نقش پدر در ازدواج دختر /درسهایی از قرآن حاج آقا قرائتی
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
۱- اقدام افراد متمکّن در ازدواج جوانان
افرادی میتوانند، جونان فامیل را به ازدواج درآوردند. جوانانی هستند که فقط پول ندارد. وگرنه عقل، دین، سلامتی. هوش دارد، تحصیلاتش هم خوب است، پول ندارد. فرض کنید یک پسر یا دختر زیادتر دارید. یک جوان را به زندگی برسانیم. حضرت شعب ع هم به حضرت موسی ع فرمود: «إِنِّی أُرِیدُ» من تصمیم دارم یکی از دخترهایم را به تو بدهم.
۲- اشتغال، شرط ازدواج نیست
علاقهمندی به کار و جربزه داشتن کافی است، لازم نیست کار داشته باشد. کار ندارد ولی علاقه به کار دارد. بعضیها از زیر کار درمیروند. فراری است، دنبال لقمه حلال نیست، عیاش است. اما اگر یک کسی الآن کار ندارد علاقه به کار دارد، تمکین کنید. قرآن میفرماید: «کَذَلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّـهُ عَلَیْکُمْ» (نساء/۹۴) خودتان هم همینطور بودید. مگر خودت چه بودی که حالا ژست گرفتهای؟.
خدا به پیامبر ص میفرماید: «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى» (ضحی/۶) یادت رفته یتیم بودی؟ «وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى» (ضحی/۸) فقیر بودی یادت نرود. پس هر خانوادهای که وضعش خوب است، یک جوانی را، یک دختری را سر و سامان بدهد.
۳- ازدواج بر اساس آمادگی، نه سن فرزندان
حضرت شعیب ع فرمود: «إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ» یکی از این دو دخترم. یعنی در ازدواج مراعات نوبت لازم نیست. ممکن است یکی آمادگی بیشتری دارد. اگر مثلاً برادر و خواهر جلوی ازدواج نمیکنند، گناه این که آمادگی دارد چیست؟.
در ساختمانها یک تابلو میزنند که: اول ایمنی بعد کار. در ازدواج هم، اول ایمنی از شهوت، بعد کار.
پدر میگوید: پول ندارم. باید به این پدر گفت: اگر میخواستی او را خارج بفرستی، میگفتی پول ندارم یا اینکه حتی شده قرض میکردی.
۴- مهریه واجب، جهیزیه مستحب
مهریه جزء ازدواج است. در زمان های قبل هم بوده است. جهازیه واجب نیست، اما مهریه واجب است. البته جهازیه کار خوبی است. سنت خوبی است. پیامبر ص به فاطمه زهرا(س) جهازیه داد.
بعد حضرت شعیب ع به حضرت موسی ع فرمود: «وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ» نمیخواهم به سختی بیفتی. دین ما دین آسانی است. میفرماید: نماز را ایستاده «قیاماً»، نمیتوانی «و قعوداً» بنشین. حتی خوابیده. میتوانی وضو بگیر و نمیتوانی تیمم کن. میتوانی روزه بگیر، نمیتوانی؛ «وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ» (بقره/۱۸۴) کفاره بده بعد قضا کن.
اگر لنگ و نابینا است، جبهه نرود. «لَّیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ» (نور/۶۱) .
امام خمینی(ره) به عروس و دامادها میفرمود: اگر باهم بسازید زندگی شما شیرین میشود. به هم گیر ندهید.
داماد باید از ناحیه بستگان عروس آرامش خاطر داشته باشند؛ حضرت شعب ع فرمود: «سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّـهُ مِنَ الصَّالِحِینَ» (قصص/۲۷) خواهی دید که من انسان صالحی هستم.
۵- گفتن ان شاء الله در انجام کارها
این کلمه انشاءالله یعنی بدون استمداد از خدا و بدون انشاءالله کاری را به بعد موکول نکرده و به کسی وعده ندهید.
خاطره” من سوار هواپیما شدم، مهماندار گفت: تا چند لحظه دیگر هواپیما در فرودگاه مینشیند. گفتم: بگو انشاءالله، گفت: انشاءالله نمیخواهد. کامپیوتر همه چیز را نشان میدهد. گفتم: هواپیماهایی که سقوط میکند، کامپیوتر ندارد. پس اگر قهری باشد، خدا منتظر کامپیوتر نیست. تو نگاهت به کامپیوتر خورده و از خدا غافل شدهای!. قبول کرد و گفت انشاء الله.
۶- عزت و ذلت، به دست خدا
در دعای مناجات شعبانیه آمده: «الهی بیدک لا بید غیرک زیادتی و نقصی» ، خدایا! زیادی و نقص من به دست تو است نه به دست غیر تو.
بدن امام حسین ع را زیر سم اسبها بردند، که او را محو محو کنند و قبرش را ۱۷ بار خراب کردند. حال! هیچ کسی روی کره زمین به اندازه آن حضرت ع عاشق ندارد. زوارهای پا برهنه و از راه دور با زحمات طاقت فرسا در اربعین. هیچ امامی هم اربعین ندارد. اطعام، عاشورا و تاسوعا. خدا خواست، امام حسین ع عزیز شود. حال اگر او را زیر سم اسب برده و به قبرش آب ببندند. خیمههایش را آتش بزنند. زن و بچهاش را اسیر کنند. «فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّـهِ جَمِیعًا» (نساء/۱۳۹) عزت جمیعا برای خداست. یعنی؛ یک درصدش هم از برای غیر خدا نیست.
دکتر، یا آیت الله؟ خانه در شهر یا روستا؟ داماد و یا عروس چه کسی؟ و چه پست و مقم و جایگاهی، همه عزت از آنِ خدا است. و؛ «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّـهِ جَمِیعًا» (بقره/۱۶۵) تمام قدرت هم دست خداست. و: «فَلِلَّـهِ الْمَکْرُ جَمِیعًا» (رعد/۴۲) تدبیر هم دست خداست. میبینی، خوب که تدبیر میکنی چیز دیگری اتفاق میافتد. آمریکا با همه قدرت ظاهریش، تدبیر کرد برای حمله، به ایران، در شنهای طبس گرفتار و زمینگیر شد و آبرویش در دنیا به عنوان یک ابرقدرت، رفت.
۷- رابطه انسان با خدا
سوال: کار دست خداست یا دست ما است؟.
جواب: یک جواب قشنگی را خدا به ذهن من انداخته است. البته به دست خداست، به ما هم اراده داده است. مثال: تعلیم رانندگی! تعلیم رانندگی گاز و ترمز زیر پای شاگرد یا استاد است؟. هردو. یعنی شاگرد گاز و ترمز دارد، اما همهکاره هم نیست. ممکن است شاگرد گاز میدهد و مربی ترمز میکند. پس مثال جبر و اختیار هم همین مثال گاز و ترمز است.
لذا اگر کسی از ترس خرجی ازدواج نکند، این مشکل ایمانی دارد. توحیدش سست است. در واقع میگوید: اگر یکی باشم، خدا می تواند رزق مرا بدهد، دو تا که شدیم، نه! . حدیث است: هرکس از ترس خرجی ازدواج نکند، شک به قدرت خدا دارد.
ازدواج ثواب یک رکعت نماز را هفتاد برابر می کند. فامیل ها توسعه پیدا می دهد. یکی از دلایلی که طلاق زیاد شده است، آن است که بچه دار نمی شوند. زن می گوید: ببین معلوم می شود من و تو با هم نمی سازیم، بیا تا بچه دار نشدهایم، از هم جدا شویم. اما بچه مثل گچ است. دو تا آجر را با هم نگه می دارد. گاهی زن و شوهر هم ممکن است از هم راضی نباشند، اما بخاطر بچه شان تحمل می کنند. می گویند: بچه دار هستیم، بچه ما از بین می رود. بچه عامل تثبیت و تحکیم خانواده است.
البته اسلام میفرماید: بچه بازو برای انسان است. الآن بچه بازو نیست. شکم است. مثلاً اگر گفتند: فلانی ده تا بچه دارد، همه باید بگویند: خوشا به حالش! چون در آینده آنها که بزگ و به ثمر برسند این ده تا بازو دارد. که در جامعه هم مثمر ثمر هستند.
طنز: آقایی بالای منبر گفت: خداوند میلیارد میلیارد فرشته دارد. یک نفر از پایین منبر گفت: چطور شکم آنها را سیر میکند؟، آقا : فرشته ها غذا نمی خورند و نیاز به مکان و مسکن هم ندارند. طرف گفت: اگر غذا نمی خورند و مسکن هم نمیخواهند، لازم نیست خدا نگهشان دارد. خودم نگهشان می دارم.
از بچه دار شدن جلوگیری نکنید. گاهی می گویند: به تربیتش نمی رسیم. از دروغ های شاخدار این است، که می گویند: اگر اولاد کم داشته باشیم، به تربیتش می رسیم. افرادی هستند که فرزندان زیادی دارند، یکی هم از یکی بهتر است. چه دلیل علمی و عقلی و تجربی داریم که آن کسی که اولادش کمتر است به تربیت بچه اش رسیده است ؟.
در ازدواج لازم نیست، سریع تشکیل خانواده و شغل و مسکن آماده باشد. دختر و پسر گرچه دبیرستانی ، وعقد بسته باشند. دختر و پسر هم خانه پدر. بدون ترس و لرز و حراست و حفاظت و گناه همدیگر را ببینند. منتها وقتی درس و سربازی و معافی و کارشان پیدا شد، تشکیل زندگی بدهند. این چه اشکالی دارد؟.
ما گاهی گرفتار خرافاتی میشویم که از اصل کار میمانیم. مثلاً: میگوید: من اگر حج بروم باید فلان و فلان کار انجام شود، سه شبانه روز، پذیرایی کنم و…، خرافاتی به سفر حج اضافه می کند، میبیند نمیتواند، می گوید: پس من واجب الحج نیستم.
مثال: نماز شب را میشود کوتاه و مختصر، یازده رکعت بدون قل هو الله می شود خواند. وقتی ما برای کسی که وقت و حال و حوصله ندارد، میگوییم: سیصد تا العفو و دعا به چهل مومن، منصرف میشود. بله! نماز شب ارزش دارد. ارزشش هم خیلی بالا و زیاد است. اما این با شرایطی که دارد حال مفصل خواندن را ندارد.
ازدواج را هم باید آسان کرد. چون راه آسیب نسل نو دو چیز است. غفلت و شهوت، دوای غفلت نماز و دوای شهوت ازدواج است.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»