دو اعتراف و اقراری که خداوند از بندگانش می خواهد: اقرار به نعمت و اقرار به گناه
امام محمد باقر علیه السلام:
والله قسم که خداوند متعال از مردم جز این دو را نخواسته است: به نعمتهاىش اعتراف کنند تا برایشان زیاد کند و به گناهانشان اقرار کنند تا آنها را بیامرزد.
لَا وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ النَّاسِ إِلَّا خَصْلَتَیْنِ أَنْ یُقِرُّوا لَهُ بِالنِّعَمِ فَیَزِیدَهُمْ وَ بِالذُّنُوبِ فَیَغْفِرَهَا لَهُمْ.
الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۲، ص: ۴۲۶
توضیح حدیث توسط آیت الله قرهی:
والله قسم خدا از مردم، چیزی نخواسته، مگر دو مورد. این دو مورد چیست؟ پروردگار عالم دو اقرار را از مردم خواسته، أنْ یُقِرّوا لَهُ:
بالنِّعَمِ فیَزیدَهُم، اوّلین مورد اقرار به نعمتهاست. بالاترین نعمت، همین که ما را انسان قرار داد و ما هم میدانیم که این نعمتها را پروردگار عالم قرار داده، منتها خدا میخواهد که ما اقرار کنیم، بگوییم: خدایا! ممنونم عقل سلیم، گوش شنوا، چشم بینا، زبان گویا، بدن سالم، رزق و روزی و … دادی. خدایا! ممنونم که آبرویم را جلوی مردم حفظ کردی. خدایا! ممنونم که شغل خوب برای من مهیّا کردی. خدایا! ممنونم که همسر و فرزندان خوبی به من دادی. بالاتر از همه اینها این است که بگوییم: خدایا! ممنونم که نعمت ولایت حضرات معصومین را به ما دادی.
پس میفرمایند: سوگند به خدا، خداوند از مردم جز دو کار نخواسته و اوّلین مورد این است که اقرار به نعمتها کنند که خدا هم آنها را زیاد میکند، فیَزیدَهُم. «لئن شکرتم لأزیدنّکم» شکر نعمت، نعمتت افزون کند. خدا! دوست دارد ما بگوییم.
اتّفاقاً این اقرار، یک خصوصیّت دارد و آن، اینکه انسان را از خواب غفلت بیدار میکند. ثانیاً آنهایی را هم که در خواب غفلت نیستند، به خواب غفلت فرونمیبرد. لذا اقرار کنیم.
اکثر اولیاء، حالی دارند که البته به ما نمیگویند، مگر اینکه برویم و از آنها سؤال کنیم و آن هم این است که هفتهای یکبار، آن هم روزهای جمعه، ساعتی را قرار میدادند و بیان میکردند: خدایا! تو این را به من مرحمت کردی، این را دادی، این را دادی و … . من طفل بودم، من را بزرگ کردی (همانطور که در فرازهایی از این دعای ابوحمزه هم آن را بیان میکنیم) و پدر و مادری مهربان برایم قرار دادی، من را با تعمت ولایت بزرگ کردند و حبّ اهلبیت را در دلم قرار دادند. خدایا! من خطا کردم، خطاهای من را پوشاندی. خدایا! گناه کردم، گناهانم باعث نشد که من از تو طرد شوم، یعنی تو من را طرد نکردی.
طرد کردن پروردگار عالم در این دنیا چگونه است؟ اینکه اصلاً کاری به او نداشته باشد و توجّه به خوبیها نکند.
گاهی پروردگار عالم به انسان، نعمتی میدهد، اگر اقرار نکند، آن نعمت را از او میگیرد. چون این اقرار باعث میشود که انسان در خواب غفلت نرود.
ما سیره اولیاء خدا و بزرگان و اعاظممان را میدیدیم. گاهی هم اوایل که ما بچه سال بودیم، میگفتیم: حالا این یک مقدار چاپلوسی نیست؟! چون میدیدیم که برخی تا مثلاً به ابوالعرفا میرسیدند، میگفتند: خدا وجود شما را حفظ کند، اگر شما نبودید، ما نعمتی نداشتیم. شما به ما لطف کردید و … . میگفتیم: حالا یکی دو مرتبه بگویند بس است، وقتی مدام میگویند، آن بنده خدا هم اذیّت میشود – که آنها هم واقعاً اذیّت میشدند – و حکم چاپلوسی پیدا میکند و …، امّا بعدها متوجّه شدیم که این، همان بحث اقرار است.
حالا انسان میتواند این اقرار را حتّی پشت سر آنها هم داشته باشد. اگر امام راحل عظیمالشّأن نبود، ما واقعاً چیزی از این نظام مهدوی میفهمیدیم؟! اصلاً چیزی به نام شهادت را متوجّه میشدیم؟! اصلاً شهادت دیگر تمام شده بود. فقط در تاسوعا و عاشورا سینهزنیها یک مطلب گنگی راجع به شهادت حس میکردیم. امّا نعمت امام راحل عظیمالشّأن که آمد، این بابها برایمان باز شد. لذا تجلیل از ایشان تجلیل از فرد نیست، تجلیل از خوبیهاست و باید این را بدانیم. و قس علی هذا.
پس این اقرار به نعمت نمیگذارد که انسان در خواب غفلت برود و برایش یادآوری میشود که چه بود و چه شد. مثلاً در زمان طاغوت چه بود و الآن چه هست؟ اینها اقرار به نعمت است که خودش سبب افزایش آن میشود.
مورد بعدی هم همانطور که اشاره شد، اقرار به ذنوب است. و بالذُّنوبِ فَیَغفِرَها لَهُم، دومین مورد اقرار به ذنوب است که سبب میشود خدا آنها را بیامرزد.