبت بخیری صرفاً در گروی ازدواج نیست. انسان باید قدر لحظه لحظه های عمر
خود را بداند، به ویژه ایام مجردی را چون فردا روز حسرتش را می خورید. چون
اگر توفیق ازدواج برایتان ممکن شد، پس از طی شدن دوران شیرین اول زندگی
خیلی مسائل برایتان عادی می شود و طعم روزمرگی را خواهید چشید؛ آنگاه وظیفه
همسرداری و تربیت اولاد و احیاناً کار و درس، شما را گاهی به این حسرت وا
می دارد که ای کاش قدر آرامش مجردی را بیشتر می دانستم. تازه این در صورتی
است که ازدواج موفقی داشته باشید و الّا خدای نکرده ازدواجی که منجر به
جدائی بشود که هیچ. اگر هم ازدواج مقدر شما نباشد که باز پشیمان می شوید که
چرا ایام خوش نوجوانی و جوانی ام را به جای اینکه به انجام وظائف و کارهای
روزانه ام بپردازم به فکر و خیال و حرص و جوش ازدواج گذشت و البته تجربه
نشان داده که دخترانی که با نظم فکری و روحی و به روال معمول زندگی می کنند
در ازدواج هم موفق ترند. اگر به اطرافتان وسیعتر و دقیقتر نگاه کنید، می
بینید دختران بسیاری هستند چون شما که هنوز همسر مناسبی نصیبشان نشده ولی
آرام و نجیب، دوران تجرد خود را با رضایت و نشاط در سایه تسلیم به درگاه
الهی می گذرانند و هیچ شکایتی هم ندارند. خواندن کتابهای خوب، انجام عبادات
و ارتباط قلبی با خدا، رفتار خوب با پدر و مادر و اطرافیان، صرف وقت با
دوستان شایسته و پاک، انجام ورزش های سالم، تفریحات شرعی و سالم، مسافرت و
فراگیری هنر و علم را می توان از مصادیق یک زندگی مجردی خوب دانست .
۱۱. انتهای آیه دوم و آیه سوم سوره مبارکه طلاق ( و من
یتق الله یجعل له مخرجا … ) را بخوانید و به آن ایمان داشته باشید. مطمئن
باشید که مجرد ماندن بسی بهتر است از ازدواجی ناموفق و نامناسب داشتن.
۱۲. برای همسریابی به جای اینکه منفعل باشید تا کسی بیاید
و شما را بیابد، سعی کنید بر تلاش های فعالانه خود در جهت انتخاب
بیفزائید. مثلاً استفاده از واسطه برای ازدواج امر پسندیده ای است؛ از این
رو چنانچه در اطراف خود شخص متدینی را سراغ دارید که به او علاقمند هستید
یا احساس می کنید می تواند همسر مناسبی برای شما باشد، از فردی آگاه، مورد
اعتماد، با تجربه، رازدار و دارای نفوذ و موجه بخواهید که با آن شخص و یا
خانواده او صحبت کند و به صورت غیر مستقیم (به گونه ای عمل کند که گویی شما
اصلاً از این ماجرا خبر ندارید) شما را به عنوان یکی از گزینه های ازدواج
به او معرفی کند.
۱۳. همچنین شما برای رسیدن به یک ازدواج خوب می توانید،
در مکانهای سالم مثل مساجد در رفت و آمد باشید، در کانون های مذهبی فعالیت
کنید و در مجالس مذهبی بیشتر شرکت کنید. افراد مؤمن اکثراً در این مکانها
در رفت و آمد هستند. از این رو بستر مناسبی است، برای یک ازدواج مناسب
انشاءالله.
۱۴. به این نکته هم توجه داشته باشید که درست است که در
جامعه ما این فرهنگ جا افتاده که سن مرد در زمان ازدواج از زن بیشتر باشد و
به دلایلی مشاروان ازدواج هم این امر را توصیه می کنند، اما باید گفت این
یک قاعده و اصل اساسی در ازدواج نیست. لذا اگر خواستگاری داشتید که سنش از
شما کمتر بود اما حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد ملاکها و معیارهای یک همسر مناسب را
داشت و تفاوت سنی برایش اهمیتی نداشت ( و البته خود شما هم بتوانید با این
مسئله کنار بیایید) ازدواج با ایشان را قبول کنید و بقیه مسائل را با
هنرمندی خود در طول زندگی مشترک با تفاهم و توافق حل کنید.

*** نکته پایانی :
خواهر گرامی؛ توصیه نهایی ما به شما این است که وسواس را کنار بگذارید.
محافظه کاری های بی مورد را کنار بگذارید و با ازدواج، وسواس گونه برخورد
نکنید. اگر خواستگارهایی دارید که حاضر نیستید حرف هایشان را بشنوید یا اگر
گاهی فامیل و دوستان تان کسی را برای ازدواج به شما معرفی می کنند اما شما
اهمیتی نمی دهید، باید کمی در نگاه تان تجدید نظر کنید. شاید یکی از همین
موارد بتواند همسر ایده آلی برای شما باشد. از خواستگاران خود نترسید و تحت
نظارت خانواده ها، چند جلسه ای با آنان صحبت کنید و بعد تصمیم بگیرید،
مشکلات کوچک خواستگارانتان را ،بهانه «نه» گفتن نکنید. فراموش نکنید که هر
کسی با هر شخصیتی هم که باشد، مشکلاتی دارد که می توان از آن ها ایراد
گرفت. شما نمی توانید یک شخصیت بی عیب و نقص را به عنوان همسر تان انتخاب
کنید چون اصلا چنین شخصیتی وجود ندارد؛ اما سعی کنید فردی را انتخاب کنید
که بتوانید با مشکلاتش کنار بیایید و مدام به خاطرشان افسرده یا عصبانی
نشوید.

زهرا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

یک چیز ذهنمو مشغول کرده. من خانواده خوبی دارم و در محله سرشناس هستیم.
من تمام نگرانیم اینه که دعاهایم مستجاب نمیشه؛ من دعا کردم که هر چه زودتر
ازدواج کنم ولی هنوز به خواستم نرسیدم؛ ماینه که می ترسم خدا با هام قهره
یا توبه هامو قبول نکرده، چون تو بعضی از امتحانای الهی شکست خوردم. باور
کنید خیلی سعی کردم جبران کنم، اما مدام ترسم اینه نکنه خدا باهام قهره،
چون سه ساله هیچوقت دعاهایم مستجاب نشده، نه این دعا بلکه هر دعای دیگه حتی
درخواسته های کوچیکم. من چکار کنم؟         

مدیر سایت
پاسخ به  زهرا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

باسلام و احترام
پاسخ شما را در دو محور تقدیمتان می کنیم :
۱. امتحان الهی
خواهر ارجمند؛ خدای رحمان و رحیم محال است بدخواه بنده خویش باشد. او که
قبل از خلقت انسان، غذای او را در سینه مادرش قرار می دهد و مهر او را در
دل والدینش می کارد تا مراقب و مواظب او باشند، چگونه ممکن است بدخواه
انسان باشد؟! آن خدایی که بهترین بندگان خویش را برای راهنمایی بشر فرستاد و
فرشتگان را واداشت که بر مقام والای انسان سجده کنند چگونه ممکن است راضی
شود که بنده اش بی جهت سختی بکشد؟! آن خدایی که هنگام گناه بلافاصله بنده
اش را مجازات نمی کند و به او فرصت توبه می دهد و توبه کنندگان را دوست می
دارد، چه سان می تواند به بیهودگی او را در میان دشواری ها اندازد؟! آن
خدایی که گناه را یک برابر می نویسد و ثواب را دست کم ده برابر و بلکه
بیشتر ثبت می کند و حتّی به نیت هایی هم که به صحنه عمل نمی آیند ، ثواب می
دهد ، چگونه به آزار بیهوده بشر رضایت می دهد؟! چگونه باور توان کرد که
بنده اش را در سختی و رنج بی ثمر قرار دهد؟!
هر اتّفاقی که برای ما رخ می دهد ـ چه خوشایند ما باشد و چه خوشایند نباشد ،
چه خودمان در آن دخالت داشته باشیم و چه دخالت نداشته باشیم، چه نتیجه
گناه ما باشد و چه نتیجه ی ثواب ما و … ـ در هر حال، امتحان الهی است.
امتحان، عنوانی عام و از جمله سنت های الهی است که شامل همه بندگان است و
تمام اتّفاقات زندگی ما را زیر چتر خود دارد. هیچ گروهی از امتحان الهی
استثناء نشده اند. دنیا سراسر دار امتحان است و هر که در آن وارد شود برای
امتحان است. خداوند با سختی و گرسنگی و برخی محرومیت ها و محدودیت ها
بندگانش را می آزماید تا میزان ایمان و باور و تکیه آنها به خداوند روشن
شود. بر اساس آیات و روایات همه انسان ها و به خصوص انسان های مؤمن، در همه
عمر در معرض امتحانات الهی هستند و پیوسته محک زده می شوند تا معلوم شود
آیا ادعای ایمان از طرف آنها درست است و یا واقعیتی ندارد .
لکن خیلی ها معنی امتحان را نمی دانند و خیال می کنند که امتحان فقط با
سختی ها و مصیبتهاست در حالی که چنین نیست. غرض اصلی در امتحان الهی این
است که استعدادهای وجودی انسان، به خصوص استعدادهای الهی او رشد کنند؛ لذا
گاه خداوند متعال با امتحانی بنده خود را متوجّه ضعف خود می کند تا خودش آن
ضعف را جبران کند؛ و گاه او را امتحان می کند امّا نه برای متوجّه نمودن
او، بلکه برای اینکه خود آن امتحان باعث رشد وجودی شخص می شود.
خداوند متعال می داند که مؤمنین و انبیاء علیهم السلام در برابر امتحانات
او اعتراضی نخواهند نمود ولی باز آنها را امتحان می کند؛ چرا که با این
امتحان ها درجه وجودی آنها بالا می رود. لذا امتحان خدا همواره از سر لطف
است. گذشته از آن چطور ممکن است خدایی که خود فرموده توبه کاران را دوست
دارد، با وجود توبه، از بنده اش نگذرد و به تلافی گناهانش با او قهر کرده و
دعاهایش را مستجاب نکند!!!

۲. راز عدم استجابت دعا
گاهی این سوال به ذهن انسان می رسد که اگر خداوند صدای ما را می شنود، به
دعا و درخواست ما آگاه است، توانایی اجابت هم دارد و خودش فرموده : از من
بخواهید تا اجابت کنم، و یا دعا در بعضی مواضع و مکان ها حتماً مستجاب می
شود، پس چرا برخی اوقات شاهد اجابت (سریع) دعاهای خود نیستیم؟
در پاسخ به این سوال نکات زیر را متذکر می شویم :
انسان مرتبط با خدا مى‏کوشد از طریق دعا (راز و نیاز و مناجات و عبادت) به
خدا نزدیک شود. وقتى با کسى آشنا شدى و ارتباط پیوسته شما زمینه اعتماد را
فراهم ساخت و از دوستان صمیمى او به شمار آمدى، در هنگام نیاز به خانه‏اش
مى‏روى. شرط دوستى را به جا مى‏آوری. میثاق و محبت را استوار مى‏سازی. او
نیز در را باز مى‏کند. شما را در اندرون پذیرایى می‌نماید و مورد لطف و
عنایت ویژه قرار خواهد داد. بر این اساس هر دعایی از انسان مورد اجابت
خداست؛ زیرا خداوند به طور مطلق و بی هیچ قیدی فرمود : « مرا بخوانید تا
شما را اجابت کنم» ، اما از نظر تعالیم دینی ما، استجابت همواره به معنای
برآورده شدن و عملی شدن آنچه ما خواسته ایم نیست. این امر معقول و پذیرفتنی
نیست و با سایر سنت های قطعی الهی در عالم همخوانی ندارد. مثلاً فرض کنید
اگر در شب قدری مادری برای سلامت و بازگشت فرزند رزمنده اش از میدان جنگ
دعا کند، از آن سو فرزندش نیز برای شهادت و شهید شدن دعا کند، تکلیف چیست؟
آیا می شود این رزمنده هم شهید بشود و هم نشود؟ البته این یک مثال بسیار
ساده و معمولی است. مثال های بسیاری از این دست می توان زد. تازه مثال ها و
موارد تنها صورت های ظاهری است که برای ما قابل درک است. به علاوه اگر همه
خواسته های انسان ها در دعاهاشان بر آورده شود، لازم می آید همه نظام دقیق
عالم به واسطه دعاهای گوناگون بندگان در شرائط خاص استجابت به هم بریزد و
ساختار عالم و حوادث آن هر روز بسته به دعاهای بندگان شکل جدیدی به خود
بگیرد که این امر معقول و منطقی نیست.
معنای درست استجابت همان است که از روایات استفاده می‌شود که به ما گفته
شده : هیچ دعایی بی اثر نیست. هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را
دارد. هر دعای مقبولی یقیناً به استجابت می‌رسد، اما گونه‌های استجابت آن
مختلف است.
امام سجاد علیه السلام می‌فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد : یا
برای او ذخیره می‌گردد، یا در دنیا برآورده می‌شود، یا بلایی را که
می‌خواست به او برسد، ‌از وی برمی‌گرداند»(۱).
چنان که از روایات برمی آید، برخی از دعاها مورد توجه خداوند قرار نمی
گیرند. از آن ها تعبیر به «دعای غیر مسموع » می شود. اما دعا با شرائط خاص و
در موقعیت های ویژه مستجاب است . راز عدم استجابت آن جوری که باب میل ما
باشد، در این واقعیت نهفته است که از باطن هستی و مصالح حقیقی خود و جهان
بی خبریم. به همین دلیل گاهی می‌پنداریم خیر و مصلحت ما در تحقق و برآورده
شدن حاجتی یا دفع و رفع مشکل و مانعی است. بر اساس این پیش فرض وقتی
می‌بینیم خواسته ما برآورده نمی‌شود، رنجیده خاطر می‌شویم! در حالی که اگر
حجاب از روی «حقیقت باطنی» عالم کنار رود و آینده و نتیجه برخی خواسته‌ها
برای ما روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف می‌شویم و خدا را شکر
می‌کنیم که خواسته و حاجت جاهلانه ما را آن گونه که می خواستیم، برآورده
نکرده است. به بیان دیگر: خداوند نسبت به بندگانش مهربان است. خیر و
خوشبختی مؤمنان را می‌خواهد، از این رو اگر خواسته آنان به ضررشان است، اما
آنان به جهت عدم اطلاع از باطن امور از خداوند آن را می‌خواهند، اجابت
نمی‌کند. اما چنان که گفتیم اصل دعای او بی اجابت و بی اثر نخواهد بود. به
علاوه عدم اجابت ظاهری دارای آثار و برکات بسیاری برای او خواهد بود. اگر
کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت
در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضی نمی‌شود. امام صادق علیه السلام
می‌فرمایند : «روز قیامت خداوند می‌فرماید: ای بنده من!‌ مرا خواندی و
اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس
مؤمن آرزو می‌کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی‌شد، برای ثواب و
پاداش نیک که می‌بیند»(۲).
مهم تر از هر دعا و اجابتی در دنیا سنت آزمایش خداوند از بندگان است.
حقیقتی که همه بندگان خدا از بزرگ ترین انبیا تا کم ترین افراد از آن
مستثنا نشده اند. چه بسا یکی از مهم ترین آزمایش های خداوند برای بندگان
خوبی چون شما تأخیر در اجابت ها و سنجش میزان صبر و حسن ظن شما به خداست.
البته شیطان در یکی از مواردی که وسوسه می‌کند، تأخیر اجابت دعا است. از
این راه انسان را مأیوس می‌کند تا او به خدا بدبین شود. ائمه اطهار علیهم
السلام به این نکته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبینی و سوء
ظن به خدا برحذر داشته‌اند. امیرمؤمنان علی علیه السلام می‌فرمایند: «دیر
اجابت نمودن خدا، ‌تو را ناامید نکند که بخشش، ‌بسته به مقدار درخواست است.
چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانی‌تر گردد و
بخشش خدا کامل‌تر شود. چه بسا چیزی را خواسته‌ای به تو نداده، ولی بهتر از
آن را در این دنیا یا آن دنیا داده و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز
دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو می‌داد، ‌تباهی دین و دنیای
خود را در آن می‌دیدی»(۳).
پس مراقب باشید شیطان با وسوسه هایش شما را در دام خود نکشد و از خدای رحیم
و مهربان دورتان نکند. به این نکته هم توجه داشته باشید که قطعاً دعا یکی
از ابزارهای تأثیرگذار در عالم هستی است اما این بدان معنا نیست که هر
دعایی یا هر دعا کننده‌ای توان حل هر مشکلی را داشته باشد. وظیفه ماست که
در کنار اعتقاد به مسائل ماورائی و معقول، دست از روش‌های معمول و متناسب
برای حل مشکلات برنداریم. لذا با دقت تمام به بررسی موانع ازدواج تان (
موانع شخصیتی، اجتماعی، خانوادگی، و …) بپردازید و با تمام وجود برای رفع
آنها تلاش کنید و در کنار تلاش برای رفع موانع از دعا هم غافل نشوید.
مطمئن باشید اگر به خداوند متعال توکل کنید و به او اعتماد کرده و تمام
امور زندگى خود را به او واگذار کنید، خداوند به بهترین وجه و شکل به آن
رسیدگى خواهد کرد.

پی‌ نوشت‌ ها :
۱. تحف العقول، ص ۲۰۲.
۲. اصول کافی، ج ۴، ص ۲۴۷.
۳. نهج البلاغه، نامه ۳۱.

موفق و پیروز باشید

هدی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

ازخدا خواستم یه همسر با ایمان در مسیر زندگیم قرار بگیره ولی تابه حال این
اتفاق صورت نگرفته .خیلی دوست دارم زودتر تکلیفم مشخص بشه. چه راه حلی
پیشنهاد می کنید؟        

مدیر سایت
پاسخ به  هدی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

خواهر گرامی با سلام و سپاس از حسن اعتماد شما
هر چند دغدغه ازدواج در سنین ازدواج برای جوانان عزیز و گرامی امری طبیعی
است؛ ولی با توجه به عواملی که سن ازدواج را افزایش داده و موانعی که بر سر
راه ازدواج برای جوانان وجود دارد ( و به تفصیل در مکاتبات قبلی در مورد
آنها با شما سخن گفتیم)، نباید عدم توفیق در ازدواج موجب نگرانی و اضطراب
شدید شود و نگرش فرد به جهان و نظام آفرینش را تغییر دهد یا موجب مشکلات
روحی و بیماری گردد؛ زیرا نداشتن خواستگار یکی از مشکلات رایج در میان
دختران امروزی است. این مشکل بسیار فراگیر شده و اختصاصی به شما ندارد. با
توجه به شرایط موجود، نداشتن حتى یک خواستگار چیز بعیدی به نظر نمی‌رسد،
چرا که همه ما در پیرامون خود شاهد دخترهای بسیار شایسته‌ای هستیم که به هر
دلیلی حتى یک خواستگار نداشته‌اند.
پس لازم است به نکات زیر توجه کنید .
۱- شاید بشود گفت این نوعی امتحان است و یا شاید شما تنها به دعا و نماز
اکتفا کرده اید . ازدواج کردن مانند امور دیگر نیاز به مقدماتی دارد، مثلا
باید در جمع زنان حضور یابید . خود را نشان دهید یا از واسطه ها استفاده
کنید. نقش واسطه ها در معرفی دختران خوب و شایسته و دم بخت را کم نگیرید.
بنابراین، ضمن حفظ کرامت و شخصیت و وقار ،انسانی بشاش و خوشرو و پر انرژی
باشید، و در جلسات مذهبی و به طور کلی در جمع زنان حضور فعال داشته باشید.
۲- سن ازدواج در جامعه کنونی افزایش یافته است. این واقعیت اجتماعی مطلوب
نیست و باید در پی کاهش آن بود؛ ولی باید به عنوان یک واقعیت تلخ و رنج آور
پذیرفته شود. پس همواره به خود گوشزد نمایید که سن من برای ازدواج به هیچ
عنوان دیر نشده، هنوز فرصت برای ازدواج موفق را دارم. این نکته را به هیچ‌
عنوان خود فریبی قلمداد نکنید و به یادآوری هر روزه این نکته ملتزم باشید و
باور کنید که « کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور».
۳- همیشه زود ازدواج کردن به معنی زودتر به خوشبختی رسیدن نیست ، اگر در
زندگی بسیاری از کسانی که زود ازدواج کردند – به خصوص در مواردی که
آشنایی‏ها از طریق‏های غیر مشروع انجام گرفته – دقت و تأمل کافی صورت گیرد،
آشکار می‏گردد زود ازدواج کردن همیشه به صلاح دختر و زندگی‏اش نبوده ،
بلکه گاهی زود ازدواج کردن شرّی است که گریبانگیر فرد می گردد و مدت‏ها
زندگی مشترک دختر و خانواده‏های دو طرف را تلخ می سازد. پس زود به خانه بخت
رفتن همیشه به معنای خوشبختی نیست. اگر به حفظ پاکی و عفت خود استمرار
بخشید و در امتحان الهی موفق و سرافراز شوید، خداوند از طریقی که هیچ کسی
نمی‏داند، فرد صالح و شایسته و لایقی را به سراغ شما می‏فرستد.
۴- گمان نشود که تعدد خواستگار هم نشانه یا دلیل برترى یا داشتن کمال است و
نداشتن آن نشانه نقص و ضعف. چنان نیست که همه دختران داراى خواستگارهاى
متعدد چنین و چنان باشند. خیلى از خانم‏هاى متأهل که در زندگى مشترک خود
نیز خوشبخت هستند، مى‏گویند شوهر من اولین و آخرین خواستگارم بود. پس کثرت
خواستگاران خیلى مهم نیست.
۵- خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانید . همه تخم مرغ های خوشبختی را در
سبد ازدواج نچینید و همه برگه های زندگی را در موضوع ازدواج خرج نکنید .چه
بسا زنان بسیار تأثیرگذاری در جامعه بوده اند که در پرتو تحصیل و کار و
اشتغال مولد، به خانه بخت واقعی خود راه یافته اند. بنابراین ،تمرکز ذهنی
خود را تا زمان مقتضی، و تا زمانى که کسى به خواستگارى شما نیامده، از
ازدواج به امور مثبت دیگر ببرید. به هیچ عنوان اجازه ندهید ازدواج تمام
فضای ذهنی شما را اشغال کند.
۶- – در حد امکان از هر گونه تلقین و بزرگ نمایی نیاز به شوهر و تأهل در
خود بکاهید . تلقین های کارآمد دیگر را جایگزین آن نمایید. شتابزدگی و
اشتغالات ذهنی شما در اطفای این نیاز، به شتابزدگی و اشتغالات عملی بی مورد
و گاهی آسیب زا می‌انجامد.
۷- در ناکامی‌ها به جای بغرنج سازی به ساده‌سازی و عادی سازی بپردازید، چرا
که ناکامی‌ها آن قدر هم فکر می‌کنیم ناکامی نیستند و بر عکس کامروایی‌های
ما هم آن قدر هم کامروایی محسوب نمی‌گردد، نمونه‌اش همه دختران ازدواج
کرده‌ای است که با هزار امید و آزرو راهی خانه بخت می شوند، ولی دیری نمی
پاید که چیزی جز طلاق قانونی یا عاطفی نصیب آنان نمی‌گردد و‌ آرزو می کنند
که ای کاش تن به ازدواج نمی دادند.
۸- آدم‌های خوشبین همواره از بدترین و غیر قابل تحمل‌ترین رخدادهای زندگی
نیز نهایت بهره را می‌برند. چه بهتر که تا زمانی که ازدواج نکرده‌اید، با
تغییر نگرش مثبت به دوران طلایی تجرد خود بنگرید و شبانه روز خواهان تغییر
شرایط موجود نباشید.
۹- تفریحات و معاشرت های سالم خود را افزایش دهید.
۱۰ – مطمئن باشید که دعا و مناجات های شما نزد خداوند برای همیشه و تا ابد محفوظ مانده و موجب سعادت دنیوی و اخروی شما خواهد بود .
دعا براى فراهم شدن زمینه ازدواج با همسری شایسته از کارهای مستحب و مورد ترغیب است .
امّا اجابت دعا همیشه آن نیست که خواسته انسان به همان گونه و در همان
زمانی که توقع دارد، برآورده شود . گاهی انسان‌خواسته‌هایی دارد که برآورده
شدنی نیست، یا اگر مستجاب شود، به ضرر او یا دیگران است، و او نمی‌داند،
یا اجابت دعا به مقدمات و شرایطی نیاز دارد که فراهم نیست، یا زمان آن هنوز
فرا نرسیده و ده‌ها دلیل و احتمال دیگر. بنا بر این لازم است به نکات مهم
زیر توجه نمایید و در آن تأمل کنید.
۱- چه بسا اتفاق می افتد که انسان برآورده شدن حاجتی و رسیدن به هدف و
مقصدی را ایده آل و به نفع خویش می پندارد . چنان به پندار خود و خیر بودن
خواسته و دعایش یقین دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح می داند،
حال آن که واقعیت امر غیر از پندار ماست. عکس آن نیز صادق است، یعنی چه بسا
امری را زشت و به ضرر خود می پنداریم، ولی از آثار و عواقب آن بی اطلاعیم .
نمی دانیم آن چه رُخ داده، از الطاف خفیِّه و پنهان پروردگار است. قرآن
کریم در این خصوص می فرماید: «عَسی أَنْ تُکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ
لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ … »؛« چه
بسا می شود که از امری اکراه داشته باشید و انجام آن را نا گوار و به ضرر
خود بپندارید، در حالی که خیر و صلاح شما در آن است، و یا چیزی را دوست
داشته باشید( و انجام و اجابت آن را از خدا بخواهید) و حال آن که بدبختی و
شر شما در آن نهفته است. خدا (عواقب و نتایج کارها را )می داند و شما نمی
دانید.»(۱)
پس دوست گرامی ! از خدای مهربان و عالم به همه چیز و آگاه از ظاهر و باطن ،
و پیدا و پنهان انسان بخواه که انشاءالله همسری شایسته و لایق و با کمال
نصیب شما شود و کسی را که او می پسندد، همسرتان گرداند.
۲- گاهی میزان ایمان و باور ،صداقت ، «اعتماد » و «حُسن ظن» انسان به خدا
از طریق تأخیر استجابت و یا عدم استجابت دعاها مورد آزمایش قرار می گیرد،
یعنی تأخیر در استجابت دعا برای این هدف است که فرد«حقیقت ایمان » و جوهر
وجودی خود و میزان «حُسن ظن» خود به خدا را آشکار نماید و نشان دهد دلبستگی
و علاقه و ایمان به حقانیت خدا را تا چه حد قبول دارد؟ تا چه حد به او و
عملکردهایش اعتماد دارد ؟آیا تا آن جا با خداست و او را قبول دارد که خدا
تابع او باشد و دعا ها و خواسته هایش را اجابت کند ؟
امام صادق علیه السلام می فرماید: « اصل و اساس حُسن ظن به خدا، ریشه در
«حُسن ایمان» و «سلامت دل» دارد . علامت و نشانه اش این است هر چیزی را که
می بیند(و هر راحتی و گرفتاری به او می رسد) با چشم بصیرت و پاک، و نگاهی
ارزشمند به آن نگرد.»(۲)
چه بسا یکی از مهم ترین آزمایش های خداوند برای بندگان خوبی چون شما تاخیر در اجابت ها و سنجش میزان صبر و حسن ظن شما به خداست.
اگر به اوصاف الهی توجه کنیم و به صفات پروردگار ایمان بیاوریم و بدانیم
خداوند رئوف و رحیم است، در می‌یابیم که اگر خواسته‌های انسان بر آورده
نمی‌شود، دلیلش بخل نیست. خداوند با توجه به کمال و سعادت و مصلحت انسان
خواسته‌های او را اجابت می‌کند. در دعای افتتاح می‌خوانیم : « خدایا! اگر
حاجتم را دیر برآوردی، از سر نادانی بر تو عتاب و اشکال کردم (که چرا حاجتم
را بر آورده نکردی یا دیر اجابت کردی)، در صورتی که تأخیر در اجابت حاجتم
(یا عدم اجابت دعا ) برایم بهتر بوده است، زیرا تو به فرجام امور آگاهی».
البته شیطان در یکی از مواردی که وسوسه می‌کند، تأخیر اجابت دعا است. از
این راه انسان را مأیوس می‌کند تا او به خدا بدبین شود. ائمه اطهار علیهم
السلام به این نکته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبینی و سوء
ظن به خدا برحذر داشته‌اند.
امیرمؤمنان علیه السلام می‌فرماید: «دیر اجابت نمودن خدا، ‌تو را ناامید
نکند که بخشش، ‌بسته به مقدار درخواست است. چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر
رخ دهد تا درخواست تو طولانی‌تر گردد و بخشش خدا کامل‌تر شود. چه بسا چیزی
را از خدا خواسته‌ای آن را به تو نداده ،ولی بهتر از آن را در دنیا یا آخرت
به تو داده است و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی
را طلب نمودی که اگر به تو می‌داد، ‌تباهی دین و دنیای خود را در آن
می‌دیدی». (۳).
۳- هیچ دعایی بی اثر نیست. هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد. اما گونه‌های استجابت آن مختلف است.
امام سجاد(ع) می‌فرماید «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد : یا برای او
ذخیره می‌گردد، یا در دنیا برآورده می‌شود، یا بلایی را که می‌خواست به او
برسد، ‌از وی می‌گرداند». (۴)
عدم اجابت ظاهری دارای آثار و برکات بسیاری برای او خواهد بود. اگر کسی
بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در
نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضی نمی‌شود. امام صادق علیه السلام
می‌فرماید: «روز قیامت خداوند می‌فرماید: ای بنده من!‌ مرا خواندی و اجابتت
را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن
آرزو می‌کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی‌شد، برای ثواب و
پاداش نیک که می‌بیند». (۵)
بنابراین از خداوند همسری شایسته و لایق و با کمال طلب کن . از او بخواه آن
کسی را که او می پسندد ، همسر تان گرداند، نه شخص خاصی . زیرا چه بسا اگر
حجاب از روی «حقیقت باطنی» عالم کنار رود و آینده و نتیجه برخی خواسته‌ها
برای ما روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف ‌شویم . خدا را شکر ‌کنیم
که خواسته و حاجت ما را آن گونه که می خواستیم برآورده نکرده است.
در پایان نظرتان را به چند نکته جلب می کنیم .
۱- به دعا و توسل خود ادامه دهید. هر روز یا شب سوره یس را بخوان .
۲- نماز جعفر طیار را به کیفیتی که در مفاتیح آمده است، بخوان تا ان شاء الله در زمان مقرر همسر لایق، نصیب تان گردد.
۳ـ آیات ۷۵ تا ۸۲ سوره یونس را بخوانید.
۴ـ در صورت امکان در موقع آمدن خواستگار، سوره الرحمان را همراه داشته باشید.
۵ـ دعا و توسل به اهل بیت را فراموش نکنید.
۶- بعد از نماز صبح ده مرتبه این دعا را بخوانید و هر روز تکرار کنید تا
خداوند گشایش عنایت فرماید:« لا حَول وَ لا قُوّهَ اِلا بِالله. تَوکَّلتُ
عَلی الحَیِ الّذی لا یَموت وَ الحَمدُ لِله الَّذی لَم یَتَّخِذ وَلداً وَ
لَم یَکُن لَهُ شَریکٌ فِی المُلک وَ لَم یَکُن لَهُ وَلیٌ مِن الذُّلِّ
وَ کَبِّرهُ تَکبیراً ».
۷- شب جمعه بعد از نماز عشا بگویید:« لا اِلهَ اِلا اَنت. سُبحانَکَ اِنّی
کُنتُ مِنَ الظالِمین». اگر این ذکر را در سجده چهار صد مرتبه بگویید، به
اجابت نزدیک تر است.
۸- نزدیک ظهر روز جمعه ، دو رکعت نماز بخوانید ، در رکعت اوّل بعد از حمد و
توحید ، سه آیه اوّل سوره فتح(یعنی تا نصراً عزیزاً) را بخوان .در رکعت
دوم بعد از حمد و توحید سوره الم نشرح را بخوان ،بعد از سلام نماز تسبیح
حضرت فاطمه سلام الله علیها را بگویید و حاجت خود را از خدا بخواهید.
۹- هر روز به ویژه بعد از طلوع آفتاب زیارت عاشورا و سوره یس و الرحمن را تلاوت کنید.
پی نوشت
۱. بقره، آیه ۲۱۶.
۲.مستدرک الوسایل، ج۲، ص۱۱۰.
۳.نهج البلاغه، نامه ۳۱.
۴.تحف العقول، ص ۲۰۲.
۵ . اصول کافی، ج ۴، ص ۲۴۷

عرفان
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

 سلام ممنون از سایت خوبتون

مدیر سایت
پاسخ به  عرفان
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

سلام

ممنون از حضور گرمتون
پسری 29 ساله
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

با سلام و احترام

پسری ۲۹ ساله هستم که همه شرایط ازدواج از قبیل مسکن، کار و … رو دارم،
اما تا به حال نتوانستم شریک زندگی مناسبی پیدا کنم. باورکنید ملاک های من
ملاک هایی نیستند که بشه گفت من سخت پسند هستم اما دختر های این دوره و
زمونه مثل اینکه قصد ازدواج ندارند. از یه طرف کنایه های فامیل، از یه طرف
خانواده و از طرف دیگه هم بالا رفتن سنم منو تحت فشار قرار داده. لطفا کمکم
کنید.         
مدیر سایت
پاسخ به  پسری 29 ساله
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

سلام علیکم و رحمهالله

خوشحالیم شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
پرسشگر گرامی با نگاه به مسیر زندگی خود می توانید این نکته ما را تصدیق
نمایید که در راه رسیدن به موفقیت، سعی و تلاش و آگاهی همراه با توکل به
خداوند لازم است. مطمئنا همه خانواده ها به ازدواج بیشتر از هر موضوع دیگری
توجه می نمایند و نسبت به موضوع ازدواج فرزند خود حساس تر بوده و آن را
بیشتر مورد توجه قرار می دهند.
یقینا این مسئله در مورد خانواده های دختردار هم صدق می کند و مطمئنا آنها
هم مایل نیستند، دختران شان در خانه بمانند و برای یافتن همسر مناسب در
انتظاری سخت بسر ببرند و چشم به راه خواستگاری باشند که به آنان آرامش و
عشق هدیه دهد.
اگر فکر می کنید خانم ها به دنبال مرد کامل و رویایی توی قصه ها هستند،
بدانید که اشتباه می کنید. شما تصور درستی از خواسته های خانم ها ندارید.
آنها به دنبال مهربانی و محبت، احترام و توجه و صداقت و ابتکار عمل هستند.
آنها به دنبال آن مرد کاملی هستند که درون شما وجود دارد.
شاید مشکل شما ایراد گرفتن های زیاد از دخترانی است که به خواستگاریشان می
روید. البته هیچ کس در خودآگاهش خود را یک آدم سخت گیر نمی داند. پای صحبت
بیشتر این افرادی که هنوز موفق به ازدواج نشده اند که بنشینید می شنوید:
«مگر من چه توقعی دارم؟ من که قیافه جذاب و تحصیلات بالا و جهیزیه آن چنانی
نخواستم. همین قدر که دختری زن زندگی باشد برای من کافی است.»
اما خیلی از همین پسران پای انتخاب که می رسد، دچار وسواس های بیهوده می
شوند: «نکند تک دختر بودنش باعث لوس شدن او شده باشد؟ نکند پرجمعیت بودن
خانواده او بعدها برایم مشکل تراشی کند؟ این دختر را نمی پسندم چون چاق
است… این یکی پدرش را از دست داده و حامی ندارد … مگر می شود با دختری
که دانشجو است ازدواج کرد؟ و…» همین وسواس هایی که به نظر خیلی از
خانواده ها منطقی به نظر می رسد، باعث بالا رفتن سن ازدواج می شود.
بنابراین مراقب باشید در انتخاب همسر کمال گرا نباشید و انتظار نداشته
باشید که همسر آینده شما تمام ویژگی های یک انسان آیده آل را داشته باشد.
شاید ملاکها و معیارهای شما در مورد یک همسر مناسب کمی سخت گیرانه و آرمان
گرایانه است؛ پس سعی کنید در انتخاب همسر واقع نگر باشید و سطح توقعات خود
را پایین بیاورید.
این که شما به خواستگاری چند نفر رفته اید و بی نتیجه بوده چیز عجیبی نیست و
دلیلی برای ناامیدی شما وجود ندارد. با کمى دقت و تفحص در بین همسایگان،
فامیل و دیگران، مشاهده می کنید که فرآیند خواستگارى و ازدواج، معمولاً یک
فرآیند طولانى مدت و نیازمند زمان و دقت کافى است و گاه ممکن است شما ناچار
شوید به منزل ده ها نفر برای خواستگاری بروید تا همسر مناسبتان را بیابید.
لذا از والدین، خواهر و برادران، و یا دیگر بستگان مثل خاله ها یا عمه
هایتان بخواهید که به دنبال یافتن مورد مناسبی برای ازدواج شما باشند و در
این مورد تردید یا ناامیدی را به خودتان راه ندهید.
شما می توانید تا زمانی که مورد مناسبی برای ازدواج پیدا کنید با مطالعه و
تحقیق، با ملاکها و شرایط یک همسر خوب آشنا شوید و بر آگاهی خود بیفزایید
تا هنگام انتخاب، بتوانید تصمیم صحیحی بگیرید، زیرا اگر در گزینش همسر،
اصول صحیح رعایت شود، بخش عظیمى از ناگوارى ‏ها و نابسامانى ‏ها و مشکلات
از میان مى ‏رود و زندگى جوانان پربارتر و زیباتر مى ‏شود.
به صورت مختصر به ملاک‌های کلی انتخاب همسر اشاره می کنیم :
۱. تدین و دین دار بودن فرد.
۲. اخلاق نیک داشتن، که منظور داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع است .
۳. شرافت و اصالت خانوادگی، که منظور نجابت و پاکی خانواده است.
۴. عقل، که در واقع همان نور افکنی است که جاده زندگی را روشن می کند.
۵. کفویت و تناسب در زمینه های مختلف.
مطالعه کتب زیر نیز می تواند برای شما سودمند باشد :
۱- جوانان و انتخاب همسر، على اکبر مظاهرى
۲- ازدواج آسان و شیوه همسردارى، محمد محمدى اشتهاردى
۳- ازدواج آسمانى، على اکبر مظاهرى
۴- ازدواج پایدار، کاظمى حقیقى
همچنین دعا براى فراهم شدن زمینه ازدواج با همسری شایسته از کارهای مستحب و
مورد ترغیب خداوند است. لذا در روایات متعدد حضرات ائمه علیهم السلام ما
را به دعا کردن و نماز خواندن براى دست یافتن به یک ازدواج موفق توصیه و
سفارش نموده‏اند. توجه شما را به روایت زیر جلب مى‏کنیم:
ابو بصیر می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هر گاه یکی از شما
[بخواهد] ازدواج کند، چه می کند؟ عرض کردم: نمی دانم قربانت گردم، فرمود:
هرگاه [کسی] قصد ازدواج داشت پس:
دو رکعت نماز به جا آورد و پس از نماز خداوند عزّوجلّ را سپاس گوید. آنگاه
بگوید:« اللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ التَّزْوِیجَ فَقَدِّرْ لِی مِنَ
النِّسَاءِ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ
مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَهً وَ قَیِّضْ لِی
مِنْهَا وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلُهُ لِی خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی
وَ بَعْدَ مَوْتِی.»
ترجمه دعا این است : « پروردگارا من می خواهم زنی را به همسری گیرم، پس از
میان زنان، پاکدامن ترین آنان و نگهدارنده ترین شان نسبت به جان و مالم و
آن که روزیش فراوان تر و برکتش افزون تر باشد برایم مقدّر بفرما و از او
فرزندی پاک و برومند نصیبم کن که در زندگی و مرگ من جانشینی صالح برایم
باشد.»

نکته پایانی :
در صورتی که به خواستگاری رفتید ، ضمن در نظر گرفتن معیارها و ملاک های
ازدواج موفق از وسواس و سخت گیری بیش از حد اجتناب کنید و اگر حدود ۶۰ تا
۷۰ درصد شرایط را داشت ، حتما اقدام کنید ، مطمئنا با هنرمندی دو طرف می
توانید بقیه شرایط را نیز در ادامه زندگی خودتان تکمیل نمایید .
امیدواریم با تلاش و استعانت از خداوند، بزودی همسرى شایسته بیابید و زندگى شاد و سعادتمندى در انتظارتان باشد.
موفق و پیروز باشید.

ناشناس
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پسرا ازدواج می کنند، دخترا چی؟ تا کی باید منتظر بمانند؟        

مدیر سایت
پاسخ به  ناشناس
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

با سلام و سپاس ارز حسن اعتماد شما
همانطور که می دانید ازدواج یکی از مسائل مهم زندگی هر انسانی است زیرا در
همه ابعاد زندگی تأثیر دارد و ازدواج موفق می تواند باعث پیشرفت انسان در
زمینه های مختلف شود کما اینکه اگر ازدواج ناموفق باشد مشکلات زیادی را
برای انسان به وجود می آورد و مانع رشد و ترقی می شود بنابراین باید با این
امر مهم سنجیده برخورد کرد و از هر گونه شتابزدگی ، یک جانبه گرایی، ظاهر
بینی و سطحی نگری اجتناب کرد.
انتخاب همسر نیز باید بر اساس ملاک‌ها و معیارهای صحیح و عقل پسند باشد.
کسی که می خواهد ازدواج کند ابتدا باید در مورد ویژگی های همسر آینده اش
فکر کند و معیارهای اصلی را کشف کند؛ در مرحله بعد باید بکوشد تا افرادی را
در نظر بگیرد که بهترین و بیشترین معیار همسر خوب را دارا هستند. این
مراحل از اصول اساسی ازدواج است و باید رعایت شود.
خواهر گرامی، معمولاً جامعه ما خواستگاری دختر از پسر را نمی پسندد، ولی
اشکالی هم ندارد که در برخی موارد که دختر از فرد به خصوصی خوشش آمده و فکر
می کند که با او تناسب دارد، این امر از طرف دختر صورت بگیرد. در اسلام هم
منعی برای آن بیان نشده است و در تاریخ نیز مواردی برای آن ذکر شده است(
مانند ازدواج پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه)؛ منتهی برای
آسیب زدایی، لازم است با درایت و کیاست عمل شود و از راهکاری که ارایه می
شود استفاده گردد. اگر دختر از راه منطقی اش وارد شود و احساساتی با این
قضیه برخورد نکند، مورد سرزنش و تمسخر دیگران قرار نمی گیرد. راه منطقی در
این مسأله این است که اگر دختر به فردی علاقه دارد و او را برای همسری خویش
مناسب می داند، با مشورت دیگران، فردى را واسطه کند تا مطلب را به طور
محرمانه پیگیرى نماید. لازم است شخص واسطه انسانى متعهد و رازدار باشد تا
به خوبى بتواند به وظیفه‏اش عمل کند و به طور غیرمستقیم مرد مورد نظر را به
خواستگارى از شما تشویق و معرفى کند و به نحوی عمل کند که مشکلى ایجاد
نشود. الآن هم در برخی خانواده ها چنین رسمی وجود دارد که وقتی می بینند
پسری با شرایط مناسب در فامیل یا در میان آشنایان وجود دارد و می تواند
دختر آنها را خوشبخت کند، از طریق یک واسطه پیغام می دهند و او را ترغیب به
ازدواج با دخترشان می کنند.
علاوه بر این، قبل از هر اقدامی باید خانواده‏ها به خصوص خانواده‏ دختر
خانم از این موضوع اطلاع کافى داشته باشند و موافقت ضمنى آن‏ها جهت معرفى
دخترها و پسرها به همدیگر جلب شده باشد که در آن صورت سرزنش خانواده‏ها را
به دنبال نخواهد داشت و آنها هم خودشان را در این قضیه مسؤول می شمارند و
کمک خواهند نمود.
در پایان این نکته را نیز باید توجه داشت که اگر کسى چنین اقدامى کرد، باید
خود را براى شنیدن پاسخ منفى طرف مقابل نیز آماده کند؛ خصوصاً که دختران
در این زمینه حساس‏ترند و در صورتى که اقدام به خواستگارى کنند و با پاسخ
مناسبى روبه‏رو نشوند، ممکن است از نظر روحى بسیار متألم گردند. بالاخره
ازدواج نیاز به تمایل دو طرف به یکدیگر دارد و اگر دختر به پسر تمایل دارد
باید این کشش و میل از طرف پسر هم باشد. بدیهی است همیشه این تمایل دو طرفه
وجود ندارد و گاهی اوقات با جواب منفی پسر همراه است. پس دختری که چنین
ریسکی می کند باید از لحاظ روحی خودش را آماده شنیدن جواب منفی هم بکند تا
در این صورت خیلی آسیب نبیند.
اکنون که روشن شد که دختر هم می تواند تمایل خود را نسبت به ازدواج با فرد
مورد علاقه خود نشان دهد، به بررسی عوامل تاخیر در ازدواج دختران می
پردازیم و در ادامه به بیان راهکارهای عملی رفع این موانع اشاره می کنیم:
عوامل نداشتن خواستگار:
در مورد نداشتن خواستگار، عوامل و موانعی دخیل هستند که عبارتند از:
۱- گاهی اوقات موانعی بر سر راه آمدن خواستگاران وجود دارد که یکی از این
موانع در برخی از موارد خانواده ها هستند. یعنی اگر خانواده دختر به یک
ویژگی یا صفت ناپسند اجتماعی، ظاهری، اخلاقی و یا مذهبی در بین فامیل،
آشنایان و همسایه ها شناخته شوند، در این صورت طبیعی است که دیگران تمایلی
به ارتباط برقرار کردن با چنین خانواده ای نداشته باشند. به عنوان نمونه از
این ویژگی های ناپسند می شود این موارد را ذکر کرد:
الف) رعایت نکردن احکام و آداب دینی.
ب ) متکبر، خودپسند و تجملاتی بودن خانواده دختر.
ج ) سخت گیر بودن خانواده دختر در امر ازدواج خصوصا مسائل مالی آن.
د ) رعایت نکردن آداب اجتماعی.
۲- یکی دیگر از موانع آمدن خواستگاران وجود ویژگی های ناپسند در دختر می
باشد. یک ویژگی اخلاقی زشت مثل حسود بودن، مغرور بودن، تند خویی یا … سبب
پا پس کشیدن خواستگاران و سطحی شدن روابط فرد با دیگران خواهد شد. رعایت
نکردن آداب اجتماعی در گفتار و رفتار سبب بد جلوه کردن انسان در نظر دیگران
خواهد شد. همچنین وضعیت ظاهری هر فرد نشانه و ملاکی است برای تشخیص دادن
آنچه که در ذهن و قلب او می گذرد، بنابراین اگر خانمی با ظاهری شلخته و
نامنظم و نامرتب در اجتماعات حاضرشود و یا اینکه شئونات دینی و عرفی را در
پوشیدن لباس و آراستگی و آرایش رعایت نکند حتما برداشت های غلطی از او در
فکر دیگران شکل خواهد گرفت، و این نیز مانع بزرگی بر سر راه ازدواج خواهد
بود.
۳- گاهی اوقات هم موانعی ماورائی در این مساله دخالت دارد که ما از درک و
برطرف کردن آنها عاجز هستیم. مثل اینکه گاهی اوقات مصلحت انسان در کاری که
آن را می خواهد و بر آن اصرار دارد نیست، اما او متوجه نیست. قرآن کریم در
این زمینه که انسان نمی تواند همیشه صلاح خود را درست تشخیص دهد و گاهی
اوقات چیزی را می خواهد که به خیر و صلاح او نیست و گاهی اوقات چیزی را که
خوب است نمی خواهد، می فرماید: چه بسا که چیزی را شما ناگوار شمارید ولی
خیر وصلاح شما در آن بوده و چه بساکه دوستدار چیزی هستید و در واقع شر و
فساد شما در آن است و خداوند به مصالح امور داناست و شما ناآگاه هستید (
سوره بقره آیه ۲۱۶ ). در هر حال انسان نسبت به آینده خود نا آگاه است و در
این گونه موارد تنها راه و بهترین راه، توکل بر خداوند و متوسل شدن به
امامان معصوم (ع) به ویژه حضرت جوادالائمه است. چه موانع متعدد و بزرگی که
با دعا کردن و توسل از پیش روی انسان برداشته می شود و مسیر زندگی انسان
صاف و هموار می گردد. نقل است که حضرت آیه الله العظمی بهجت (ره) دراین
گونه موارد نماز جعفر طیار ( که در مفاتیح الجنان آمده است) را سفارش می
کردند.
بیان چندراهکارعملی برای حل مشکل شما:
۱. درمجالس زنانه با ظاهری آراسته و زیبا حاضرشوید.
۲. روابط اجتماعی خود را افزایش دهید و سعی کنید در اینگونه روابط با دیگران با گرمی ومهربانی برخورد کنید.
۳. درگفت وگوهای خود به صورت غیرمستقیم علاقه ومیل خود را برای ازدواج با فرد مومن و متدین ابراز دارید.
۴. به جای تمرکز برنقاط ضعف خود بر ویژگی های مثبت شخصیتی خود تمرکز کنید.
برای این کار لیستی از نکات مثبت خود تهیه کنید و هر روز آن را مرور کنید.
۵. مهارتهای زندگی خود را افزایش دهید. برای این کارمی توانید درکلاسهای خیاطی گلدوزی و…شرکت کنید.
۶. چنانچه دررفتار و کردارخود نقاط منفی مشاهده می کنید سعی کنید این نکات را برطرف کنید.
۷. با دقت به بررسی موانع ازدواج خود بپردازید و ازاین موانع لیستی تهیه
کنید سپس با تمام وجود سعی در بر طرف کردن این موانع داشته باشید. چنانچه
برطرف کردن این موانع را از توان خود خارج می دانید از افراد آگاه و دلسوز
کمک بگیرید.
۸.ازوالدین خود بخواهید برای برطرف شدن مشکل شما دعا کنند.

من مجرد
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

با سلام وعرضکلامی در خصوص اینکه دیگه خسته شدم

از دست این روزگار،  از دست خودم،  از دست دخترای پرتوقع وطنم،  از طرز فکر مادرم و خواهرام
بارها و بارها خداستگاری رفتم اما هیچکدوم جور نشده. .  مامانم میخواد بهترین دختر رو واسم بگیره، بارهذ و بارها بهش اعتراض کردم که اون دختر هنوز بدنیا نیومده که تو تونظرت هست.  همینطوری داره دستی دستی منو پیر میکنه البته بیشترش تقصیر دختراست.  همووایی که حتی با ندیدن من، جواب رد میدن. باور کنید یه بار مادر رفت واسه صحبت با خانواده یه دختری که خیلی ازمن پایین تر بود ولی اونم قبول نکرد.  نمیدونم آخه چرا بقیه شون هم با دیدن من انگار برق میگرشون.  جلسه اول همه چی خوبه جلسه دوم همه چی خراب میشه.  آخه مگه یه دختر غیر از یه جوون خداشناس و تحصیلکرده و خوش قیافه و کارمند میخواد. بابا بخدا من کارمند رسمی یه شرکت معتبرم.  مهندسم.  خوش قیافه ام   اینا رو به می بگم.  اصن حقشونه بزار پیرزن بشن تا قدر این روزهای ازدست رفته رو بفهمن. 
هادی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

این همه دختر و پسر اماده ازدواج هستند.چرای هیچ کس نیست اونا رو بهم وصل کنه.مگه نه اینکه پیامبر گفته هرکس موجبات ازدواج مومنی رو فراهم کنه فردای قیامت در سایه عرش اسوده خاطر می نشیند.

البته بیشتر باید یک شخص تو فامیل محل و نهایتا تو شهر باشه که بتونه جوانهای یک فامیل یا یک محل و یا یک شهر رو بهم معرفی کنه
من خودم احساس میکنم وقتی خسته از سر کار برمیگردم خونه و خونه خالی رو میبینم خستگی به تنم میمونه و وقتی تنهام نمیتونم زیبایهای زندگی رو تجربه کنم
man
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام به کسی که خودش رو ملکه زیبایی میدونه.

خواهرم این دنیا  نیستن که بیرحمه این شمایی که زیادی خودت رو برتر میبینی . هرچند که شما طلبه ها خودخواه تشریف دارین ولی کاش درسهایی که خونده بودی یک هم حدیث یاد میگرفتی . خانومی که شما در موردش حرف زدی قطعا در زندگیش یک کار خوب و خدایی نه بخاطر خودش انجام داده که خدا یه همچین لطف بزرگی در حقش کرده.

قشنگ خودشیفتگی و غرور هرگز هرگز به نتیجه نرسیده که شما دومیش باشی . هر موقع یاد گرفتی واسه خدا تعیین تکلیف نکنی اون موقع طعم لطف های خدارو میچشی.

شما که طلبه ای و باید اینطور چیزهارو خوب بدونی که دنیا به خاصت ما نچرخیده و نمی چرخه و همش به نگاه خداونده . کمش نگیر چون اگه این کار رو بکنی خدا هم تورو کم میگیره .

دختر مجردا برین خداتون رو شکر کنین که فقط مجردین و جزو دختران یمن و سوریه و عراق نیستید…………….

مدیر سایت
پاسخ به  man
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

شما با این جملتون« هرچند که شما طلبه ها خودخواه تشریف دارین» به یک صنف بزرگی تهمت زدید!!

man
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام حق با شماست چون دوستای خودم طلبه ان و خیلی هم خوب هستن. من عذر خواهم به خصوص از دوستام.

فرزانه
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام من ۲۶سالم کارمند ارگان دولتی ام خانواده ام تو شهرمون مشهورن چادری ام و ظاهرم معمولی.تو جایی هستم که یه همکار خانوم تو ادارمون نیس.شغلمم مردونست بعضی موقعا میگم نکنه به این خاطر نمیتونم شوهر کنم. از ترس بابام نمیتونم بشینم تو خونه.از خجالت تو جلسات شرکت نمیکنم.بچه ها حتی من کربلا رفتم عریضه نوشتم انداختم تو ضریح امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) ولی انگار نه انگار هیچ اتفاقی نیفتاد.خواهرام ازدواج کردن منم دلم می خواد ازدواج کنم چرا هیکس منو نمیخاد. چرا هیچکس منو نمیپسنده خیلی ها میبینم زشت هستن ولی الان دیگه بچه دارند.از ۲۰سالگی التماس خدا کردم ازدواج کنم ولی…  مدیر عزیز دیگه دارم خسته میشم دیگه داره سنم بالا میره خواهش میکنم سرنمازهاتون واسم دعا کنید.خواهش میکنم

مدیر سایت
پاسخ به  فرزانه
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

با سلام و درود
هیچ وقت نا امید و مایوس نشوید
خدا هیچ وقت به بنده هاش نه نمیگه.
در کل جواب خدا در مقابل درخواست شما ۳ حالت داره

۱-بله
۲-الان وقتش نیست.به وقتش
۳-بهترش رو بهت میدم

پس صبور باشید و شاکر
لطفا شما هم برادر کوچکتان را دعا بفرمایید

فانوس دریا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام من یه دختر ۲۶ ساله ام که مدرک کازشناس علوم تربیتی دارم و بخاطر رشته تحصیلی ام تا حالا به خیلی از دوستانم مشاوره دادم ولی نمیدونم چی شد که یه جایی دلم لرزید و دل سپردم به کسی که فکر میکردم ادم خوبیه و باخداست اخه خیلی سربه زیر و مودبه. اما وقتی که خواست باهام دوست بشه قبول نکردم آخه من اونو به چشم همسر آیندم دوستش داشتم ولی افسوس که نفهمیدم توی روزهایی که مهرش رو توی دلم می پروروندم اون بخاطر لجبازی با من با دختر همسایه دوست شدو حالا که متوجه شدمد دارم از ناراحتی دیوونه میشم.بدبختی اینجاست که فراموش کردنش برام سخته آخه من بخاطرش به خواستگارم جواب منفی دادم.ما با هم همسایه ایم و دیدنش تموم روزهایی که فکر میکردم دوستم داره و کارهاش بخاطر منه رو برام زنده میکنه. من بخاطر اینکه گناه نکنم دست رد به دوستیش زدم اما حالا جز تنهایی و افسردگی نتیجه دیگه ای نگرفتم.

مدیر سایت
پاسخ به  فانوس دریا
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

سلام
شما کار خوبی کردید که به دوستی وی جواب منفی دادید.
مطمئن باشید که خدا با متقین و پرهیزگاران است.

مهتاب
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

اونایی که دوست می شوند و ازدواج می کنند خیلی موفق نرند چون ابتدا طرف را شناخته اند بعد ازدواج کردند اگر هم طلاق گرفتند به خاطر لوس بازی خودشونه مثل اینکه فلان دوست پسر دیگم یا دوست دختر دیگم اما ما چی حتی نمی تونیم با پسر یک مدتی حرف بزنیم ببینیم به درد هم می خوریم یا نه به خواستگارم گفتم با حضور خانواده ها یک مدت باهم دوست اسلامی یا خواهر برادری بشیم بعد ازدواج کنیم طرف پا پس کشید فکر کرد هرزه ام من ازدواج با شناخت کامل می خوام ازدواج سنتی بیشتر از پنج جلسه صحبت یک یا دوساعته اجازه آشنایی نمی دهد یک فکری به حال این قضیه بکنید چرا تن به ازدواجی که شناختی ندارم بدهم اونم با قانونی که حق کار طلاق و غیره به نفع مرده کدوم مرد حاضر میشه حق طلاق بده مهریه هم که اقساطه با این وجود اسم دیگه ازدواج اگر همسرت بد باشد تحمل وبردگی است تازه اگر خواستگاری پیدا  بشه اگر بپسندد اگر بابات با اعتبار باشه و پولدار شاید خواستگاری به این مرحله برسد که پنج جلسه صحبت باشد حالم داره از خواستگاری به هم می خوره همشون شدند مزاحم می خورند و یک ربع صحبت و دیگه خبری هم نمیشه انقلاب ما این است مجردی تمام  حتی خارج از کشور هم که مسلمان نیستند به فکر جوانان موردشان هستند مراکزی را دارند اما ما چی ما که مسلمانیم به جرم شیعه بودن باید مجرد بمانیم

مدیر سایت
پاسخ به  مهتاب
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

سلام
شناخت کاملی که مد نظر شماست قبل از ازدواج غیر ممکن است و البته چنین شناختی هم لازم نیست.
شما باید معیارها و ملاکهایی شرعی و عقلی داشته باشید و آنها را بسنجید که در طرف مقابل هست یا نه!؟؟
یا اگر هست در چه حد است؟؟ قابل قبول است یا نه؟

بانو
پاسخ به  مدیر سایت
دی ۱۴, ۱۳۹۵ ۱۳:۱۹

سلام. به نظر من هم با پنج جلسه ی دو ساعته چیزی مشخص نمی شه. خدا رو شکر با این که خانواده مذهبی ای داشتم با این قضیه کنار اومدن. و من و همسرم دو سه ماه قبل از عقدمون با حفظ مسایل شرعی و حضور فرد سوم بیرون می رفتیم.

مهتاب
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

میگم الان میگی مشکلی داری که خواستگارات یک ربع می نشینند می روند نه اتفاقا طبق اصول حرف می،زنم زیبا وتحصیل کرده هم هستم خواهشا جواب منو نده اصلا کی گفته تو جواب ما رو بدی مشکل جای دیگست ازدواج سنتی جواب گو نیست وجوانان مسلمان ما تمایلی به ازدواج مدرن ندارند پس باید یک راه وسط انتخاب شود و فرهنگ سازی آن هم انجام شود عرضه دارید به جای پاسخ دادن فکری به حال این قضیه کنید کاش به دنیا نمی آمدم کاش یک بمب بخوره تو سرمون تا این مرگ تدریجی انقلاب آره مرگ تدریجی انقلاب همین زادو ولد کمه همین مجردی است تا شما به خودتان بجنبید سن باروری در خانم ها از بین رفته خوب چه کاری آمریکا موشک وبزن تمومش کن

زهرا سلیمانی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

با عرض سلام من دختری هستم ۲۴ ساله که خواستگاران فراوانی دارم
خواستگارهای من از ۱۴ سالگی شروع شد تا به حالا قبل از سن ۲۰ برادرانم اجازه اینکه حتی خواستگار به منزلمان بیاید را نمیدادند .
حالا بعد از گذشت ۴ سال که اجازه ورود خواستگاران به خانه ما صادر شده . خواستگاران زیاد و با شرایط خوبی دارم
ولی نمی دانم چرا هر مادری که می آید مرا میبیند و میرود
برای مثال در همین ایام سوگواری امام حسین در مراسمی خانمی مرا برای برادرش خواستگاری کرد . بسیار هم اصرار داشتند که هر چه سریع تر به منزلمان بیایند دقیقا ۱۰ آبان به منزل ما آمدند البته فقط دختر و مادر .صحبتهایی کردند و قرار بر این شد که با ما تماس بگیرند و قرار بعدی رو مشخص کنند که پسرشان را بیاورند .ولی هنوز که هنوز است خبری نشد . از طریق رابطی خبر گرفتم . و ایشان گفتند پسر گفته دست نگه دارید ولی با این وجود من میدانم که مادر رای دختر را هم زده و آن رابط گفت که هر چه مصلحت خدا باشد شاید قسمت بر این بوده و من الان در برزخ به سر میبرم ونمیدانم آیا منتظر بمانم یا خیر ؟
از نظر قیافه هم مشکلی ندارم به گفته دور و بریانم خوش سیما هم هستم .
آنهایی هم که اصرار شدید برای آمدن مجدد دارن یا شرایطشان خوب نیست یا خانواده ام قبولشان ندارند .
بسیار سخت در سردرگمی مانده ام .
لطفا کمک و راهنمایی کنید

مدیر سایت
پاسخ به  زهرا سلیمانی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

سلام
بنده با بالا آمدن سن ازدواج مخالفم و به نظرم برای دختران ۲۰ هم سن بالایی است.
انشاءالله هر چه زودتر این فرهنگ و سنت غلط برچیده شود.
در حدیث هست که از سعادت مرد این است که دخترش در منزلش خون حیض نبیند، حالا ما مسلمان نما ها سن ۱۷و ۱۸ را خیلی زود می دانیم.
به هر حال صبر و تقوا و عفت پیشه کنید که خدا با صابران است.
امیدوارم به حق صاحب این ایام حضرت اباعبدالله علیه السلام شما و همه خواهران و برادران دینی که مشکل شما را دارند برایشان گشایش حاصل شود.
یا حق

الی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام.
من خیلی به استخاره معتقدم و توی اکثر کارام استخاره میکنم و بهش عمل میکنم. نیت میکنم که خدایا تو که میدونی من آخرشو نمیدونم تو که اول و آخر همه چی رو میدونی راهنماییم کن.
واسه ازدواجم تا کسی پیشنهاد میده من سریع استخاره میکنم بد بیاد به مامانم میگم بهشون بگه نه.
۱- حالا نمیدونم درسته که این اولش استخاره کنم یا باید چندجلسه بگذره بعد؟ به نظر خودم همین اولش باید استخاره گرفت نه اینکه بیان و کلی تعارف و خودشونو خوب نشون دادن و …
۲ نمیدونم همین که "خوب "بیاد کافیه یا "خیلی خوب" باید باشه ؟
فقط خواهشا بهم نگید اول شناخت و مشورت و … بعد استخاره. خودم میدونم اینو آخه مشورت با کی؟ شناخت ظاهری هم که هیچ. اگه هم بخوای درست حسابی شناخت پیدا کنی که دیگه عالم و آدم میفهمن و فکر میکنن نامزدی .
ممنون

مدیر سایت
پاسخ به  الی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

با سلام
بنده هم اعتقاد دارم اما رد کردن خواستگار با استخاره کار درستی نیست.
شما از ظواهر امر و شواهد موجود می تونید تصمیم بگیرید بیاد یا نه!
بعد از آمدن و رفتن خواستگار و تحقیق و مشورت اگر باز مردد بودید بعد استخاره کنید.
انشاءالله همیشه به خدا اعتماد و توکل داشته باشید
یا حق

جواد
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

سلام
۳۶ سالمه همه اش درگیر کار بودم. دوستی نداشتم اهل خراسان ۱javan75@gmail.com اگر مایلید
دختر درجه این دوستان را نمیخوام اما خودش با کسی دوستی نداشته نباشد

ح ن
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
مدیر سایت
پاسخ به  ح ن
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

 با سلام خدمت شما و سایر آقایان مراجعه کننده!
اینجا سایت همسریابی نیست!

محمد رضوی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
مدیر سایت
پاسخ به  محمد رضوی
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

پاسخ:

 با سلام خدمت شما و سایر آقایان مراجعه کننده!
اینجا سایت همسریابی نیست!

مهتاب
آذر ۹, -۶۲۲ ۰۰:۰۰

ببین من همون مهتابم چطوری بشناسم اونم اومد بگه من بدم اونا صد تای ما رودرس میدن اون پسرای قدیم بود با چهار تا سوال فیتیله پیچ می کردی اینا همشون زرنگ شدند دروغشان را هم یادشان نمی رود تا سوتی ندهند اسلام گفته اگر عقل و حیا وعفت رعایت شود آشنا یی با پسر اشکالی ندارد چون مقصود ازدواج است بعدشم مگر من نگفتم جوابمو نده چرا دادی؟

615
0
دوست داریم نظرتونو بدونیم، لطفا نظر بدهید.x